پيام دوستان
+
مشو، مشو، ز من خستهدل جدا اي دوست
مکن، مکن، به کفاند هم رها اي دوست
برس، که بيتو مرا جان به لب رسيد، برس
بيا که بر تو فشانم روان، بيا اي دوست
بيا، که بيتو مرا برگ زندگاني نيست
بيا، که بيتو ندارم سر بقا اي دوست
چه کردهام که مرا مبتلاي غم کردي؟
چه اوفتاد که گشتي ز من جدا اي دوست؟

كيوان گيتي نژاد و
102/3/1
كيوان گيتي نژاد و
هرچه کردم خودم کردم هرچه بود او بود آنجا که اميد رفت اوبونتو که يادش دم به دم سرم در رگم بود هرجا بودم هرجا رفتم هرجا هستم در اوج بدنامي در اوج ذلت در لحظه اسارت در اوج نااميدي بيعت نشستم خدايا مکن مغرور به عشقم که عشقم از غرورم بيزار بود اينهمه آزمون دليلش اين غرور بي جا بود حالا که خاکم هم سفره ذلت و تنهايي و بي کسيم حالا که ذلت بامن شده يار اوليايي ميدانم او آلانين من استچون هميشه مثل حسبي الل
كيوان گيتي نژاد و
مي داني فاصله من و تو فاصله خوب تا روياي خوب ديدن است اگر واست پس چرا اينقدر آشناست شايد رويا تنها چيزيست که داشتم شايد خوابهايم شايد روياهايم شايد از خود بي خود شدن ديگر نيازي نيست چون بوي تو هرلحظه بامن اسن مي دانم ارزشم چيست ولي،باز اينکه مرا که سراپا ذلت مني که از،زن پست ترم مني که پول يک نوشابه ندارم اين شعرها برايم مثل نويد مردن است چون ميدانم بي ارزشم ديگر سنجش به چه کار آيد هيچ را شمردن
كيوان گيتي نژاد و
من امروز با اميدي تازه در صف اول به نظاره خردادي ها نشسته ام و شهريور بر روي طنابي لغزنده در تجويد و تحرير و تحليل قافيه به انتظار رگبار دوباره نشسته ام ديگر نه بر برزخ و نه به انتظار قبولي از روي تعلل نمانده ام در اين عالم سرگرداني كه تازه معيارها به عينه شيوا مي بينم حصرت دل را در دل لحظه هاي دوريت مولاي من باز به تنهايي مي كشم به ياد
فرهنگي هنري و عاميان
102/2/27
هوا چه ساده چه آزاده چه پس داده به عالم پسين و زيرين چه در غوس و غزه آسماني و ولايي حيدري آنچه تو نامي و تو گفتي و تو تصويرش را ترسيم داشتي خريداري نيست آخر يک ديوانه سرکش و بيکاره و آواره چه نيازي است که بماند زماني که راه براي رفتنش باز است و دروازه بي خيالش خالي از هر سنگر ساز غريب نوازيست آري خاليست و رفتن لاجرم باقي تا پايان راه است
كيوان گيتي نژاد و
102/2/23
اي که آمدي و رفتي بي نشان گذاشتي به انتظار تقويم عمل بازداشتي و(بيمان نشکستي اي که شيطان را سرابا به بزمم خواندي ولي مي دانستي نور تو او را جايي براي نابودي نيست با اينکه مي دانستي تا آخرم بردي و خالي گ »استيم ديدي توقعم ديگر در دنيا طالبي نيست ولي قلبم هنوز گير رخ ماهيت که هرگز قابلم ندانستي حالا اين دل ديگر خود به ته خط يک يتيم بي آبرو و بي
نشان ديگر چيزي براي او نمانده و نيست عاقبتي جز عاقبت يک دروغگوي فاسد و متوهم و به دنبال بست و مقام اينکه مي بيني عين باسخ به يک دروغکي خاين و به دنبال دنيا و جاه و مقام است که چون برده مکرش به زمين افتاد رانده شد و زنداني و فراموش به انتهاي ذلت و بي آبرويي و عاقبتي نامعلوم که ديگر جز خاک نمانده برسر و بر آينده و بر بعد اينش معلوم حالت ين فرد براي زندگي يک دروغکو اين نيست که اکنون باشم بعد اينم
قفس بفهمد او رقص سما مي کند و او را به عنوان ارباب و صاحب غذا دعا مي کند او را در قفس مي کردند و خوشحال غافل از اينکه او در دل هنوز خدا خدا مي کند معشوق خود را صدا مي کند حالا هرچه ايد توجه اوست دعاهايم بيش امام رصا رسيده به دوست اکر توهم نباشد هنوز خدايم برايم هي حات مي کند حتي دست فروشي برايم حکم به نشاني از وصل او مي کند
كيوان گيتي نژاد و
102/2/16
+
[تلگرام]
روز مادر را به همه مادران پارسي بلاگ علي الخصوص #مادر_هما ، #فاطمه_بانو #ترخون #انديشه_نگار #همسر خودم : ) #نگين_خانم و بقيه تبريک عرض ميکنم
کانون فرهنگي تبليغي
102/2/16
https://repackgames.ir/category/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%be%db%8c%d9%88%d8%aa%d8%b1/farsi-pc-game/
+
من و تو وارث خورشيد و ماهيم ...


دكتررحمت سخني Dr.Rah
102/2/12
+
پس از تحملِ آن همه درد
کسي که به مقصد ميرسد
ديگر هماني نيست
که به راه افتاده بود...
هما بانو
102/2/5
آنانکه خاک را به نظر کيميا کردند انگاري يک نظر به ما کرون اگر از اول تا آخرش تازيانه بود به اين يک قطعه همش آب در هاون که نه درد براي درمون دردهاي کهنه اما سخت ولي باهال به جهت فرستنده بود فرستنده هايم فعال شده و بي م
سم الله الرحمن الرحيم الحمد الله الرحمن العالمين الرحمن الرحيم مالک يوم الدين اياک نعبدو و اياک نستعين احتنا صراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهن غير المقدور عليهم والظالين بسم الله الرحمن الرحيم قل ه. الله احد الله الصمد يم يلد ولم يولد ولم يکن لهو کفوا اح. خداوند همه شهدا و رفتگان ما را قرين رحمت اللهي و يزداني خويش قرار بدهد و ار اين فاتحه نصيبي هم براي عزيزان رفته ما برساند
+
*به نام صاحب سلام
ورژن صوتي
دکلمه
آهنگ بي کلام
ستاره دلتنگي*
my writings
102/1/18
+
786
*سلام بر عزيزان پارسي
تو اين دنياي مجازي اگه يه جا باشه
که توش روح احساس وجود داره،
اونجا پارسي بلاگ
پارسي با احساس و عشق
تک تک عزيزان تبديل به يه
درخت تنومند شده.
قبل از تلگرام و واتساپ در اوج بود
شايد الان بخاطر کم لطفي
بعضي از دوستان نفسش بشماره افتاده.
اما اين درخت ريشه در دل و احساس
عزيزان پارسي داره*
#دوستان_پارسي_لطفا_برگرديد.@};-
my writings
102/1/18
*786،دلم براي خاطرات با شما تنگ شده،براي اشک و لبخند هاي شما دلتنگ شده.نفس درخت پارسي بشماره افتاده.احساس من با عشق شما همسنگ شده*با صداي زيبا و دوست داشتني يکي از عزيزان ديار پارسي@};-
اگه مديران اينجا زحمتي مي کشيدند وامکانات پارسي راارتقا ميدادند واعضا حمايت وموردتوجه قرارمي گرفتند،واگريک صداي وتفکرحاکم درمديران پارسي به اعضا تحميل نمي شدوشايدم آزادي عمل بيشتري مي دادند،و....الان پارسي هم رونق داشت.#امين_يگانه
786 بياد دوستان که در دفتر خاطرات ما پاک نشدني هستند،#عمو_آيينه_سکندر_ استاد_راوندي* #مادر_هما* #نهانخانه_جان* #در_انتظار_آفتاب_* #شمس_الظلام* #قلمدون_ #قافيه_باران* #دختر_دوست_داشتني_انديشه_نگار* #هفت_آسمان_عليه_السلام_رايحه_انتظار* #رز_آبي_کفش_هاي_مکاشفه* #يگانه_خانم_خانم_مهندس_ترخون_بانو* #مختار_تندر* #گشت_ارشاد* #راشد_خدايي* #شکار_لحظه_ها*#
1 فرد دیگر
13 فرد دیگر
+
هوالمستعان
*ق*سمت *ب*اعث جدايي ها مي شود
*ش*ايد *ر*فتن ما خود تقدير است
*ع*شق * ا*گر در ميان باشد
*ن*گاه *ي*ار پر رنگ مي شود
*ا*ز *ت*نهايي بي تو خسته تکرارم
*م*ن *ف*اصله را نمي خواهم
*س*اده،*ر*اضي،اما دل پر از تاب و تب
*آ*ري *ش*ب، رازي دارد...
*ت*و *ک*دام سمت مني؟
*ف*اصله *ن*گاهت چه اندازه است
*ه*ستي؟ *م*ي ماني؟ يا خواهي رفت...
عبدي دي 99 :)

my writings
102/1/18

my writings
102/1/18
بسم الله الرحمن الرحيم "الحمد لله رب العالمين.
"الرحمن الرحيم. "مالک يوم الدين. "اياک نعبد و اياک نستعين . "اهدناالصرط
المستقيم . "صراط الذين انعمت عليهم. "غير المغضوب عليهم و لا الضالين
..بسم الله الرحمن الرحيم "قل هو الله احد "الله الصمد "لم يلد و لم يولد"
"و لم يکن له کفوا احد"
اگر واقعا برزخ در انتظار من است تورا خود بگوييد که همين امشب آماده شوم مجنون شدم ديوانه منم من ولي متوهم نمي خواهم شوم پشت شيشه گم نميشوم به خاطر عشق دربهدر مي شوم از دست همه فرار مي کنم ولي به برزخ برنمي گردم ميرم کنج خرابه پيش برادرم مني که حتي لياقت مردي لايق نبودم به زنانه گي سرکشيدم
معشوق خوب ميداند پوست من مثل کرگدن است به يک بالا پايين ظرفيت صفر ميشود خلاصه آماده تکرار اين بار به چاي چهارسيلند به يک کاميون مي بندم و از شهر برونم مي کنند ولي بگويم اينبار قصد فرار ندارم اگر جهنم و قيامت تعظيل است عيبي ندارد فقط صورتم را به مشرق گذاريد تا برزخ هميشگي مي دانم گليه ليلي و شيرين از اين تنبيه به کي گويم و براي رفتن ديگر لال ميشوم قسمت همين است منکر نميشوم
9 فرد دیگر
47 فرد دیگر
+
خودش گفته " يَداللَهِ فَوقَ أَيْدِيهِم "
يعني بندهي من نگران فردايت نباش
از اَفعال آدمها دلگير نشو کاري از آنها برنميآيد
دستت را به من بده ، تا من نخواهم برگي از درخت نميافتد

my writings
102/1/18
+
سلام به همه دوستان خوبم بعد سالها باز همين که دوستان خوبم را زيارت ميکنم بسيار مسرورم ماپزشکان که دوسالي را باکرونادرگيريم خواهشمندم از خودتان و خانوداه يتان بسياربسيار مواظب کنيد وضعيت بسيار نامناسب است هيچکس در اين کشور به فکر سلامتي تان نيست پس در اين ماه محرم از حضوردر تجمات غيرضروري جدا خودداري کرده و تابع احساسات نشويد مچکر دکتر رحمت سخني دوستدار هميشگي تان بيادتان هستم
* راوندي *
101/12/25