مقدمه
نظریه تعادل در مدیریت بحران
هرگاه تعادل مابین نیازمندیها و توانمندیهای موجود در یک سیستم زنده و پویا که تابع قوانین و اصول تعیین شده می باشد ، بنا بر هر دلیلی برهم بخورد، سیستم دچار بحران می گردد.
گاه آغاز بحران با بروز یک حادثه آغاز میگردد . اما توجه به این نکته بسیار مهم است که همواره آغاز بحران نیازمند وقوع حادثه نیست .عامل ایجاد بحران الزاما نبایست یک حادثه طبیعی یا غیر طبیعی باشد . گاه سوء مدیریت یک سیستم ، یا ضعف در قوانین مصوب جامعه و یا نظارت بر حسن اجرای آن قوانین هم می تواند بعنوان عامل ایجاد بحران مطرح گردد .
از منظر این نظریه ، حیات و ثبات یک سیستم فعال و زنده که در چهارچوب قوانین و ساز و کارهای مشخص به فعالیت خود ادامه می دهد . حاصل برقرار ماندن تعادل مابین نیازمندیها آن سیستم با توانمندیهایی می باشد که برای تامین نیازمندیها در اختیار مدیران آن سیستم قرار دارد . نظریه تعادل متعلق به مهندس علیرضا سعیدی به آدرس http://mojepishro.ir/ میباشد
بنا براین تعریف در صورت بروز اختلال و یا تغییر در یکی از سه عنصر توانمندیها، نیازمندیها و یا قوانین حاکم بر سیستم مورد بحث بحران ایجاد می گردد.
برای انکه بتوانیم به تحلیل بحران از دیدگاه نظریه تعادل بپردازیم می بایست در گام اول به شرح سیستم و عناصر اصلی تشکیل دهنده آن بپردازیم . در گام دوم با بررسی تاثیر عامل بحران بر سیستم مورد مطالعه به توصیف روند ایجاد بحران پرداخته و در گام سوم و نهایی بررسی روند مدیریت بر بحران با استفاده از عوامل موثر و کنترل کننده توصیف شده در این نظریه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
گام اول شرح سیستم و چهار عنصر اصلی تشکیل دهنده آن
در این مقاله سیستم مورد بررسی ما یک جامعه شهری است که بر اثر وقوع زلزله دچار بحران در زمینه اسکان اضطراری می گردد .
1-1 تعریف نیازمندیها:
هرآنچه که یک سیستم متعادل ، زنده و پویا ، برای حیات و ثبات خود بدان نیاز دارد.
جامعه مثالی ما که یک جامعه شهری می باشد با توجه به موضوع مخاطبان خود ، دارای طیف گسترده ای از نیازمندیها از غذا و سرپناه و امنیت تا رفاه و حقوق فردی و اجتماعی می باشد
1-2 تعریف توانمندیها:
هرانچه که در جهت تامین نیازمندیهای تعریف شده در یک سیستم متعادل ، زنده و پویا بدان نیاز باشد .
در این مثال ابنیه و ساختمانهای دولتی و غیر دولتی ، ماشین آلات و ابزار و تجهیزات مربوطه ، مراکز امدادی و درمانی و امنیتی و هرانچه که در اختیار دولت برای ارائه خدمات به احاد جامعه می باشد به عنوان توانمندیها مطرح می باشد .
1-3 تعریف قوانین و ساز و کارهای حاکم بر سیستم:
آنچه از اصول تعیین شده و جاری در سیستم ، که بصورت قراردادی و یا غیر قراردادی علاوه بر تعیین و تبیین نیازمندیها ، به شرح توانمندیهای سیستم پرداخته و موجب ایجاد تعادل و توازن مابین نیازمندیها و توانمندیهای موجود در سیستم می گردد.در این مثال قوانین مصوب در قانون اساسی که لزوم ارائه خدمات تعیین شده ای توسط دولت به عموم مردم در چهار چوب اصول مذهبی و مدنی جاری در کشور می باشد منظور نظر ما می باشد
1-4 تعریف عامل ایجاد بحران :
هرانچه با تاثیر خود بر یک سیستم متعادل زنده و پویا موجب برهم خوردن تعادل مابین توانمندیهای و نیازمندیهای سیستم گردد عامل ایجاد بحران نامیده میشود .در این مثال عامل ایجاد بحران وقوع یک زمین لرزه بزرگ با بزرگای هفت ریشتر در یک شهر کوچک می باشد
گام دوم : بررسی تاثیر عامل بحران بر سیستم مورد مطالعه در جهت توصیف روند ایجاد بحران
پس از وقوع زلزله و تخریب منازل مسکونی همواره حجم انبوهی از افراد جامعه ، نیازمند ارائه خدماتی در خصوص اسکان اضطراری در چند روز نخست می باشند ، اسکان اضطراری دارای زیر شاخه هایی همچون سرپناه اضطراری ، تامین آب آشامیدنی و بهداشتی ، غذا ، بهداشت و امنیت می باشد که تامین تمامی این نیازمندیها آنهم ظرف چند روز برای چنین حجم عظیمی خارج از توان توانمندیهای باقیمانده و احتمالا آسیب دیده از زلزله میباشد .
در این خصوص می بایست به این نکته توجه داشت باشیم که توانمندیهای جامعه آسیب دیده از زلزله بعلت تخریب ساختمانهای اداری ، خدماتی ، بهداشتی و نیز صدمات وارده به نیروهای انسانی مرتبط با این مراکز در زمان وقوع بحران دیگر قادر به پاسخگویی به نیازمندیهای ایجاد شده نمی باشد . در شکلهای زیر نحوه تاثیر حادثه زلزله بعنوان عامل ایجاد بحران به تفضیل شرح داده شده است .
2-1توانمندیهای جامعه بر اثر زلزله دچار آسیب می گردد ( کاهش بردار توانمندیها )
بر اثر وقوع زلزله بخش اعظمی از مراکز خدماتی - اداری - امدادی - بهداشتی - انتظامی - اورژانسی چه از لحاظ ابنیه و تجهیزات و لوازم و چه از نظر نیروهای انسانی متخصص خود دچار خسارت و کاهش کارایی می گردند.
2-2 نیازمندیهای جامعه افزایش پیدا می کنند. ( رشد بردار نیازمندیها )
بر اثر وقوع زلزله و آسیب رسیدن به زیرساختهای جامعه مورد بحث و نیز ساختمانهای مسکونی نیاز به سرپناه اضطراری - تامین آب - غذا - بهداشت - امنیت - خدمات امدادی و ... به صورت غیر مترقبه ای افزایش می یابد.
2-3 قوانین و ساز و کار تعیین شده و مصوب آسیب می بینند. ( حرکت محور تعادل )
با وقوع حادثه و با از بین رفتن بخشی از نیروهای مدیریتی و نیز نظارتی که مسئولیت ایجاد تعادل مابین نیازمندیها و توانمندیهای جامعه و نظارت بر حسن انجام آن را برعهده داشته اند. قوانین و ساز و کارهای تعیین شده و مصوب آسیب می بیند.
2-4 وقوع زلزله به عنوان عامل ایجاد بحران .
عامل ایجاد بحران در این مثال زلزله هفت ریشتری است که مدیران جامعه میتوانسته اند با مطالعات پیشگیرانه و برنامه ریزی قبلی ، آموزش ، مقاوم سازی و ایمن سازی برای وقوع ان جامعه را اماده ساخته تا در کاهش ریسک خطر پذیری جامعه تاثیر مستقیم بگذارند
گام سوم : بررسی روند مدیریت بر بحران
3-1 افزایش توانمندیها
این روش متداول ترین روش کنترل بحران می باشد . مدیران ارشد جامعه با استفاده از اختیارات خود با هدایت حجم انبوهی از کمکهای داخلی و خارجی به سوی بخش آسیب دیده ، سعی در کنترل بحران می نمایند در این روش گاهی تغییر کاربری گروهی از توانمندیها در جهت تامین نیازمندیهای ایجاد شده در جامعه نیز مشاهده می گردد به طور مثال ارسال نیروهای نظامی برای همکاری با نیروهای انتظامی ، برای حفظ امنیت و نیز ارائه خدمات امدادی ، و یا تغییر کاربری مراکز تفریحی ورزشی و مذهبی به مراکز اسکان اضطراری و اسکان مجروحین.
3-2 کاهش نیازمندیها
بدین منظور قبل از وقوع حادثه ، مدیران بحران با ارائه برنامه های از پیش تعیین شده همچون آموزش های پناه گیری - امداد و نجات- ساخت و ساز ایمن در کنار ایمن سازی و مقاوم سازی ابنیه های خاص همچون مراکز امدادی - انتظامی - اورژانس سعی می نمایند تا افزایش حجم نیازمندیهای جامعه بر اثر حادثه را کنترل نموده و به حداقل برسانند. اما در زمان بروز حادثه کاهش نیازمندیها گاه با حذف قسمتی از نیازمندیهای مصوب جامعه همچون رفاه ، اموزش ، بهداشت فردی و ... امکان پذیر می گردد معمولا این امر توسط مدیران بحران و با استفاده از اختیارات تفویض شده ویژه زمان بحران روی میدهد . در این حالت نیازهای جامعه به چند نیاز اصلی حیات همچون غذا ، سرپناه ، بهداشت گروهی محدود می گردد .
3-3 تغییر در قوانین و ساز و کارهای تعیین شده جامعه
تغییر قوانین در زمان بروز بحران یکی از موثرترین عوامل کنترل کننده بحران می باشد.تغییر کاربری و توانمندیهای جامعه و نیز حذف برخی از نیازمندیهای مشترک تمامی جوامع انسانی همچون رفاه- آموزش عمومی - حقوق فردی و اجتماعی - آزادی های تبین شده از جمله تغییرات ایجاد شده ای می باشد که قادر است مدیران ارشد را در مهار بحران یاری نماید این عمل همانگونه که قادر است در کوتاه مدت در مهار بحران به یاری مدیران بیاید قادر است در بلند مدت خود عامل ایجاد بحران های دیگری گردد.
3-4 عامل ایجاد بحران
توجه به عامل ایجاد بحران مدیریت را به سوی مسائل پیشگیرانه در زمینه کاهش ریسک خطرپذیری جامعه رهنمون می سازد .
جامعه ای که برای وقوع یک حادثه دارای برنامه مدون و طراحی شده ای بر اساس تحقیقات زیر بنایی در کنار آموزش باشد می تواند با ایجاد زیرساختهای متناسب حادثه برای رویارویی و گذر از بحران آمادگی داشته باشد .
شناسایی و پیش بینی نحوه عمل و نوع تاثیر گذاری عامل ایجاد بحران بر جامعه ، به مدیران کمک می کند تا به نوشتن سناریوهای دقیق تری از نحوه روند بحران و نیز کنترل آن ، اقدام نموده و در نتیجه سرعت عملکرد خود را در مهار بحران در حد زیادی بالا ببرند .
3-5 برنامه مدیریتی با دید کل نگر به هر چهار عنصر اصلی نظریه تعادل
یک مدیریت بحران کامل ، بر اساس نظریه تعادل ، استفاده صحیح از هر چهار فاکتور موثر بر ایجاد بحران ، برای کنترل نمودن بحران ایجاد شده می باشد . در دیدی کلان نگر می توان با توجه به عامل ایجاد بحران ، با طراحی و ارائه برنامه های بلند مدت و ایجاد ساختارهای زیربنایی و زیرساختهای مورد نیاز در کنار آموزش و مانورهای مربوط به آن ، در کاهش نیازمندیها کوشیده و از طرفی با حفظ توانمندیها موجود ، به کمک ساخت ابنیه های و زیر ساختهای دارای مقاومت در برابر زلزله ، در کنار تجهیز نیروهای متخصص در زمینه مدیریت و فرماندهی عملیات بحران به دانش و ابزار مورد نیاز ، سعی در بالا بردن توانمندیهای جامعه نمود و در کنار این سه فاکتور اصلی به تبیین قوانین خاص زمان بحران ، اقدام نموده و همزمان با تشکیل گروهی از مدیران که نمایندگان تام الاختیار حکومت می باشد در زمان وقوع بحران اقدام به تغییر قوانین جاری جامعه بصورت کوتاه مدت در جهت مهار بحران نمود.
اکنون لازم است تا به نکته بسیار مهمی توجه شود .در خصوص کنترل و مدیریت بحران ، انجام چنین مانورهایی که توضیح داده شد ، با هدف بازگشت سریع جامعه به تعادل موقت طراحی گردیده است لذا می بایست توجه داشته باشیم که با ایجاد یک تعادل موقت از اصرار بر ادامه تغییرات در همان جهت خودداری گردد تا که خود این تغییرات ایجاد شده موجب بروز بحران نگردد .
بطور مثال با حذف بخشی از حقوق شهروندان همچون رفاه و آموزش و غیره در مواقع بحرانی ، حرکت در جهت هدفمند کردن توانمندیها برای تامین مایحتاج و امنیت و سرپناه صورت می گیرد اما با ثابت ماندن این حالت ( حذف بخشی از حقوق شهروندان ) در میان مدت ما شاهد بحران در زمینه های اجتماعی خواهیم بود . لذا با فرا رسیدن تعادل اولیه در جامعه مورد مثال ، مدیریت عالیه بحران میبایست با تغییراتی پویا در عوامل کنترل بحران ، جامعه را به آرامی به ثبات دائم خود برساند .
نتیجه گیری:
نظریه تعادل در مدیریت بحران بر اساس یکی نمودن دیدگاههای مختلف مدیران دخیل در امر بحران بنا گردیده است . این نظریه خواهان همسویی در نگرش مدیران برای هماهنگی در عملکرد سطوح کلان و خرد بوده و با توجه به قابلیت بالای آن ، قابل بسط در تمامی سیستمهای مدیریتی چه دولتی و چه غیر دولتی می باشد .
منابع و ماخذ:
•آشنایی با بحرانهای پس از زلزله در ایران / علیرضا سعیدی / نشریه آموزشی جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران / ثبت در کتابخانه ملی به شماره ثبت
•گزارش بازدید از مناطق زلزله زده زرند کرمان / علیرضا سعیدی / مجله راه و ساختمان شماره 20
•گزارش بازدید از مناطق زلزله زده زرند کرمان / علیرضا سعیدی ، فائزه جنیدی / مجله راه و ساختمان شماره 26
•مدیریت بر بحران ها بعد از زلزله ، کودکان و زلزله / علیرضا سعیدی / روزنامه اطلاعات 9/9/1384 صفحه 10
•کاهش خسارتهای ناشی از زلزله / علیرضا سعیدی ، مهدی وجودی / مجله راه و ساختمان شماره 17
•آشنایی با وظایف فرماندهان تیم آوار برداری در زمان ورود به منطقه عملیاتی نجات / علیرضا سعیدی / مجله راه و ساختمان شماره 25 صفحه 67
مدیریت بحران و نقش سامانه های اطلاعاتی :
از دیدگاههای مختلف تعاریفی گوناگون برای مفهوم بحران آورده شده است . این تعاریف عموما"دلالت بر موارد زیر دارند:
. شرایط فقدان تصمیم ،غافلگیری وزمان محدود برای واکنش
. مورد تهدید قرارگرفتن اهداف وارزشها
. افزایش احتمال بی ثباتی ،درگیری ،خصومت وخشونت
شرایط بحرانی می تواند به شکل های مختلفی بروز کند واز تغییروتحولات گوناگونی ناشی شود. منشأ بحران می تواند حمله ناگهانی، شروع جنگ،کودتا، سقوط یک دولت، احتمال بروز ناآرامی وشورش، تظاهرات خشونت آمیز خیابانی، خیزش های اجتماعی، ترور چهره های سرشناس سیاسی، ناکامی اقتصادی در سطح وسیع، ساقط کردن یک هواپیما، غرق کردن یا توقیف یک کشتی، بروز اشتباه در تاسیسات انرژی هسته ای ویا فجایع طبیعی وزیست محیطی چون نشت مقادیر زیادی نفت خام در دریا باشد .بنابراین می توان گفت ادبیات مدیریت بحران بسیار گسترده است واز مواردی چون جنگ وجنگ گریزی تا مدیریت فجایع طبیعی وبشری را در بر می گیرد .
هدف اصلی مدیریت بحران دستیابی به راه حلی رضایت بخش برای بر طرف کردن شرایط غیر عادی به طریقی است که منافع وارزشهای اساسی حفظ وتامین شوند .
این هدف در بر گیرنده سیاست جاری است واز طریق فرآیند های فشار وسازش پیگیری می شود تا در نهایت به گرفتن بیش ترین امتیازهای ممکن از دشمن بیانجامد وموقعیت وجایگاه خودی تا حد امکان بدون هر تزلزلی حفظ شود.
اطلاعات قبل از بروز بحران ها وحین آنها کارکردهایی دارند که به طور خلاصه می توان موارد زیر را نام برد:
. تدبیر و تحدید بحران ها تنها از طریق شنا خت نظم ویژه ،منطق و قا نونمندی خاص هر بحران میسر است. ازآنجا که هر بحران دارای ویژگی های خاص خود می باشد داشتن اطلاعات, تجزیه وتحلیل از تجربیات بحران های به وجود آمده در گذشته از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
. نقش اطلاعات پیش از بروز هر بحران هشدار دادن برای جلوگیری از بروز وضع غیر مترقبه است.(اطلاعات هشدار دهنده)
. نقش اطلاعات پس از وقوع بحران ( اطلاعات جاری) آگهی دادن به مدیران بحرا ن و نهادهای مسئول اجرای سیاستها و تصمیم های مربوط به بحران زدایی, از تمام رویدادها و شرایط به وجود آمده است. اطلاعات جاری در برنامه ریزی اجرای واکنش ها در برابر بحران موثر است .در این شرایط تصمیم گیران میتوانند به منظور آگاهی از پیش زمینه های لازم وهدف های جاری وشیوه عمل دشمن، از اطلاعات بهره گیرند .
. واکنشها وبازتاب های داخلی وخارجی, موضع گیری ها وعملکرد دستگاه سیاسی کشور ومطالعه نقش وتاثیر رسانه ها وافکار عمومی بر تصمیم گیری های مربوط به مدیریت بحران مواردی هستند که در حوزه کارکرد اطلاعات در تدبیر بحران می بایست مد نظر قرار گیرند .
. تولید به هنگام تجزیه وتحلیل منطقی وبهره گیری موثر سیاست گزاران از آن در کنترل موفقیت آمیز شرایط بحرانی، نقشی اساسی ایفا می کند .
. بحران ها موقعیت هایی هستند که مستلزم پاسخ دهی ساعت به ساعت در برابر مردم ومقامات
می باشند .
. چون بحران ها اغلب غیر منتظره هستند، اطلاعات کافی درباره موضوع یافت نمی شود. چرا که در اغلب موارد، اطلاعات مناسب و حاضر وآماده, در مجموعه ای مرتب وطبقه بندی شده ومطابق با ویژگی های وضعیت بحرانی در دسترس نیست.کمبود اطلاعات مناسب به اضطراب موجود دامن می زند ودر نتیجه تنش های پنهانی ویا جدید در تیم مدیریت بحران بروز پیدا می کند .
. محور تولید کننده-مصرف کننده که در آن سیاست گذاران به عنوان مصرف کننده اطلاعات, تحلیل های تولید کنندگان را برای تصمیم سازی های خود مورد استفاده قرار می دهند در زمان بحران اهمیت بالایی پیدا می کند .
. در دل هر بحران فرصت هایی نهفته است که تیم مدیریت بحران در شرایط اضطراب آلود بحران ممکن است مورد توجه قرار ندهند. وجود ابزار مناسب ارتباطی که تعامل کارشناسان را با تیم مدیریت بحران برقرار کند به نحوی که تحلیل های درست ودقیق در اختیار این تیم قرار گیرد
می تواند به بهره گیری از فرصت های درون یک بحران کمک کند.
با توجه به کلیه مسائل پیش گفته ،یک سامانه مدیریت بحران باید توانمندی های زیر را داشته باشد :
. تشکیل بانکهای اطلاعاتی در زمینه بحران های محتمل در حوزه عملکرد سازمان وزمینه های تشکیل بحران ها
. قابلیت ایجاد درخت واره حالات ممکن در بحران های محتمل به عنوان ابزاری بصری در دست مدیران بحران
. شناخت روش پایش هر بحران بر اساس اطلاعات جاری که عموما" از طریق خدمات اخبار و اطلاعات به دست می آیند و تعبیه قابلیتهای لازم برای تعریف شاخص های بروزبحران در نرم افزار
. قابلیت تعریف شاخص های بیرونی و قابل دریافت برای استفاده در ارزیابی شاخص ها
. تعیین روش مدیریت هر بحران شامل استراتژی و گردش کار مدیریت بحران. (همانطور که قبلا" ذکر گردید فرآیند های مدیریت بحران های مختلف باهم تفاوت دارند و برای مدیریت هر بحران می بایست روندی خاص همان بحران در نظر گرفت)
. تعریف اعضای تیم مدیریت بحران، همچنین توانمندی های اصلی مورد نیاز افراد تیم ونحوه ارتباطات اعضای تیم با یکدیگر
. مدیریت زمان در ارجاع امور به کار شناسان مربوطه و پیگیری وظایف محوله
. مدیریت چک لیستهای مربوطه که در هرمرحله از روند مدیریت بحران می بایست کنترل گردد .این چک لیست ها ممکن است روند تطابق تصمیمات با اهداف واستراتژی های کلی سازمان ویا شرایط جانبی دیگر برای انجام یک مرحله باشند .
. با توجه به این که اطلاعات مورد نیازجهت مدیریت بحران عموماٌ از اخبار تهیه می شوند، باید بخشی را برای تعاملات تیم مدیریت بحران در نظر گرفت .
. مدیریت بانکهای اطلاعات پایه در زمینه موجودیت های ممکن
. قابلیت کاوش در بانک های اطلاعاتی, اطلاعات جاری و سایر اطلاعات به صورت drill down برای تسهیل گزارش گیری غیر ساخت یافته.
لازم به ذکر است در فرآیند مدیریت بحران, آموزش نیروها و وجود اطلاعات از اهمیت ویزه ای برخوردارند و این دو می بایست به موازات تهیه نرم افزار مورد بررسی قرار گیرند. ادغام انجام این مراحل با یکدیگر مزایای زیادی دارد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
. افرادی که دوره های آموزش کاربرد اطلاعات و ارتباطات در مدیریت بحران را می گذرانند خود دارای مطالعات و تجربیاتی در این زمینه هستند که می تواند در تولید نرم افزار مفید باشد.
. شرکت کنندگان در کلاس ها می توانند در تولید اطلاعات پایه مورد نیاز نظیر بحران های محتمل در قالب کار کارگاهی همکاری نمایند.
. محتوای ارایه شده و نرم افزار قابل تهیه از پیش فرض های یکسانی تبعیت می کنند.
. به علت سازگاری با نیازمندی ها, نرم افزار با علاقه بیشتری مورد پذیرش قرار خواهد گرفت.
قابلیت های کارشناسان در تمرین های اطلاعاتی برای به کارگیری در تیم های مدیریت بحران مورد ارزیابی و شناسایی قرار خواهد گرفت
تعریف اضطرار Crisis عبارتست از اتفاقی که بطور معمولی روی می دهد و در محدوده کوچکی برای عده خاصی روی میدهد و باز گرداندن این شرایط به شاریط عادی کار دشواری نیست مانند آتش سوزی یک واحد مسکونی - دزدی و ... . تعریف disaster حادثه یا فاجعه یا بلاء حوادثی که بروز آنها موجب به بار آمدن خسارات تلفات زیادی خواهد شد. (مقیاس وسیع تر) حادثه گویند. بحران نیز عبارت از شرایطی است که در آن با غافلگیری، کمبود اطلاعات، و محدودیت زمان برای تصمیم گیری مواجه می شویم. سپس با بهره گیری از فناوری نوین جهت کاهش تلفات جانی و مالی باشیم.
تعریف بحران: Crisis
بحران: یعنی بهم خوردن روند عادی و طبیعی زندگی انسان.
بحران: یعنی ایجاد بی نظمی و اختلال در زندگی و باعث بهم خوردن توازن و تناسب بین نیازها و منابع است.
در شرایط بحران توازن موجود از بین می رود.
نیازهای انسان-یعنی مسکن-غذا-پوشاک-کمک های پزشکی و درمانی (بهداشت) و اشتغال.
بحران: در نتیجه یک سری عوامل طبیعی و غیر طبیعی شامل زلزله، سیل، طوفان،آتش سوزی، خشکسالی، سونامی، حجوم بیماریهای واگیر، جنگ و . . .
حادثه یا فاجعه: Disaster
مخرب ترین بلایای طبیعی: زلزله است. ایران بر روی کمربند زلزله، آلپ-هیمالیا، واقع شده است. بطوریکه از سال 1363 تا 1368 بیش زا 2 میلیون نفر جان خود را از دست دادن. بعنوان مثال زلزله خرداد 69 سنجیل رودبار بیش از 45 هزار نفر کشته و 10 هزار نفر زخمی و بیش از 41 هزار نفر آواره و حدود 200 هزار واحد مسکونی تخریب شده است.
- سیل:
طغیان آب و سرازیر شدن سیل براثر بارندگی شدید و بمدت زمان کوتاه و شدت زیاد منجربه سیل و سیلاب و روان آب شهری و روستایی می گردد.
بعنوان یکی از بیشتری عامل مرگ و میر انسانها در جهان و کشور است و برابر آمار سازمان ملل متحد در 25 سال گذشته بیش از 5/1 میلیون نفر از سیل آسیب دیدن.
پدیده بالا آمدن سطح آب دریاها و اقیانوسها که برابر پیش بینی دانشمندان تا سال 1010 میلادی بدلیل افزایش دمای سطح زمین بدلیل افزایش جمعیت و فعالیتهای تولیدی و ذوب شدن یخ های قطبی آب سطح دریاها تا اندازه 1 متر افزایش خواهد یافت و بحث های فعالیتهای زمین زایی و جابجایی صفحه زیر دریاها و ایجاد سونامی های شدید و تخریب آن در کشورها قابل پیش بینی است.
-بحران ناشی از فن آوری:
حوادثی که در اثر آنها علمی مانند انفجار مواد شیمیایی و شیوع مواد سمی و یا تغییرات اکولوژیکی و دارویی مثل آنفولانزای پرندگان یا آنفولانزای خوکی در جهان . . .
-بحران های سیاسی:
مثل بوجود آمدن جنگ ها- آشوب های اجتماعی که منجربه قتل عام و کشتار انسانها و تخریب منازل مسکونی و تولیدی می گردد.
طی 8 سال جنگ ایران و عراق 213 هزار نفر شهید، 350 هزار نفر معلول و 40 هزار نفر اسیر و 1 هزار میلیارد دلار خسارت.
نقش مدیریت بحران:
عملی است کاربردی و با استفاده از تجزیه و تحلیل بحران های گذشته و با کمک علم و فن آوری در جستجوی یافتن راه حل یا ابزاری که بوسیله آن:
1-بتوان از وقوع بحران پیشگیری شود 2- یا ابزار مقابله با آن آماده شود.
اقدامات:
1-شامل هشدار بموقع به ساکنین
2-تامین آوارگان بی سرپناه
3- حفظ امنیت عمومی
4-تخلیه آثار حادثه
5-بازگرداندن جامعه به شرایط عادی
6-تقویت روحیه انسانی و بهداشت روانی.
تعریف جامعه مدیریت بحران:
مدیریت بحران علمی است کاربردی که با شناخت مشاهدت و تجزیه و تحلیل داده ها بصورت سیستمی جهت یافتن ابزار و راه حلهایی که بوسیله آن از یک سو بتوان از وقوع فاجعه پیشگیری کرد و یا مقابله نمود و از سوی دیگر در صورت وقوع آن نسبت به امداد رسانی و بهبود اوضاع اقدام نمود .
اهداف مدیریت بحران:
1-در درجه اول رفع شرایط بحران و اضطرار است.
2-بازگرداندن سریع جامعه به حالت عادی.
3-کاهش آسیب های ناشی از بحران چه جانی و چه مالی.
4-کاهش اثرات بحران در جامعه و مقابله با آن با کمترین هزینه ها.
5-ایجاد آمادگی در جامعه برای مقابله با بحران.
6-بازسازی مناطق بحرانی از لحاظ فیزیکی و روانی و فرهنگی.
7-ایجاد تمرین و آموزش و مانورها در مناطق جهت آمادگی برای مقابله با بحران برای مدیران و مردم.
فرایند یا مراحل مدیریت بحران:
-شامل یک سری مراحل هماهنگ یکپارچه است که شامل چهار مرحله می گردد:
1-مرحله پیشگیری
2-مرحله آمادگی
3-مرحله مقابله
4-مرحله بازسازی
که با اجرای این فرایند در موقع بروز بحران می توان آسیب ها و خسارات و هزینه های جانی و مالی را به حداقل رساند.
1-پیشگیری یعنی: کلیه اقداماتی که موجب پیشگیری از وقوع بحرانها و سبب جلوگیری از آثار مخرب بحران در جامعه می شود.
احداث سدها: جلوگیری از طغیان رودخانه
مقاوم سازی ساختمان در مقابل زلزله
آمادگی:
کلیه اقدماتی که دولت ومردم را قادر به عکس العمل سریع و بموقع و کارا در موقع بروز بحران می نماید.
الف-افزایش برنامه های ضد بحران ب- آموزش و تمرین
اقدامات مورد نیاز در مرحله آمادگی پیش از بحران:
1-تهیه نقشه های آسیب پذیری یا مناطق پر خطر شهری، روستایی و صنعتی.
2-تهیه طرح های تبدیل آسیب پذیری و ایمن سازی.
3-تهیه طرح های اجرایی در خصوص استقرار کاربریها و امکانات مورد نیاز پیش از وقوع بلایا و اعلام خطر.
4-تعیین شرح وظایف و تعداد کمیته های مورد نیاز برای مرحله امداد اولیه - استفاده سوخت - مرحله بازسازی.
5-تعیین مکانهای مناسب جهت اسکان موقت.
6-تعیین گروه ها و شرکت ها- سازمانهای دولتی و خصوصی جهت مرحله بازسازی.
7-تعیین ماشین آلات سبک و سنگین و ابزار و عوامل اجرایی بازسازی و امداد و نجات.
مخاطرات محیطی و مدیریت ریسک
مخاطرات محیطی چیستند؟
مخاطرات محیطی شامل خطراتی می شوند که اساساً زیست بوم انسانی را تحت تأثیر خود قرار می دهند و بسته به وضعیت کشورها ؛ زیر مجموعه های مختلفی داند . مخاطرات محیطی در گستره سرزمین ایران به طور عمده شامل موارد زیر می باشند :
1- مخاطرات اقلیمی: که منشأ بیش از 90 درصد بلایای طبیعی را در کشور تشکیل می دهد از قبیل سیل ، خشکسالی و یخبندان ، کولاک ، رعدوبرق ، طوفان شن ، بهمن ، سرمازدگی ، آتش سوزی جنگلها و بیشه زارها.
2- مخاطرات زمین ساخت: از قبیل زمین لرزه ( زلزله ) ، زمین لغزه ( رانش زمین ) ، واریزه سنگی که در این میان زلزله به دلیل شدت و دامنه اثر بالا از اهمیت خاصی برخوردار است.
3- مخاطرات انسانی: که شامل تمامی فرآیندهای خطرآفرین مرتبط با فعالیتهای انسانی می باشد از قبیل مخاطرات مرتبط با تکنولوژی های ساخت و تولید و بهره برداری.
اولین قدم در مدیریت ریسک محیطی چیست؟
اولین قدم در مدیریت ریسک محیطی شناسایی احتمالات کمّی و کیفی آن می باشد. مطمئناً ارزیابی و مدیریت خطر نمی تواند از قضاوت درباره ارزشها و انتخاب های جامعه جدا باشد. به همین دلیل ادراک خطر باید در کنار ارزیابی های علمی به عنوان مؤلفه معتبر مدیریت خطر لحاظ گردد. به طوری که در بسیاری از راهکارهای مدیریت ریسک محیطی، حل اختلاف از نتایج تحلیل فنی خطر و ادراک ذهنی و شخصی مردم از آن عامل بنیادی و عمده محسوب می شود. روی هم رفته تحلیل آماری خطر بر نظریه های ریاضی احتمالات و روشهای عملی شناسایی پیوندهای بین انواع مختلف فعالیتهای خطرناک و نتایج حاصل از آنها مبتنی است. لیکن درک و فهم علتها و ویژگی های احتمالات خطر و محاسبه آنها نیز اهمیت دارند.
بر اساس کارهای کیتس و کاسپرسون (1993) مدیریت ریسک محیطی شامل 3 مرحله زیر است:
1- شناسایی خطر اینکه چه وقایع خطرناکی ممکن است رخ دهد؟
2- تخمین احتمالات خطر اینکه احتمال وقوع هر واقعه تا چه حدی است؟
3- ارزیابی نتایج خطر اینکه زیانهای اقتصادی و اجتماعی و محیطی هر واقعه چقدر است؟
با توجه به تقسیم بندی فوق فرآیند تهیه یک گزارش از مدیریت ریسک محیطی باید مراحل زیر را پیگیری کند:
1- شناسایی خطر (مبانی)
2- تحلیل پذیرش و احتمال خطر (آماری)
3- ارزیابی احتمال خطر (گرافیکی) که در نهایت به تولید نقشه هایی از پهنه بندی مخاطرات محیطی بر پایه نقشه های پایه توپوگرافی و یا تصاویر ماهواره ای خواهد انجامید.
الگوی جامع مدیریت بحران (الگوی سلسله مراتبی):
در سال 2006 تعدادی از متخصصان مدیریت بحران در دانشگاه تورنتو کانادا گرد آمدند تا یک الگوی جامع و یکپارچه مدیریت بحران را تعیین کنند که الگوی سطح بندی با سلسله مراتبی توسط آقای ایان دیویس ارایه گردید که شامل 4 سطح بوده:
1-اصل الگوی اخلاقی.
2-اصل الگوی استراتژیک.
3-اصل الگوی تاکتیکی.
4-اصل الگوی اجرایی.
1-اصول اخلاقی :
عبارت است از دستیابی به بازتوانی کامل پس از بحران ها و فرهنگ سازی و پایبند سازی همه گروه های ذینفع.
2- اصول استراتژیک:
تاکید بر برنامه ریزی قبل از بحران برای پایه ریزی اساسی جوامع در مقابل بحران.
3-اصول تاکتیکی:
ظرفیت سازی و توانمند سازی مدیران و مقامات دولتی از طریق آموزش و تربیت کارکنان.
4-اصول اجرایی:
نظارت و استفاده از فناوری جهت ایجاد جامعه توانمند در برابر بحران از طریق ارزیابی برنامه ها و اجرای اصول مقاوم سازی و بازتوانی جامعه.
Gis در مدیریت بحران:
سیستمهای اطلاعات جغرافیایی(Gis) به مجموعه ای از سخت افزارها-نرم افزارها و روند های طراحی شده برای مدیریت - تجزیه و تحلیل- مدلسازی در نهایت نمایش داده های مکان مرجع برای حل مسائل پیچیده برنامه ریزی و مدیریت است.
این سیستم امکان بهره برداری مناسب از کلیه اطلاعاتی جغرافیایی و مکانی و انجام تحلیل های گوناگون را بر روی این اطلاعات فراهم می آورد.(اطلاعات مکانی بوسیله GPS) بدست می آید.
سیستم های Gis :
می توانند بعنوان یک ابزار قدرتمند جهت ارزیابی ریسک بلایای طبیعی همچون زلزله -سیل- خشکسالی- طوفان بکار گرفته شود و همچنین می توان با طبقه بندی - تجزیه وتحلیل داده ها و ارائه نقشه های گرافیکی میزان خطر وخطر پذیری در طیف گسترده دست آورد.
مدیریت بحران می تواند با استفاده از این نقشه ها می تواند مکان و تشخیص میزان و قدرت تخریب را بشناسد و همینطور می تواند جهت مقابله با آن قدرت تصمیم گیری و برنامه ریزی و تامین نبردها و امکانات و ابزار و تجهیزات مورد نیاز و راهکارهای مقابله با آن را پیدا کند.
-استفاده مناسب از زمان و در مکان بعمل آورد. (در نتیجه اثرات خسارات را کاهش دهد)
تاریخچه مدیریت بحران:
واژه بحران یا Crisis بیش از 5 قرن پیش مطرح شد. عبارت امروزی مدیریت بحران برای اولین بار توسط مک فامارو- با توجه به امکان درگیری موشکی آمریکا و کوبا- عنوان گردید. و با موضوع مدیریت بحران در بلایای طبیعی اولین بار در سال 1989 در هشتمین کنفرانس جهانی زلزله در آمریکا توسط دکتر فرانس پریس مطرح شد.
در ایران در تاریخ 17/3/1348 قانون پیشگیری و مبارزه با خطرات سیل به تصویب مجلس رسید و بعد در سال 1386 قانون مدیریت بحران کشور به تصویب مجلس رسید که به صورت سازمان شکل گرفت.
پدافند غیر عامل:
مجموعه اقداماتی که جهت مقاوم سازی تجهیزات و تاسیسات کشور در برابر آسیب های عمدی و غیر عمدی و کاهش آسیب پذیری نیروی انسانی و مراکز حیاتی کشور و کنترل و بازگرداندن سریع جامعه به شرایط عادی است. بیشترین توجه به توان دفاعی کشور در موقع بحران می باشد و مراکز حیاتی مثل مراکز بیمارستانی- مراکز تولید موشکی- پالایشگاههای نفت و گاز- نیروگاه های هسته ای و غیره - تاسیسات شریانی و زیر ساخت ها.
شهرسازی و مدیریت بحران شهرها:
در مفهوم کلی عوامل متعدد در بهم زدن توسعه پایدار شهرها نقش دارند که به دو دسته تقسیم می شوند:
1-حادثه های طبیعی 2-حوادث انسان ساخت می توان تفکیک کرد.
امروزه یکی از عوامل مانع توسعه پایدار شهرها حوادث طبیعی است که به دلیل عدم مطالعه و برنامه ریزی و عدم آمادگی و مقابله مناسب با آن تلفات و خسارات سنگینی را بر مردم و دارایی های آنها وارد می کند که بعضی از آنها جبران ناپذیر هستند.
از آناجائیکه حوادث طبیعی پیشینه ای به درازای عمر زمین دارند در حالیکه انسان دارای تمدنی کمتر از چندین هزار ساله و دانشی کمتر از چند صد سال دارد. پس همواره باید با استفاده از فناوری و اطلاعات و داده ها و شناخت و تسلط کافی بر سه عنصر زمان - مکان و ابزار اطلاعات در کاهش خسارات و در شهرها و مجتمع های زیستی اعمال مدیریت کرد.
-مفهوم مدیریت ریسک:
اقداماتی که باید برای به حداقل رساندن خسارات و اختلالات احتمالی در جوامع انجام شوند را می گویند. یا فرایندی که با بررسی عوامل اجتماعی - اقتصادی و سیاسی موثر در شناخت ریسک و میزان مقبولیت شهروندان از حداقل خساراتی که در نتیجه یک حادثه بدست می آید.
تفاوت مدیریت بحران با مدیریت ریسک:
مدیریت ریسک فرایندی با استفاده از عوامل اقتصادی اجتماعی و سیاسی جهت حداقل رساندن خسارات حوادث در جامعه است. اما مدیریت بحران با بکار گیری همه اجزای مدیریت بحران برای اجرای مدیریت ریسک بطوریکه شامل همه آسیب ها در سطوح ملی- دولتی و خصوصی و هماهنگ سازی آن جهت کاهش آسیب و بازسازی آن با استفاده از چهار مرحله مدیریت بحران(1-پیشگیری-2-آمادگی-3-مقابله-4-بازسازی)
مدیریت بحران چیست ؟
صاحب نظری ، مدیریت را هنر انجام امور به وسیله دیگران توصیف کرده و بر نقش دیگران و قبول هدف از سوی آنان تأکید ورزیده است.
گروهی دیگر مدیریت را در قالب انجام وظایفی چون برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و... بیان نموده اند بعضی هم مدیریت را اینگونه تعریف کرده اند که : مدیریت را می توان علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن ، رهبری و کنترل فعالیت های دسته جمعی ، برای نیل به هدفهای مطلوب با حداکثر کارآیی تعریف کرد .
عده ای هم مدیریت را اینگونه تعریف کرده اند : مدیریت عبارتند از حداکثر استفاده مطلوب از منابع موجود (نیروی انسانی - امکانات مالی و امکانات فیزیکی) از طریق اعمال اصول یا نظام مدیریت ( برنامه ریزی - سازماندهی - هدایت و رهبری - نظارت و کنترل و هماهنگی ) برای رسیدن به هدفی خاص.
بحران چیست ؟
بحران در حقیقت یک فشار زایی روانی - اجتماعی بزرگ و ویژه است که باعث در هم شکسته شدن انگاره های متعارف زندگی و واکنش های اجتماعی می شود و با آسیب های جانی و مالی ، تهدیدها ، خطرها و نیازهای تازه ای که به وجود می آورد .
در نتیجه می توان بحران را اینگونه تعریف کرد :
ـ حادثه ای که به طور طبیعی و یا توسط بشر به طور ناگهانی و یا به صورت فزاینده به وجود می آید و سختی و به مشقتی به جامعه انسانی به گونه ای تحمیل نماید که جهت بر طرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی و فوق العاده باشد.
آثار و خصوصیات بحران
به طور کلی اثرات و خصوصیات بحران را می توان در سه بخش زیر طبقه بندی نمود:
الف - سطح جهانی؛
ب - سطح ملی؛
الف ) حوادث طبیعی
ب ) حوادث غیر طبیعی
( ساخته دست بشر )
1 - ناگهانی : مثل سیل - زلزله - طوفان - آتشفشان - رانش زمین
2 - درازمدت : مثل اپیدمی - خشکسالی - قحطی
انواع حوادث و بحرانها :
1 - ناگهانی : مثل سوانح ساختمانی - تصادفات - انفجارات - آتش سوزی
2 - درازمدت : مثل درگیری های داخلی و اغتشاشات اجتماعی - جنگ
ویژگی های بحران :
1- بحران عموماً غیر قابل پیش بینی است ( یعنی نمی توان پیش بینی کرد که کی و در کجا اتفاق می افتد)
2- بحران ها آثار مخربی دارند و مردمی که تا قبل از بحران نیازمند کمک نبودند به محض وقوع بحران نیازمند کمک می شوند .
3- ماهیت و آثاری طولانی و استهلاکی دارند .
4- در وضعیت بحرانی معمولاً تصمیم گیری تحت شرایط وخیم و در زمان محدود و اطلاعات مورد نیاز تصمیم گیرندگان ناقص است .
5- زمان موجود برای پاسخ دهی پیش از انتقال تصمیم را محدود کرده و اعضای واحد تصمیم گیری را به تعجب و حیرت وا می دارد .
6-محدودیت و فشردگی زمان ، غافلگیری ، استرس و مخدوش شدن اطلاعات .
مدیریت بحران
- فرآیند پیش بینی و پیشگیری از وقوع بحران برخورد و مداخله در بحران و سالم سازی بعد از وقوع بحران را مدیریت بحران گویند .
- علمی کاربردی است که به وسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها و تجزیه و تحلیل آنها در جستجوی یافتن ابزاری است که بوسیله آنها بتوان از بروز بحران ها ، پیشگیری نمود و یا در صورت بروز آن در خصوص کاهش اثرات آن آمادگی لازم امداد رسانی سریع و بهبودی اوضاع اقدام نمود .
امروزه عمده ترین نقاط ضعف مدیریت بحران عدم هماهنگی و همکاری سازمانها ، کمبود ضوابط و مقررات جامع و مانع و پراکندگی و نا کافی بودن قوانین و مقررات موجود ، محدودیت منابع مالی است، اما خوشبختانه نقاط قوت بسیاری نیز وجود دارد که خود شامل تجارب مفید در مدیریت ها بحران و روحیه تعاون و نوعدوستی در جامعه و مشارکت خوب و ارزشمند مردم و سازمانهای NGO همچون جمعیت هلال احمر است که می توان با مرتفع نمودن نقاط ضعف و توجه بیشتر به نقاط قوت راه را برای عملکرد هر چه بهتر و قویتر در امر مدیریت بحران هموار نمود . باید تهدیدها و فرصت ها را به خوبی شناخت و خود را برای مقابله با تهدیدها و استفاده از فرصتها آماده ساخت .
تهدیدها
تهدیدها عبارتند از : کاهش انگیزه و علاقه نیروهای داوطلب و مردمی در همکاری لازم وارد به خدمات ، ادامه یافتن مشکلات هایی و کمبودها در زمینه امکانات و تجهیزات تأخیر در روند افزایش عمومی جامعه .
فرصت ها
فرصت ها عبارتند از : روند رو به توسعه اطلاعات رسانی و فن آوری ارتباط مانند اینترنت و سیستمهای ماهواره ای، تکنولوژی جهانی در حیطه تجهیزات امداد، افزایش باور عمومی در خصوص آسیب پذیری و خطر خیزی کشور و جریان جهانی موجود که مایه افزایش باور عمومی در خصوص آسیب پذیری و خطر خیزی کشور و جریان جهانی موجود که مایه افزایش توجه و اعتماد مردم به سازمانهای NGO گردیده است . در حقیقت مدیر بحران یک هماهنگ کننده بین ارگانهای سرویس دهنده و تعیین کننده خط مشی فعالیت ها است و باید حداقل در سازمان خود آمادگی لازم را بوجود بیاورد ، سیستمهای اداری را بهبود بخشد و با تاکتیک مدیریتی ، کارآیی و اثر بخشی افراد را بیشتر و به عوامل اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی بحران توجه کند . مدیر بحران باید تفویض اختیارات را در نظر بگیرد یعنی سطح اختیار هر شخصی را با توجه به نیازهایش مشخص کند تا از تداخل اختیارات جلوگیری کند در مدیریت بحران معمولاً چندین سازمان مختلف درگیر انجام وظایفی می شوند که باید با هماهنگی کامل نسبت به پیشگیری از بحران کاهش اثرات آن و آمادگی لازم اقدام نمایند و همچنین سازمانهای مربوط باید بنحو مطلوبی نسبت به انجام تمهیدات لازم و ضروری و همچنین بهبود امور و اوضاع بعد از بروز بحران اقدام بعمل آورند .
مدیر بحران کیست ؟
کسی که تهدید کننده ها را بشناسد و از فرصتها خوب استفاده کند .
در فرهنگ ما ضرب المثلی است که می گوید « علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد » متاسفانه در کشور ما زنگ خطرها نادیده و نا شنیده گرفته می شوند و بعد از وقوع بحران تازه به فکر می افتیم و راه حلی جستجو می نمائیم . متاسفانه مدیر بحران یا علائم را نمی شناسد و یا به اهمیت این علائم واقف نیست .
مدیر بحران باید به دنبال راه کارهایی جهت کاستن ابعاد بحران باشد . به عبارت دیگر آثار هر عامل را با پارامترهای دیگر سنجید و پس از تحلیل نسبت به رفع آن بکوشد مدیر بحران باید تفکر استراتژیک را یاد بگیرد یعنی بتواند به آشفتگی ذهنی خویش در کوتاهترین مدت نظم بخشد این امر امکان ندارد مگر با حضور مداوم در بحران ها نهایت پایداری مدیریت این سازمان را می طلبد .
خصوصیات فرآیند تصمیم گیری را به شرح زیر می توان بیان کرد :
1- پرهیز از جزئی نگری
2- انجام به موقع و درست کار
3- نظر خواهی برای انتخاب راه حل
4- انتخاب بهترین راه حل و تصویب و اجرای به موقع آن
5- اتخاذ تصمیمات مؤثر بر اساس اطلاعات صحیح در جهت کاهش خسارات و کنترل سریع بحران
وظایف و ویژگیهای مدیر بحران :
1- آمادگی کامل برای هر گونه پیشامد .
2- پی ریزی دفاتر مطالعاتی ملی، منطقه ای و هماهنگ سازی آنها به نحوی که از دوباره کاری پرهیز شود.
3- تهیه بانک اطلاعاتی روز آمد برای استفاده هر چه بهتر آن .
4- استفاده از سیستم هشدار دهنده خطر گرچه هزینه بالایی را می طلبد .
5- تفکیک وظایف واحدهای امداد رسانی و انجام رزمایش های عملیاتی سالانه .
6- ایمن سازی شبکه ها و شریانهای حیاتی که شامل آب ، برق، سوخت ، ارتباطات جاده ای مخابراتی برج کنترل فرودگاهها و سدها و... به دلیل اینکه شرایط منطقه پس از بحران نابسامان است در کوتاهترین زمان نمی توان به ترمیم این شبکه پرداخت . زیرا این کار خود خسارات زیادی را به بار می آورد و از سرعت عمل امداد می کاهد .
7- تقویت بیمه در مناطق حادثه خیز حتی به صورت اجباری می توان ابعاد بحران را کاهش دهد ، چرا که با توجه به ابعاد حادثه ، پرداخت خسارت خود عامل بزرگی در رفع بحران است .
8- آگاهی افکار عمومی یکی دیگر از وظایف مدیر بحران است تا وقتی مردم قدم در این راه نگذارند تلاش دولتها بی فایده است .
9- شناسایی انواع بحرانها ،ارزیابی ریسک و الویت بندی آنها .
10- تعیین ارتباطات بحرانی .
11- تعیین راهبردهای برخورد با رسانه ها .
12- تشکیل گروه مدیریت بحران و تهیه برنامه مدیریت بحران .
13- پیش بینی و پیشگیری از وقوع بحران .
14- تعیین روشهای مداخله در بحران .
15- تعیین روشهای سالم سازی .
16- برنامه ریزی ، سازماندهی و کوشش در جهت استفاده بهینه از منابع .
تعریف بحران:
حادثه ای که بطور طبیعی یا توسط بشربصورت ناگهانی ویا فراینده بوجود آمده وسختی ومشقتی را به جامعه انسانی تحمیل نماید بطوریکه جهت برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی وفوق العاده باشد را بحران می گویند
تعریف مدیریت بحران:
مدیریت بحران علمی کاربردی است که بوسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها وتجزیه وتحلیل آنها در جستجوی یافتن ابزاری است که بوسیله آنها بتوان از بروزبحرانها پیشگیری نموده ویا در صورت بروز آن در خصوص کاهش آثار آن آمادگی لازم ،امدادرسانی سریع وبهبودی اوضاع اقدام نمود.
پیشگیری:
شامل کلیه اقداماتی است که موجب پیشگیری از بحرانها وجلوگیری از اثرات مخرب آن بر جامعه میشود .لازم به ذکر است بخش پیشگیری از اهم فعالیتهای چرخه مدیریت بحران محسوب میگردد اقداماتی همچون قوانین مربوط به کاربری زمین که نحوه گسترش شهرها رامشخص نموده وباعث عدم گسترش شهرها در مکان های آسیب پذیر میشود از جمله این فعالیتها میباشد.
کاهش اثرات:
کلیه عملیاتی که تحت یک برنامه منسجم وجامع کاهش اثرات بحران وسوانح در یک منطقه خاص را سبب میشود را کاهش اثرات می گویند. بطور مثال کاربرد آیین نامه های ساختمانی به منظور کاهش خسارت ها وآسیب های ناشی از زمین لرزه برساختمانها از جمله برنامه های کاهش اثرات میباشد . بطور کلی بخش کاهش اثر اشاره به این اصل دارد که اگر چه می توان از بعضی از آثار بحران جلوگیری بعمل آورد ولیکن سایر آثار بحران کماکان وجود خواهد داشت وفقط با انجام اقدامات وعملیات مناسب می توان این آثار را به نحوی تغییر یا کاهش داد.
آمادگی:
شامل کلیه عملیات واقداماتی است که افراد ویا ارگان ها راقادر به انجاع عکس العمل سریع وکار آمد در مواقع بروزبحران ها می نماید. این اقدامات میتوانند تهیه یک برنامه ضد بحران ،برآورد دقیق منابع وهمچنین آموزش کارکنان باشد نکته اینکه بخش مربوط به آمادگی شامل دوزیر بخش الف)اخطاررسانی ب)تهدید خطر می باشد که اولی شامل زمانی است که خطر بحران تشخیص داده شده ولی زمان وقوع آن در محل خاص هنوز مشخص نمی باشد ولی در اخطاررسانی علاوه براینکه محل وقوع خطر مشخص گردیده مکان آن نیز مشخص است.
مقابله:
فعالیتهای مربوط به امدادرسانی که در جهت حفاظت از جان مردم وتاسیسات ودارائی های موجود میباشد را مقابله می گویند.در اجرای عملیات مقابله زمان تاثیرمستقیمی در کاهش میزان آسیب های وارده براثر سوانح رادارد اقداماتی از قبیل فعال نمودن سیستمهای ضدبحران ،عملیات جستجو ونجات ،تمهیدات اضطراری برای غذا ،سرپناه وکمکهای پزشکی ،بررسی ،ارزیابی وبرآورد واقدامات مربوط به تخلیه جمعیت همگی جزو برنامه ها وفعالیتهای بخش مقابله میباشد
هرگاه سخن از مدیریت بحران به میان می آید قبل از هر چیز عمل گرایی و اجرایی بودن در ذهن متبلور می گردد شاید این نکته خیره کننده در مدیریت بحران اصلی ترین عامل در فراموش نمودن آن باشد که تا تعریفی دقیق از بحران بطور جامع در بین تمامی دست اندرکاران بحث مدیریت بحران ارائه نگردد هیچگاه قادر نخواهیم بود که به طور قاطع بگوئیم بحران ، مدیریت خواهد شد .
یکی از عوامل موثر بر تداوم بحرانها ، خصوصا در بحرانهای ایجاد شده بر اثر حوادث ، تداخل مدیریتها و نیز ناهمگونی دیدگاه ها در ارزیابی بحران و در نتیجه نرسیدن به یک اتحاد و همبستگی در نحوه مدیریت بر بحران پیش رو می باشد .
بدین جهت هدف نهایی این مقاله را رسیدن به دیدی مشترک در تعریف بحران و عوامل ایجاد و کنترل آن انتخاب نموده ام . در این راستا بعد از ارائه نظریه تعادل و شرح کلمات کلیدی آن با تحلیل یکی از بحرانهای اساسی در زمینه زلزله به نحوه استفاده از این نظریه در جهت شرح بحران و نیز کمک به مهار آن پرداخته ام .
جمعیت ، مساحت و تراکم نسبی استان ها در سال 1390 |
||||||
ردیف |
استان |
مساحت |
جمعیت |
سهم مساحتی |
سهم جمعیتی |
تراکم نسبی |
1 |
اذربایجان شرقی |
45,651 |
3,724,620 |
3 |
5 |
82 |
2 |
اذربایجان غربی |
37,411 |
3,080,576 |
2 |
4 |
82 |
3 |
اردبیل |
17,800 |
1,248,488 |
1 |
2 |
70 |
4 |
اصفهان |
107,018 |
4,879,312 |
7 |
7 |
46 |
5 |
البرز |
5,122 |
2,412,513 |
0 |
3 |
471 |
6 |
ایلام |
20,133 |
557,599 |
1 |
1 |
28 |
7 |
بوشهر |
22,743 |
1,032,949 |
1 |
1 |
45 |
8 |
تهران |
13,692 |
12,183,391 |
1 |
16 |
890 |
9 |
چهار محال و بختیاری |
16,328 |
895,263 |
1 |
1 |
55 |
10 |
خراسان جنوبی |
95,385 |
662,534 |
6 |
1 |
7 |
11 |
خراسان رضوی |
118,851 |
5,994,402 |
7 |
8 |
50 |
12 |
خراسان شمالی |
28,434 |
867,727 |
2 |
1 |
31 |
13 |
خوزستان |
64,055 |
4,531,720 |
4 |
6 |
71 |
14 |
زنجان |
21,773 |
1,015,734 |
1 |
1 |
47 |
15 |
سمنان |
97,491 |
631,218 |
6 |
1 |
6 |
16 |
سیستان و بلوچستان |
181,785 |
2,534,327 |
11 |
3 |
14 |
17 |
فارس |
122,608 |
4,596,658 |
8 |
6 |
37 |
18 |
قزوین |
15,567 |
1,201,565 |
1 |
2 |
77 |
19 |
قم |
11,526 |
1,151,672 |
1 |
2 |
100 |
20 |
کردستان |
29,137 |
1,493,645 |
2 |
2 |
51 |
21 |
کرمان |
180,726 |
2,938,988 |
11 |
4 |
16 |
22 |
کرمانشاه |
25,009 |
1,945,227 |
2 |
3 |
78 |
23 |
کهگیلویه و بویراحمد |
15,504 |
658,629 |
1 |
1 |
42 |
24 |
گلستان |
20,367 |
1,777,014 |
1 |
2 |
87 |
25 |
گیلان |
14,042 |
2,480,874 |
1 |
3 |
177 |
26 |
لرستان |
28,294 |
1,754,243 |
2 |
2 |
62 |
27 |
مازندران |
23,842 |
3,073,943 |
2 |
4 |
129 |
28 |
مرکزی |
29,127 |
1,413,959 |
2 |
2 |
49 |
29 |
هرمزگان |
70,697 |
1,578,183 |
4 |
2 |
22 |
30 |
همدان |
19,368 |
1,758,268 |
1 |
2 |
91 |
31 |
یزد |
129,285 |
1,074,428 |
8 |
1 |
8 |
32 |
کل کشور |
1,628,771 |
75,149,669 |
100 |
100 |
46 |
جایگاه توسعه مدیریت در تعالی سازمان
.............................................................................
چکیده
توسعه مدیریت، فرایندی است که طی آن سطح دانش، مهارت و اطلاعات سطوح سهگانه مدیریت (مدیران عالی، مدیران میانی، مدیران عملیاتی و سرپرستان) ارتقا یافته و موجبات استقرار شرایط لازم برای تکامل مجموعه استعدادها و تواناییهای این رده، فراهم خواهد شد. مدل تعالی سازمانی، ابزار عملیاتی قوی است که میتواند برای مقاصد مختلفی توسط سازمانها به کار گرفته شود. باید دقت کرد که تعالی سازمانی، برداشتی نظری و تئوریک نیست بلکه کسب و ارائه نتایج ملموس و قابل مشاهدهای است که مبتنیبر شواهد بوده و پایداری و دوام داشته باشد.
معرفی مدل تعالی عملکرد میتواند در صدر برنامههای توسعه مدیریت قرار گیرد اما هر چه در برنامهریزی برای توسعه اجزای سیستم (از جمله مدیریت) کوشا باشیم به همان میزان نیز دستیابی به تعالی سازمانی، محقق خواهد شد.
مقدمه
هدف غایی هر سیستم انسانی، حرکت در جهت پیشرفت، تکامل و تعالی است و تکامل و تعالی آن به رشد، پیشرفت، توسعه و تکامل اجزای آن بستگی دارد. دهه آینده، مرحله گذار بسیار حساسی برای اقتصاد، صنعت و تجارت ایران است. وظایف و مسئولیتهای دولتها در قبال جامعه غالباً به وسیله سازمانهای دولتی، صنعتی و بازرگانی موجود در جوامع، انجام میشود و منابع انسانی، عاملی مهم برای تحقق اهداف این سازمانها به شمار میروند. در حقیقت، نیروهای انسانی سازمانهای یاد شده را به سوی اهداف مورد نظر سوق میدهند و زمانی که آنها به اهداف خود نائل شوند، موجبات دستیابی جامعه و سرانجام دولتها به اهداف خود را فراهم میکنند. سازمانها، نیازمند مدیرانی نواندیش و متعهد هستند که با همه سختیها و شرایط حاکم بر دنیای کنونی بتوانند رشد و تعالی سازمان خود را ادامه دهند، از تکنیکهای نوین مدیریتی، متناسب با فرهنگ کشور استفاده کرده و بپذیرند که نیروی انسانی، بزرگترین سرمایه آنهاست. برای تصحیح جهانبینی سازمانی نیروی انسانی، ابتدا باید مدیران آن سازمان، عملکرد و نحوه برخورد خود را با دیگران، تصحیح کنند، مدیر هنگامی میتواند در راستای اهداف کلی و راهبرد سازمان، هماهنگیهای لازم بین بخشهای مختلف ایجاد کند که ضمن توسعه و بهبود تواناییهای مدیریتی، سطوح مختلف زندگی خود را کنترل کرده و توانایی خود تدبیری را کسب کرده باشد، در غیر این صورت انتظار اعمال مدیریتی صحیح و موفق از او ناصواب است.
در این مقاله، با هدف بررسی نقش توسعه مدیریت در تحقق تعالی سازمان، مطالبی پیرامون توسعه مدیریت، تعاریف، ابزار، اجزا و… مباحثی نیز درباره تعالی سازمانی ارائه خواهد شد.
توسعه مدیریت
افزایش فضای رقابتی با ورود تدریجی کشورمان به عرصه تجارت جهانی، پیشبرد سیاست خصوصیسازی و کاهش تصدیگری دولت، شرایط را به گونهای رقم میزند که پویایی و بقای سازمانها را به تدریج به تابعی از شایستگی آنها تبدیل میکند. از دیگر سو، امروزه دسترسی به اطلاعات و دانش، آموزش و ارتباطات، نقش حیاتی در زندگی فردی و اجتماعی، پیشرفتهای انسانی و نیل به توسعه همه جانبه، ایفا میکند. اطلاعات، به عنوان پیش نیاز دانش و شناخت و آگاهی، یکی از اساسیترین مؤلفههای تأثیرگذار در نیل به توسعه انسانی تلقی میشود. مدیران با کمک آموزش میتوانند به دانش و مهارتهای مدیریتی نائل آیند و نیز از طریق آموزش و پروش در یک سازمان میتوان به توسعه و تأمین مدیریت، دست یافت، فرایندی که طی آن سطح دانش، مهارت و اطلاعات سطوح سهگانه مدیریت (مدیران عالی، مدیران میانی، مدیران عملیاتی و سرپرستان) ارتقا یافته، موجبات استقرار شرایط لازم برای تکامل مجموعه استعدادها و تواناییهای این رده را فراهم خواهد کرد.
توسعه مدیریت، عبارت است از: فرایند اصلاح یک یا چند جنبه مدیریت سازمان که هدف از آن، اصلاح اثربخشی مدیران، از طریق آموزش آنان برای کسب نظر و آشنایی با اهداف و خطمشی سازمان، تواناییها و مهارتهای لازم برای ایفای نقش مؤثر است. بنابراین، آموزش یکی از مهمترین عوامل توسعه مدیریت، به خصوص مدیریت منابع انسانی است و علت این است که سرنوشت هر چیزی به کیفیت عامل انسانی، پیوند خورده است.
امروزه با وجود پیدایش مکتبهای مختلف مدیریتی و تحریر کتابها و مقالات مختلف در این زمینه و همچنین تأثیر مدیریت علمی در انقلاب صنعتی و فراصنعتی، هنوز مشاهده میشود که بسیاری از مدیران بخشهای مختلف، کارشناسانی (مهندسان) هستند که در رشته فنی خاصی، تحصیل و تجربه دارند اما آگاهی لازم علم مدیریت را ندارند. این امر موجب تداخل وظیفه و گاه فعالیت نامربوط و عدم تخصصی شدن و آشفتگی امور شده است. این مسئله، نشاندهنده عدم تعریف درست و شناخت صحیح از مدیر و مدیریت در جامعه است.
برای کسانی که اطلاعات پایهای در زمینه مدیریت ندارند و به دلیل مقاصد، منافع شخصی و یا سیاسی و یا موقعیت شغلی به آن اهمیت نمیدهند، زمینه شناخت درست از این علم و تعریف و طراحی شیوههای مدیریتی برای بخشهای مختلف و همچنین فعالیت و مطالعه و انگیزش در جهت شکوفایی این مقوله، مورد توجه قرار نگرفته است. با توجه به ماهیت حرفه مدیریت و عوامل مختلف تأثیرگذار در آن، امکان تعریف مشخص و شناخت درست، تعیین دامنه، نوع و چگونگی فعالیتها و حدود اختیارات در سطوح مختلف، عینیت بخشیدن و تجسم عملکرد مدیر به سهولت حرفههای دیگر نیست. از نظر جایگاه علمی میتوان گفت علم مدیریت در تقسیمبندی و طبقهبندی علوم مختلف بیش از آنچه که تاکنون مطرح شده است، رابطه تنگاتنگ با علوم انسانی، تجربی و حتی علوم دیگر دارد.
در اینجا اشاره به برخی چالشها که فراروی نظام اداری کشور قرار دارد، ضروری به نظر میرسد:
تمرکز و عدم تمرکز: عدم تناسب میان اختیارات و مسئولیتهای محوله به مدیران، نبود حد بهینهای از تمرکز و عدمتمرکز در اداره امور کشور، غیرذاتی بودن اختیارات مقامات محلی و تمرکز یبش از حد اختیارات در حوزههای مرکزی، باعث کاهش کیفیت تصمیمات اتخاذ شده و پرداختن به امور غیرضروری در دستگاههای اجرایی شده است.
عدم استفاده از الگوها و نظامهای جدید مدیریتی، در اداره امور کلان کشور: فقدان نظام ارزیابی عملکرد دستگاههای اجرایی و پیگیری تحقق اهداف، برنامهها و نتایج مورد انتظار، منطقی نبودن زمان تصدی مدیریت در دستگاههای اجرایی، عدم قانونمندی و ضابطهگرایی و شایسته سالاری در انتصاب و ارتقای کارکنان و عزل و انتصاب و تغییر مدیران از جمله، مهمترین چالشهای نظم اداری و اجرایی کشور در بخش مدیریت است.
منابع انسانی: نظام اداری در جذب و نگهداری کارکنان توانمند، کارامد و متخصص از تواناییهای لازم، برخوردار نیست. عدم استقرار نظام رقابتی در جذب و انتخاب نیروی انسانی، وجود مجاری و طرق مختلف ورود به خدمات دولتی و غیرقابل مهار شدن توسعه کمی بخش غیردولتی با توجه به محدود بودن منابع کشور باعث کاهش میزان حقوق و دستمزد کارکنان دولت به منظور جبران خدمت، کاهش انگیزه و عدم توفیق در جذب نیروهای توانمند و متخصص شده است. نظام ارزشیابی کارکنان دولت به منزله ابزاری برای ترغیب و تشویق کارکنان به انجام وظایف در سطح کمی و کیفی مطلوب و ارتباط آن با روند پیشرفت شغلی و سرنوشت استخدامی از کارامدی کافی برخوردار نیست.
- استفاده از رویهها و روشهای منسوخ: عدم گرایش به تحول و نوسازی در شیوههای انجام کار و در نتیجه غیرمنطقی و طولانی بودن سیر مراحل و فرایندهای انجام کار، فقدان زمانبندی انجام امور، تأکید بیش از حد بر سازوکارهای کنترلی و حاکمیت رابطه به جای ضابطه از دیگر چالشهای بخش اداری و فرایندهای انجام کار به شمار میآید.
- قوانین و مقررات: روح حاکم بر قوانین و مقررات اداری و استخدامی به شکلی است که کارکنان بعد از استخدام، هیچ نیازی به تلاش و تحرک در خود احساس نمیکنند.
برای رفع چالشهای ذکر شده، راهحلهای زیر پیشنهاد میشود:
1? برخورداری دولت از نظام تصمیمگیری شایسته و مؤثر در سطوح مختلف و تحقق حد مطلوبی از ترکیب عقلانیت و دموکراسی در نظامها، نهادها و مراجع تصمیمگیری.
2? تمرکززدایی در نظام، مدیریت امور، طی مراحل توزیع اختیار و نهادینهسازی فرایندهای غیرمتمرکز تصمیمگیری، ایجاد ظرفیت برای استقرار مدیریت متمرکز سالم، شایسته و مطمئن در جهت تعالی اهداف توسعه کشور و تقسیم عادلانه و مؤثرتر نقش مسیریابی، هدفگذاری و اعطای اختیار به مدیران در قلمروهای مدیریتی خود.
3? قانونمندی، مشارکتجویی، مشارکتپذیری، عدالتجویی، کارآفرینی و توسعه فضای اجتماعی قابلیتزا و کارآفرین، شایستهگرایی و دانشگرایی.
4? ایجاد نظام اداری و مدیریت پذیرای بهرهگیری از دانش و فناوری اطلاعات و بهرهمندی از آن در حوزههای دارای اولویت از نظر توسعه مدیریت.
5? متمرکز شدن بر کیفیت، سرعت، شفافیت، سلامت و کارایی در اداره و ارزیابی امور.
6? توسعه ظرفیتها و استعدادهای سیستم مدیریت برای تعامل بیشتر، افزایش مشارکت و جلب همکاری و همراهی بخشهای مختلف در توسعه و تعالی، اداره امور و حمایت و پشتیبانی آنها در ضمن انجام نقش هدایتی و نظارت فعال و شایسته خود.
7? برخورداری نظام اداری از سامانهها
خطمشیها و الگوهای نوین و روزامد مدیریت منابع انسانی و سرمایههای فکری و تکمیل آن با ضرورتهایی نظیر: تعهد، پایبندی، ماندگاری، سختکوشی و بهرهوری نیروهای دانشی، سرامد و ارزشافزا و مدیریت مؤثر نیروهای مازاد، غیرلازم و غیرکارامد.
نیازهای مطرح شده در توسعه مدیریت
دلایلی که برنامهریزی دقیق در توسعه مدیریت را الزامی میکند طبیعت کار مدیر و سرپرست است که بسیار پیچیده و مشکل بوده و معمولاً تهیه و تنظیم فرمهای شرح شغل کامل، بویژه برای مدیران عالی سازمانها، امری بس دشوار است. به هر حال شاید به جرئت بتوان گفت که نسخهای پیچیده، یک دست و بیعیب برای توسعه مدیریت و سرپرستی وجود ندارد. هر سازمانی باید متناسب با هدف و مسائل داخلی و محیطی خود، دورههای آموزشی لازم را برای تعالی مدیران و سرپرستان خود طراحی و منابع تأمین بودجه آن را مشخص کند. سازمانهایی که معمولاً برنامههای منظمی برای آموزش و توسعه مدیریت دارند، از فنون گوناگونی برای فلسفه و نگرش خود نسبت به مسئله توسعه منابع انسانی استفاده میکنند. در شکل شماره یک نیازهایی که در توسعه مدیریت مطرح میشود، اشاره شده است.
مهارتهای تصمیمگیری را میتوان با استفاده از روش تمرینهای داخل کازیه، بازیهای مدیریت و بررسی قضایای اداری و مطالعات موردی، ایجاد کرد. مهارتهای فردی با استفاده از روشهای نقشآفرینی، مدلهای رفتاری، آموزش حساسیت، تجزیه و تحلیل رفتارهای متقابل و ساختارهای بینشی قابل حصول است. دانش شغلی را نیز که یکی از نیازمندیهای اساسی مدیران است باید از طریق تجربه حین کار، استاد شاگردی و مطالعات مربوطه به دست آورد. دانش سازمانی را میتوان با چرخش در مشاغل و مدیریت چند جانبه کسب کرد. نیاز به معلومات عمومی از طریق دورههای ویژه، جلسات اختصاصی و مقالات منتخب و نیازهای ویژه انفرادی مدیران با استفاده از برنامههای اختصاصی و گروهی تأمین میشود.
ابزار توسعه مدیریت
در این بخش به برخی اهرمها و ابزار توسعه مدیریت اشاره میشود:
- کانونهای ارزیابی: کانون ارزیابی بر محل فیزیکی خاصی دلالت ندارد بلکه فرایندی است که براساس آن به سازمانها در تصمیمگیری کم خطاتر و دارای اعتباری بیشتر برای انتخاب، انتصاب و ارتقای کارکنان کمک میشود. هدف عمده کانون، سنجش خصایص افراد تحت ارزیابی در تطبیق آنها با مجموعهای از شایستگیهای مورد نیاز شغلی است. این شایستگیها، بیانگر آنند که کدام ظرفیتها، تواناییها و نگرشها برای موفقیت در روند شغل، ضروری هستند.
- جذب و پرورش نخبگان: اقدام به جذب نخبگان، یکی از روشهایی است که تحقق مأموریت توسعه مدیریت را امکانپذیر میکند.
یادگیری و دانایی، در سازمانهای آینده، محور اساسی تولید کالاها و خدمات و بهطور کلی ایجاد ارزش افزوده است، سازمانها میبایست با جذب دانشجویان ممتاز و نخبه دانشگاهی، پرورش آنان در محیط کار و باور کردن استعدادهای آنان پیوند میان علم و یادگیری سازمانی را به طور بنیادی، پیگیری کنند.
- تربیت مدیران آینده: در شرایط محیطی پیچیده، غیرقابل پیشبینی و رقابتی کسب و کار، دیگر نمیتوان به صورت آزمون و خطا افراد را به مشاغل مدیریتی منصوب کرد. بلکه باید با دوراندیشی و آیندهنگری، بهطور عملی مدیران آینده را کشف و در برنامههای آموزشی و پرورشی ویژه، قابلیت آنان را (و نه ضعفهای آنان را) توسعه داده و آنها را برای مناصب مدیریتی در آینده آماده کرد.
تربیت مدیران آینده از مهمترین راهکارهای توسعه مدیریت و سازمانها به شمار میرود و از این طریق، مقاصدی نظیر شایسته سالاری، ایجاد انگیزه برای رشد و ارتقا، ایجاد انگیزه برای ماندگاری کارشناسان در سازمانها و ایجاد محیط رقابتی سالم در محیط کار، دنبال میشود.
- استخدام همکاران با درجه عالی: این امر را میتوان در یک کلام خلاصه کرد و آن استخدام افراد شایسته است. معیارهای شایستگی عبارتند از: برخورداری از دانش بیشتر، مهارت بالاتر، کارایی افزونتر، وفاداری بیشتر به سیستم، دلسوزی بیشتر از دیگران، قابلیت سازگاری بیشتر با محیط سازمان و هماهنگ با اهداف آن و گروهگرا بودن.
- مشاوره مدیریت: پیچیدگی سازمانها از سویی متأثر از تنوع و تعداد اجزای درونی و عوامل محیطی آنهاست و از دیگر سو، نتیجه شتاب تغییرات این عوامل است. هر قدر سازمانها، اتکای بیشتری بر ابزار و روشهای معین و استاندارد داشته باشند از قطعیت و قابلیت مدیریت بیشتری برخوردارند. ناکامی بسیاری از مدیریتها، معلول ناهمخوانی نگرش و رفتار جزماندیش مدیران و سیستمهای مکانیکی تحمیل شده به سازمانها با واقعیت غیرجزمی آنهاست. سازمانها برخلاف ماشینها و سیستمهای مکانیکی، دارای اراده و آرمان هستند. مدیریت بر آنها، دانش، بینش و مهارت متناسب با ماهیت آرمانگرایانه آنها را میطلبد. نمیتوان انتظار داشت که همه مدیران در همه سطوح، واجد این دانشها، بینشها و مهارتها باشند و همواره گنجینهای از تجربیات موفق و ناموفق مدیریتی را در سوابق شخصی خود داشته باشند. مشاوران حرفهای مدیریت، در کشورهای صنعتی این نیاز را برآورده میکنند. آنان با استفاده از تجربیاتی که از بنگاهها و مؤسسات گوناگون به دست میآورند و بینش مهارتی که در تشخیص مسائل و ارائه راهکارها دارند و از آنجا که در بیان کاستیها و معرفی فرصتهای پیش روی مؤسسات آزادند، میتوانند یاریرسان مدیران در شرایط دشوار و پیچیده و بحرانی سازمانها باشند و مدیران را در تحقق آرمانهایشان همراهی کنند.
بنابراین، توسعه مشاوره مدیریت یکی از الزامات توسعه مدیریت در کشور و سازمانهاست. هر قدر سازمانها و محیط آنها متغیرتر، متنوعتر و پرچالشتر باشد این ضرورت بیشتر خواهد بود. علاوهبر ابزار و اهرمهای پیش گفته، عواملی نظیر: برونسپاری، ابزار و فناوریهای سختافزاری و نرمافزاری اداری، آموزش و… را نیز میتوان در زمره ابزار توسعه مدیریت محسوب کرد.
راهکارهای بهبود و توسعه مدیریت
منابع انسانی مولد و منابع سرمایهای از اهمیتی ویژه برخوردارند. توسعه مدیریت و منابع انسانی در ابعاد مختلف آن میتواند مستقیماً در رشد و توسعه اقتصادی کشور تأثیرگذار باشد. همانگونه که «ماتسوشیتا» دانشمند ژاپنی میگوید: «نخست انسان بساز، کالای خوب خودش ساخته میشود».
برای بهبود و توسعه مدیریت، راهکارها و پیشنهاداتی به شرح زیر مطرح است:
1? نوسازی در مدیریت از طریق تدوین آزمونهای شایستگی به صورت جامع و کاربردی برای مدیران فعلی (رؤسا سرپرستان، فرماندهان و…) به صورت کتبی، علمی و شفاهی و تشخیص مدیر از غیرمدیر.
2? احیاء تفکر سیستمی
3? ضابطهمند کردن انتخاب مدیران از طریق اعمال فرایند منطقی در گزینش (انتخاب استراتژیک)، آموزش، ارتقا و استفاده از افراد برای اداره قسمتهای مختلف
4? اگر مدیریت را به عنوان یک تخصص شناختیم دیگر نباید اداره بخشها، دوایر، ادارات و سازمانها را به مدیران اسمی واگذار کنیم
5? تعیین استانداردها و شاخصهای لازم برای مدیران و اعطای گواهینامه و تأییدیه برای واجدین این استانداردها
6? تعیین جایگاه مشخص برای مدیریت در بین علوم، فنون، حرفهها و هنر. توضیح اینکه مدیریت، تمامی این جنبهها را داراست
7? فعال کردن بخش تحقیق و پژوهش در زمینهها و رشتههای مدیریت و ایجاد بورس تحقیق و حفظ حقوق واقعی پژوهشگران
8? درک ضرورت توسعه مدیریت و امکانسنجی و پرهیز جدی از روزمرگی در مدیریت
9? تجزیه و تحلیل ساختار فعلی مدیریت در سطوح مختلف از طریق تشکیل کمیتههای تجزیه و تحلیل توسط کارشناسان و تحلیلگران طراز اول
10? انتخاب بازرس مدیر برای نقد مدیران فعلی و نظارت مستمر و مداوم بر کار مدیران در مقاطع زمانی مختلف، ارتقاء یا تنزل مقام آنها
11? توجه دقیق و اهمیت به مسئله بازخورد در مدیریت از قبیل پیشنهادات، راهحلها، واکنشها و غیره.
12? تدوین نظامنامه جامع مدیریتی
13? انجام تبلیغات در سطح ملی برای کمک به شناسایی و بهبود نگرشها در مورد مدیریت. از آنجا که مدیریت صحیح، کیفیت اداره امور را افزایش میدهد راه توسعه و آبادانی کشور از مدیریت صحیح میگذرد.
توانمندسازی سیستم اگر با ابزار مدیریت و از طریق توسعه مدیریت و توسعه منابع انسانی و نظامهای مدیریتی به دست آید، ماندگارتر و شاید با هزینه کمتر میسر شود و انتظار نتایج فوری نباید ما را از این راه (توسعه مدیریت)، منصرف کند.
تعالی سازمانی
آنچه به عنوان سؤال بزرگ، فراروی سازمانها قرار دارد این است که با چه ابزاری و چگونه میتوان ضمن بررسی موارد مختلف، به شکل جامع تمام نقاط قوت و حوزههای قابل بهبود را شناسایی و خود را برای حضوری موفق در عرصه رقابت آماده کرد. امروزه اندیشمندان و متفکران بهرهوری بر مدیریت کیفیت جامع به عنوان راهحل فراگیر برای افزایش کارامدی سازمانها از طریق ایجاد سیستمی در مدیریت که ضامن انجام کارها بهطور صحیح، مداوم و در همه سطوح و زوایای سازمان باشد تأکید دارند. در چارچوب توجه به مدیریت کیفیت جامع، مدلهای تعالی سازمان به عنوان ابزاری برای استقرار سیستمها و نظامهای مختلف مدیریتی در سازمانها و نیز ابزاری برای سنجش میزان موفقیت آنها در استقرار این نظامها معرفی شدهاند. به کارگیری این مدلها در سازمانهای مختلف، نشاندهنده رشد قابل توجهی است که در شاخصهای عملکرد آنها اتفاق افتاده است. صرفنظر از اینکه سازمان در چه بخشی فعالیت میکند و اندازه آن در مقیاسهای اقتصادی چقدر است، برای اینکه بتواند به موفقیت دست یابد، باید چارچوب مدیریتی مناسب را برای خود انتخاب کند. مدل تعالی سازمانی، ابزار عملیاتی قوی است که برای مقاصد مختلف سازمانها به کار میرود. تعالی سازمانی، برداشت نظری و تئوریک نیست بلکه کسب و ارائه نتایج ملموس و قابل مشاهدهای است که مبتنیبر شواهد بوده، پایداری و دوام داشته باشد.
در پاسخ به نیاز سازمانها برای عملکرد برتر، دانش مدیریت توسعه یافته و فنون و نظامهای گوناگون مدیریتی عرضه شده است که در ارتقای بهرهوری نیز نقش ارزنده و شایسته ایفا کرده است. در دهههای اخیر، سرعت و تنوع، توسعه علوم و فنون و نظامهای مدیریت به حدی بوده که نوعی آشفتگی ذهنی و دشواری انتخاب در واحدهای کسب و کار ایجاد کرده است. مدلهای تعالی کسب و کار، در پاسخ به این نیاز شکل گرفتهاند که مجموعه فنون و نظامهای مدیریتی را در قالبی یکپارچه و سازگار با عملکردهای مؤثر و کاربردی آسان در اختیار بنگاهها قرار دهند.
دستیابی به تعالی، مستلزم تعهد مدیریت و پذیرش مفاهیم اساسی است. این مفاهیم از پیکره علمی- که به مدیریت کیفیت جامع معروف است- به دست میآید و عبارتند از: نتیجهگرایی، مشتریگرایی، رهبری و پایداری هدف، مدیریت بر مبنای فرایندها و واقعیتها، توسعه و مشارکت کارکنان، یادگیری، نواوری و بهبود مستمر، توسعه مشارکت همکاران و پاسخگویی عمومی. یکی از روشهایی که مدل تعالی سازمانی را تعریف میکند بها دادن به خلاقیت کارکنان است. مدلهای تعالی سازمانی به عنوان ابزاری فراگیر و با نگرش جامع به تمامی زوایای سازمانها به کمک مدیران میآیند تا آنها را در شناخت دقیقتر سازمان یاری کنند. این مدلها برای سنجش و مقایسه عملکرد سازمانها نیز به کار میروند و سازمان را قادر میسازند تا میزان موفقیتهای خود را در اجرای برنامهها در مقاطع زمانی مختلف، ارزیابی کنند، نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و پروژههایی را تعریف کنند و به سمت تعالی، سوق دهند.
مدلهای تعالی سازمانی
با توجه به اینکه همه مدلهای تعالی عملکرد براساس عناصر و ارزشهای مدیریت کیفیت جامع TQM شکل گرفتهاند، بررسیها نشان میدهد که این مدلها در حال حرکت به یک سمت و سو بوده و همگی جهتگیری یکسانی را دنبال میکنند. به همین دلیل در این مقاله برای آشنایی بیشتر به اختصار به سه مدل از شناخته شدهترین مدلهای تعالی عملکرد اشاره میشود:
1? مدل دمینگ: برترین جایزه بهبود کیفیت در ژاپن، جایزه دمینگ است. این جایزه در سال 1951، توسط انجمن مهندسان و دانشمندان ژاپن به پاس قدردانی از خدمات دکتر «ادوارد دمینگ» در کنترل کیفیت و تحت تأثیر نظرات و عقاید وی طرحریزی و پیشنهاد شد. این جایزه از قدیمیترین جوایز کیفیت و بهرهوری در سطح جهان است که با توجه به تئوریهای جدید مدیریت و شرایط نوین اقتصادی، به منظور بهبود وضعیت صادرات کشور ژاپن از طریق بهبود کیفیت محصولات، ترویج کنترل کیفیت جامع (TQM) در بین صنایع، شناخت راهبردهای موفقیتآمیز در امر کیفیت و ارتقای آگاهی درباره اهمیت و روشهای مدیریت کیفیت شکل گرفت. هدف کیفیت از نظر دمینگ آن است که «باید تأمینکننده نیازهای مشتریان برای حال و آینده باشد».
2? مدل تعالی عملکرد بالدریج: در سال 1978 و به دنبال مطالعات انجام شده در وزارت بازرگانی امریکا درباره علل توفیق ژاپن در مقایسه با امریکا، جایزه ملی کیفیت امریکا تهیه و با توجه به نقش «مالکوم بالدریج» در تهیه آن، به نام جایزه ملی کیفیت «مالکوم بالدریج» نامگذاری شد. معیارهای مدل بالدریج بر مبنای یک سری ارزشهای محوری و مفاهیم اساسی و در جهت تحقق آنها تنظیم شده است. این ارزشها عبارتند از: رهبری آرمانگرا، مشتریگرایی، یادگیری فردی و سازمانی، ارزشگذاری به کارکنان و شرکا، سرعت عمل و انعطافپذیری، تمرکز بر آینده، مدیریت نواوری، مدیریت برمبنای واقعیات، مسئولیتپذیری عمومی و شهروندی، تمرکز بر نتایج و ایجاد ارزش و نگرش سیستمی. در مدل تعالی عملکرد بالدریج، 7 حوزه بررسی میشود و هر حوزه به چند معیار تقسیم میشود. در هر معیار نیز زمینههای ویژهای مورد توجه قرار میگیرد.
3? مدل تعالی عملکرد اروپایی: در سال 1988، چهارده شرکت بزرگ اروپایی در راستای ایجاد جایزهای در سطح اروپا در مورد اصول و چارچوبی در زمینه دستیابی به تعالی سازمان به توافق رسیدند که به سرعت در سطح اروپا و دیگر کشورها مورد استقبال روزافزون قرار گرفت و در حال حاضر به رایجترین مدل تبدیل شده است و شامل موارد زیر است: نتیجهگرایی، تمرکز بر مشتری، رهبری و اتفاق نظر، مدیریت براساس واقعیات و فرایندها، مشارکت و توسعه کارکنان، بهبود و نواوری و یادگیری مستمر، توسعه شراکت و مسئولیتهای عمومی.
در این مدل، 9 حوزه مورد توجه است که پنج حوزه در رابطه با رویکردهایی است که ایجادکننده توانمندیها و قابلیتهای مورد نیاز سازمان است. به همین علت «توانمندسازها» نامگذاری شدهاند. چهار حوزه دیگر به بررسی نتایج حاصل از بهکارگیری رویکردها پرداخته و به نام «نتایج» شناخته میشوند.
اهدافی که از استقرار مدل تعالی سازمانی EFQM دنبال میشود، در گرو مدیریت مناسب فرایندهای یاد شده است که در حوزه مدیریت تعالی سازمانی تعریف میشود.
نتیجهگیری
مدیریت، در سازمان دارای دو وجه است: یک وجه آن به «اهداف سازمان» بر میگردد و وجهی دیگر به «اهداف کارکنان» منجر میشود. وظایف برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی و کنترل، از جمله وظایفی است که بهطور مستقیم به «اهداف سازمان» منتهی میشوند و انگیزش و بسیج نیرو «افراد» را در رسیدن به اهدافشان کمک میکنند. بر این اساس، بهبود مدیریت یعنی توجه کردن به وظایف مدیر در جهت رسیدن به «اهداف سازمان».
به تعبیری دیگر، رشد، بالندگی و توسعه شاخصها و پارامترهایی که برای تحقق توسعه مدیریت مورد نیاز است، هر کدام زمینهساز تعالی سازمان و تحقق اهداف تعیین شده آن است. معرفی مدل تعالی عملکرد باید در صدر برنامههای توسعه مدیریت قرار گیرد و هر چه در برنامهریزی برای توسعه اجزای سیستم (از جمله مدیریت) کوشا باشیم به همان میزان، دستیابی به تعالی سازمانی نیز محقق خواهد شد.
برچسبها: جایگاه توسعه مدیریت در تعالی سازمان, مدل تعالی سازمان جوایز کیفیت, جایزه کیفیت مدیریت کیفیت الگوی بالدریج, ارزیابی عملکرد بهره وری کارایی تعالی سازمانی, تعالی سازمان
روشهای نمونه گیری و تعیین حجم نمونه Sampling
...........................................................................................
برگرفته از کتاب روش های تحقیق در علوم رفتاری، تالیف دکتر زهره سرمد، عباس بازرگان و الهه حجازی. 1376، موسسه نشر آگه، تهران.
روشهای نمونه گیری:
روشهای نمونه گیری آماری که عموما در تحقیقات و پژوهشهای کاربردی مورد استفاده قرار می گیرد، به قرار زیر است:
نمونه گیری تصادفی ساده:
در این نوع نمونه گیری به هر یک از افراد جامعه احتمال مساوی داده میشود تا در نمونه انتخاب شود. به عبارت دیگر اگر حجم افراد جامعه N و حجم نمونه را n فرض کنیم، احتمال انتخاب هر فرد جامعه در نمونه مساوی n/N است. انتخاب نمونه تصادفی ساده را به دو شیوه میتوان انجام داد: شیوه اول به صورت قرعه کشی و شیوه دوم با استفاده از جدول اعداد تصادفی.
برای انتخاب یک نمونه تصادفی ساده به شیوه قرعه کشی باید با توجه به چارچوب نمونه گیری از میان افراد جامعه یک نمونه به حجم نمونه مورد نظر از میان افراد فهرست شده به حکم قرعه انتخاب کرد.
در شیوه دوم، باید حجم جامعه مورد نظر را N قرار داد. سپس به تعداد ارقام تشکیل دهنده حجم جامعه ، ستون یک رقمی در جدول اعداد تصادفی منظور داشت (مثلا حجم جامعه 50 شامل دو رقم است بنابراین دو ستون یک رقمی در جدول اختیار می کنیم). پس از آن یک نقطه شروع به طور تصادفی برای انتخاب واحدها اختیار کرد. سرانجام عمل انتخاب را از این نقطه آغاز کرده و هر عددی که کوچکتر یا مساوی N باشد را به عنوان نمونه انتخابی منظور داشت.
نمونه گیری طبقه ای:
در نمونه گیری طبقه ای، واحدهای جامعه مورد مطالعه در طبقه هایی که از نظر صفت متغیر همگن تر هستند، گروه بندی می شوند، تا تغییرات آنها در درون گروه ها کمتر شود. پس از آن از هر یک از طبقه ها تعدادی نمونه به صورت تصادفی انتخاب میشود. معمولا برای طبقه بندی واحدهای جامعه، متغیری به عنوان ملاک در نظر گرفته میشود که با صفت متغیر مورد مطالعه بستگی داشته باشد.
برای مثال به منظور بررسی نسبت قبول شدگان در پایه پنجم آموزش ابتدایی در شهر تهران و رابطه آن با محل جغرافیایی دبستان، میتوان ابتدا دبستان های شهر تهران را بر حسب محل دبستان به پنج طبقه تقسیم کرد: طبقه یک شامل دبستان های شمال غربی، طبقه دوم دبستان های شمال شرقی، طبقه سوم دبستان های مرکزی شهر، طبقه چهارم دبستان های جنوب غربی و طبقه پنجم دبستان های جنوب شرقی. پس از آن از هر طبقه تعدادی دبستان به روش تصادفی ساده انتخاب کرد.
در نمونه گیری طبقه ای حجم نمونه (n) را به شیوه های مختلف میتوان میان طبقه ها تقسیم کرد. ساده ترین شیوه، تقسیم مساوی تعداد نمونه میان طبقه هاست. سایر شیوه ها شامل انتساب بهینه و انتساب متناسب است. در انتساب متناسب به تناسب حجم هر طبقه، حجم نمونه در آن طبقه تعیین میگردد.
نمونه گیری خوشه ای:
در صورتی که فهرست کامل افراد جامعه مورد مطالعه در دسترس نباشد میتوان افراد جامعه را در دسته هایی خوشه بندی کرد. سپس از میان خوشه ها به تصادف نمونه گیری به عمل آورده و تمام حجم خوشه را سرشماری می کنیم. برای این منظور فهرستی از این خوشه ها تهیه میشود و از آن به عنوان چارچوب نمونه گیری استفاده میشود.
نمونه گیری خوشه ای در صورتی کارآمدتر از نمونه گیری تصادفی ساده است که چارچوب نمونه گیری (فهرست کامل افراد جامعه) در دسترس نباشد، اما با تشکیل مجموعه هایی از افراد، بتوان خوشه هایی تشکیل داد و فهرست خوشه ها را به سهولت به دست آورد. باید توجه داشت که هر چه حجم خوشه ها افزایش یابد و تشابه افراد آن از نظر صفت متغیر مورد بررسی بیشتر باشد، دقت نمونه گیری خوشه ای کمتر میشود.
تعیین حجم نمونه:
اخذ تصمیم درباره حجم نمونه, از لحاظ تامین میزان دقت نتایج نمونه گیری و صرفه جویی در مقدار وقت و هزینه, از اهمیتی خاص برخوردار است. بدیهی است که بزرگ بودن حجم نمونه موجب صرف هزینه و وقت زیاد, و کوچک بودن حجم نمونه موجب عدم دقت کافی برآوردها می شود. سعی ما بر این است که در چارچوب اطلاعات موجود و با توجه به وقت و هزینه ممکن و دقت لازم, مناسب ترین حجم ممکن نمونه را انتخاب کنیم.
بدین ترتیب برای تعیین حجم نمونه به سراغ علم آمار می رویم و حجم نمونه را با در نظر گرفتن میزان دقت و سطح اطمینان مورد نظر محاسبه می کنیم.
برای تعیین تعداد نمونه مورد نیاز جهت برآورد پارامتر مورد نظر (برای مثال نسبت یک صفت خاص در جامعه، مانند نسبت معلمان ورزشکار) باید میزان اشتباه مجاز در برآورد پارامتر را در نظر گرفت.
جهت تعیین حجم نمونه در هر پژوهش خاص، باید با توجه به شرایط آن پژوهش و نمونه اولیه تصمیم گیری نمود که ذکر آن از حوصله این مجال خارج است.
فایل زیر را دانلود کرده و از آن به عنوان نرم افزار محاسبه حجم نمونه با فرمول کوکران بهره ببرید:
برچسبها: روشهای نمونه گیری و تعیین حجم نمونه Sampling, تعیین حجم نمونه پژوهش, تعیین حجم نمونه در پرسشنامه, نمونه گیری اماری نمونه گیری احتمالی دانلود فرمول ک, روش نمونه گیری
مشخصات مدیر وبسایت
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی آرشیو ماهانه وبسایت
کلمات کلیدی وبسایت