22 آبان 1323 خورشیدی روزی سرنوشت ساز برای بشر و تاریخ علم به شمار میرود. در آن تاریخ خلبان کورتیس تالبوت به اتفاق دانشمند همراهش دکتر شیفر در ادامه یک سری آزمایشهای پژوهشگاه شرکت جنرال الکتریک به ارتفاع 14 هزار پایی (4200 متری) پرواز کردند و حدود 5/1 کیلوگرم یخ خشک (دی اکسید کربن منجمد) را میان ابرها رها کردند.
آنها در مسیر بازگشت و در حالی که نتیجه کار خود را با هیجان و اشتیاق نظاره میکردند، از مشاهده برفی که از دل ابرهای بارور شده به پایین سر میخورد، در پوست خود نمیگنجیدند. هر چند غوطه خوردن در میان انبوهی از کریستالهای درخشان برف نفس آدم را بند میآورد، ولی واقعیت هیجانانگیزتر، خلق نخستین بوران دستساز بشر در دنیا بود.
راه یافتن این فناوری جدید به زندگی بشر هر چند دورنمای زیبا و نویدبخشی را حکایت میکرد، اما در عین حال آنقدر فوقالعاده به نظر میرسید که جایگاهی در مرتبه دستاوردهای استثنایی دانش بشری نظیر کشف دینامیت و شکافت هستهای و صد البته تقدیر تاریخی آنها پیدا کند. در واقع بعد از آزمایش موفق باروری ابرها با پاشیدن یخ خشک بر آنها، این باور و احساس متولد شد که نوع بشر بالاخره میتواند افسار کنترل و هدایت آب و هوا، یکی از سرکشترین متغیرهای سیاره زمین را به دست گیرد. یک دهه پس از خاکستر شدن آتش جنگ جهانی دوم و همچنان که تنشهای جنگ سرد بیشتر میشد و تب رقابت بر سر به نام زدن و تصاحب مرزهای علم و فناوری بین طرفین بالا میگرفت، ایالات متحده آمریکا به موضوع کنترل اوضاع جوی به عنوان سلاحی نیرومند نگاه میکرد که میتوانست از سلاح اتمی هم ویران کنندهتر باشد.
جنگ سرد و گرم شدن بازار آب و هوا
در تابستان 1332 ایالات متحده با تشکیل کمیتهای در سطح هیأت مشورتی ریاست جمهوری در موضوع کنترل اوضاع جوی، نخستین گام در جهت به خدمت گرفتن قدرتی که آنها را ناظم آب و هوای زمین میساخت، برداشت. این کارگروه طبق اهداف تعریف شده باید میزان کارایی و اثربخشی شیوههای اصلاح و تعدیل آب و هوا را مشخص کرده و ضمنا محدوده عمل و دخالت دولت در چنین فعالیتهایی را نیز تعیین کنند.
خیلی زود و با شروع فعالیتهای مختلف تحقیقاتی و تبلیغاتی هر دو کشور آمریکا و شوروی در زمینه کنترل اوضاع جوی، رقابت داغی از ایدهپردازی دانشمندان هر دو طرف در گرفت، به نحوی که در همان سالهای میانی دهه 1950(30 خورشیدی) پای بحث و گفتوگوهای علنی و آزادانه آن در رسانهها باز شد. بستههای پیشنهادی مختلفی از سوی دانشمندان در این بحث و مناظرهها ارائه میشد که ضمن تحریک و کنجکاوی طرف مقابل نسبت به دامنه نفوذ و قدرت دیگری، جنبه تبلیغاتی و بازار گرمی عمومی نیز داشتند. از جمله متدهای رویاپردازانه و آرمانی دانشمندان درباره راهکارهای کنترل آب و هوا در آن سالها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
استفاده از رنگدانههای رنگی در کلاهکهای یخهای قطبی به منظور ذوب کردن یخ آن نواحی و به راه انداختن سیلابهای ویران کننده، آزاد سازی مقادیر عظیمی از گرد و غبار به میان استراتوسفر برای افزایش نزولات جوی، احداث سدی مشتمل بر هزاران پمپ خیلی قوی در ناحیه تنگه برینگ (باریکه آبی که حد فاصل آلاسکا و سیبری شرقی محسوب میشود) برای بازهدایت آبهای اقیانوس آرام، این طرح به لحاظ نظری و روی کاغذ موجب افزایش دما در شهرهایی نظیر نیویورک و لندن میشد در حالی که مهندس روسی آن معتقد بود به فرونشاندن سرمای شدید نیمکره شمالی خواهد انجامید.
مقایسه آب و هوا با بمب اتم
در زمستان 1329 و در حالی که جهان هنوز مرعوب و مبهوت پرده آخر نمایش جنگ دوم و نمایش هولانگیز شکافتن اتم بر سر ژاپنیها بود، پرونده کنترل اوضاع جوی برای گرفتن مجوز ورود به جرگه سلاحهای راهبردی بخت بیشتری پیدا میکند.
در آن تاریخ مقالهای در باب دستیابی به قدرت ویرانگر در صورت توانایی کنترل آب و هوا منتشر میشود که نقل قولهایش از زبان دکتر لنگمیر ـ برنده جایزه نوبل و پیشگام بارانسازی و چهره معروف علمی آن روزها ـ هیزم آتش مسابقه تسلیحاتی جنگ سرد را دو چندان میکند. این دانشمند خاطر نشان ساخته بود: «بارانسازی یا کنترل آب و هوا میتواند سلاحی به قدرتمندی بمب اتم باشد. همانطور که دولت در مورد انرژی اتمی رفتار کرد، در مورد کنترل آب و هوا نیز باید فرصت را مغتنم شمرده و دانش و قدرت آن را به چنگ خود درآورد.» اشاره لنگمیر به زمانی است که آلبرت اینشتین در سال 1318 قدرت بالقوه سلاحی با فناوری شکافت اتمی را برای روزولت فاش کرد و توجه به آن موضوع به تولید نخستین بمب هستهای دنیا منجر شد.
در آن زمان لنگمیر از اعداد و ارقامی سخن میگفت که بالطبع جای هیچگونه بحث و تعللی را برای طرفین جنگ سرد جایز نمیشمرد؛ چرا که بر حسب میزان انرژی آزاد شده، تأثیر 30 میلیگرم یدید نقره تحت شرایط بهینه با تأثیر و انرژی آزادشده یک بمب اتمی برابری میکند. یدید نقره همان ترکیب نام آشنایی بود که در فرآیند باران سازی کاربرد داشت.
از ترنادوکشی تا تغییر فصول، از تخیل تا واقعیت
اوایل دهه 30 خورشیدی کمیته کنترل آب و هوای آمریکا به شکل گستردهای میان روزنامهها و نشریات پر خواننده کشور به نقل مطالبی میپرداخت که پیرامون چند و چون بهرهمندی ایالات متحده از حربه کنترل اوضاع جوی و منافع ملی و برتریهای ممکن و احتمالی دستیابی به چنین قدرتی دور میزد.
در همین رابطه، طرح روی جلد شماره 7 خرداد 1333 نشریه معروف کولیر مردی را نشان میداد که سامانهای مشتمل بر تعدادی اهرم و کلید را به کار گرفته و به معنای واقعی کلمه در حال رقم زدن تغییر فصول است. نکته جالبی در همان مقاله آمده بود که بیان میکرد: «در زمانهای که عصر سلاحهای اتمی و پروازهای مافوق صوت است، آرزو و مقصودی باقی نمیماند که ظرف 50 سال دوم قرن بیستم جامه عمل به خود نگیرد.»
سناریوی یک سامانه کنترل آب و هوایی در آن زمان که انصافا چیزی از جاذبه و هیجان فیلمهای علمی ـ تخیلی و برخورد با نیروهای شر کم نداشت، از این قرار بود که یک ایستگاه هواشناسی ایالتی روی صفحه رادارش تشکیل ابری تهدیدآمیز را تشخیص میدهد که به سمت شهر یا فلان ناحیه در حرکت است. ریخت و ظاهر ابر مشاهده شده از ترنادویی (گردباد شدید) خبر میدهد که احتمالا در حال قوت گرفتن و گسترش بیشتر است، بنابراین پیام هشداری فوری به قرارگاه مرکزی هواشناسی ارسال میشود و ستاد فرماندهی نیز دستور از هم پاشاندن ابر مزبور را برای یگان هوایی صادر میکند و کمتر از یک ساعت پس از رؤیت اولیه ترنادو، مرکز عملیات پیامی به این مضمون از هواپیما دریافت میکند که: «مأموریت انجام شد. یورش توفان درهم شکسته شد. بدون تلفات جانی و بدون خسارت اموال.»
بهرغم گذشت 70 سال از انتشار آن گزارش خواندنی و فارغ از اهدافی که دنبال میکرد، ذکری از پایان ماجرا و دورنمایی که از رابطه آینده علم و انسان بازگو میکند، خالی از لطف نیست. آنجا که نوشته: «این انهدام فرضی یک گردباد در بدو شکلگیری شاید امروز خیالی و خارقالعاده به نظر برسد، اما ظرف 40 سال آینده میتواند به واقعیت بدل شود.» در آن زمان تصور براین بود که با توسعه دانش هواشناسی میتوان به راههایی برای قلع و قمع گردبادها و تندبادهای تازه شکل گرفته دست یافت و فراتر از آن میتوان با تسلط بر کل آب و هوای زمین، دشمن را در آن سوی سیاره، زمینگیر کرد. شاید به راستی اگر پژوهش در حوزه هواشناسی از پشتوانه مالی شایسته و در خور جایگاهش برخوردار شود، بالاخره بتوان کنترل اوضاع آب و هوایی را در دست گرفت.
وقتی ابر و باد برای تباهی بسیج میشوند
در کنار چهره زیبا و نویدبخشی که از توانایی کنترل متغیرهای آب و هوایی و جلوگیری از فجایع طبیعی میتوان دید، سایه دشمنی و جنگ سرد در آن زمان آنقدر سنگین بود که برای هر دستاورد علمی، کاربردی ویرانگر و نظامی انتظار میرفت و در این میان قلم ژورنالیستها مجال خوبی برای ذکر قدرت و اهمیت چنین سلاح راهبردی ویرانگری محسوب میشد. در تابستان سال 1333 مقالهای به قلم گزارشگر علمی آسوشیتدپرس منتشر میشود و در بیان علت مزیت و برتری راهبردی منحصربهفردی که در سایه به دست گرفتن کنترل اوضاع جوی نصیب ایالات متحده خواهد شد، وی چنین مینویسد: «به لطف برخورداری از سلاح کنترل آب و هوا در آینده امکان آن فراهم خواهد شد که با بارورسازی ابرهایی که به سمت اتحاد شوروی حرکت میکنند، بارانهای سیلآسایی بر فراز روسیه ببارد یا اگر نتیجه عکس آن مورد نظر باشد، امکانش وجود خواهد داشت که خشکسالیهای ویرانگری را ایجاد کرد و محصولات کشاورزی را از طریق بارور سازی بیش از حد همان ابرها به کلی خشکاند و از صفحه روزگار محو کرد.» البته از شما چه پنهان که در شرح پر آب و تاب این کارزار آب و هوایی نکته ظریفی از قلم افتاده بود. در نبرد اعزام لشکر ابرهای ویرانگر، روسها فرصت جبران و انتقامگیری کمتری پیدا میکنند، چون بیشتر حرکت آب و هوا از سمت غرب به شرق است.
ابر و باد مقابل مه و خورشید و فلک کم میآورند
با توجه به آغاز فعالیتهای آژانس فضایی آمریکاـ ناساـ در همان دهه که از چرخش معنی دار این کشور به سمت فضا و تسخیر قلمروهای دور حکایت داشت، فروکش کردن تب کنترل آب و هوا نیز دور از انتظار نبود. در سال 1337 دکتر ادوارد تلر ـ پدر بمب هیدروژنی ـ در مقابل کمیسیون فرعی سنا اعتراف کرد اطمینان و اعتقادش برای موفقیت برنامه سفر انسان به ماه بیشتر از امکان به چنگ آوردن قدرت تغییر آب و هواست، ولی تحقق مورد دوم را هم محتمل میداند و چنانچه اتحاد شوروی ظرف 5 سال به آن دست یابد یا تا 50 سال دیگر هم ناکام بماند، برایش جای تعجبی نخواهد داشت.
با این وصف، کمیته مشورتی کنترل آب و هوای آمریکا جا خالی نکرد، همان سال طی مقالهای هشدار داد چنانچه کشور دشمنی، مسأله کنترل آب و هوا را حل کرده و بتواند قبل از ما در جایگاه کنترل گسترده و فراگیر الگوهای آب و هوایی ظاهر شود، عواقب آن میتواند از جنگ هستهای هم فاجعه بارتر بشود.
البته در کنار اقداماتی که درخصوص کنترل آب و هوا و سوءاستفاده از آن به عنوان جنگافزار مطرح میشد، این جریان با انتقادات و بدبینیهایی نیز مواجه بود که مشخصا در گزارش سال 1343 شورای ملی تحقیقات آمریکا بازتاب یافت. شورای تحقیقات نتیجهگیری کرده بود که ورود به برنامههای عملیاتی تغییر و اصلاح مدلهای آب و هوایی اقدامی نابهنگام و بیموقع است. اول از همه باید مسائل بنیادی بسیاری حل و فصل شوند. گزارش تحقیق و پژوهش شورا نشان میدهد تحقیق و رسیدگی بردبارانه و طولانی فرآیندهای جوی که با مطالعه و شناسایی کاربردهای فنی و تخصصی همراهی شود، نهایتا میتواند به تغییر و تعدیل مدلهای آب و هوایی سودمند و موثر بینجامد؛ ولی تاکید مصرانه شورا بر این است که مقیاس زمانی مورد نیاز برای موفقیت در این عرصه احتمالا بازهای چند دههای خواهد بود.
آب و هوا و دوره چرخشهای گرمایی و سرمایی یا خشکسالی و تر سالی به قدری خارج از حوزه درک زمانی بشر است و آنقدر پیچیدگی دارد که مطمئنا و در صورت دست زدن به ترکیب فعلی آن، عواقبش گریبان سرزمین صاحب این قدرت را نیز خواهد گرفت.
بشر باید یک بار برای همیشه باور کند که فقط یک زمین برای زندگی وجود دارد و دست از بازی های کودکانه و جنگ و دشمنی بر دارد .مثال سودای بشر برای کشف رموز هستی و دست یافتن به قدرت نهفته در آنها که عمدتا به طمع سلطه بر همه چیز و همهکس صورت میگیرد، مثال چشم تنگ دنیا دوست و خاک گور است و این حکایت همچنان باقی است.
Smithsoonian / مترجم :مهریار میرنیا
توفانها و تندبادهای دریایی از جمله مقولههای مهمی به شمار میآیند که در چند دهه گذشته و همزمان با گسترش صنایع و به دنبال آن بر هم خوردن هر چه بیشتر تعادل حاکم بر محیط زیست زمین، پرخروشتر از هر زمان دیگری شدهاند.
این پدیدههای جوی که به عقیده برخی کارشناسان این روزها دیگر نباید به آنها به عنوان پدیدههایی کاملا طبیعی نگاه کرد، ارتباطی تنگاتنگ با یک سری فجایع طبیعی دارند که شاید تا امروز هیچ کس حتی تصور آن را نیز نمیکرده است.
براساس تازهترین مطالعات گروهی از دانشمندان دانشگاه میامی ارتباط مستقیمی میان زمینلرزهها با توفانها و تندبادهای دریایی در مناطق حارهای وجود دارد. آنها دریافتهاند که توفانها و تندبادهای دریایی نقش اساسی در وقوع زمینلرزهها دارند.
آنها برای اثبات ادعای اخیر خود به زمینلرزههای سال 2010 هائیتی و تایوان اشاره میکنند و آنها را نتیجه توفان های مخرب دریایی عنوان میکنند. در چند دهه اخیر وزش توفانهای مخرب حارهای شدت بیشتری یافته و این مسأله دانشمندان را نگران کرده است.
مطالعات این دانشمندان نشان میدهد بارشهای شدید بارانی که در چند دهه اخیر شدت بیشتری پیدا کردهاند، یکی از عوامل اصلی وقوع زمینلرزههای شدید در مناطق اطراف کمربند حارهای زمین به شمار میآیند. همزمان و پس از بارشهای شدید و بیوقفه فرآیندی موسوم به رانش زمین روی میدهد.
گذشته از آن به دلیل سست شدن لایههای خاک، فرسایش خاک نیز کاملا بدیهی خواهد بود. در علم زمین شناسی فرآیند سست شدن زمین یکی از مهمترین عوامل تشدید قدرت زمینلرزهها به شمار میآید و این همان چیزی است که در خلال بارشهای شدید روی میدهد.
به این ترتیب، مواد و ترکیبات مختلفی در پوسته خارجی زمین جابهجا میشوند. دانشمندان دانشگاه میامی به این نتیجه رسیدهاند که چنین شرایطی مقدمات لازم برای شکلگیری زمینلرزه و حرکت لایههای سطحی زمین در گسلها را فراهم میکنند.
به عقیده آنها، زمانی که فشار کمتری بر گسلها وارد میشود (این کاهش فشار در نتیجه فرسایش خاک و رانش زمین صورت میگیرد) احتمال وقوع زمینلرزهها به مراتب بیشتر نیز میشود.
دانشمندان برای اینکه به نتایج مطمئن و نسبتا قطعی دست پیدا کنند، دادههای مربوط به زمینلرزههای شدید تایوان و هائیتی را مورد بررسی قرار دادند.
آنها در ادامه متوجه برخی اشتراکات میان این زمینلرزههای بزرگ شدند. این زمینلرزهها طی یک بازه زمانی چهار ساله و به دنبال فصلی از بارشهای شدید و بیوقفه حارهای روی دادند البته دستاوردهای این بررسی صرفا به چند سال اخیر معطوف نبوده است به طوری که دانشمندان نمونههای دیگری از زمینلرزههای مرتبط با بارشهای شدید ناشی از توفانهای حارهای در یک قرن اخیر به دست آوردهاند.
از جمله آنها میتوان به توفان مخرب «موراکوت» در سال 2009 اشاره کرد که تایوان را درنوردید. در همان سال و به دنبال وزش این توفان، زمینلرزه قدرتمندی با شدت 6.2 ریشتر بخشهایی از این کشور را به لرزه درآورد.
یک سال بعد زمینلرزهای به شدت 6.4 ریشتر بار دیگر در این کشور روی داد. همچنین دانشمندان متوجه توفان «هرب» در سال 1996 شدند که دو سال پس از آن، زمینلرزه 6.2 ریشتری به وقوع پیوست و یک سال بعد نیز زمینلرزه به مراتب قدرتمندتری با شدت 7.6 ریشتر به وقوع پیوست.
توفان «فلوسی» در سال 1969 و زمینلرزه 6.2 ریشتری سال 1972 مثال دیگری در این زمینه است و البته جدیدترین آنها مربوط به هائیتی و زمینلرزه مخرب 7 ریشتری سال 2010 این کشور میشود که تنها یک سال و نیم پس از چند توفان مخرب حارهای به وقوع پیوست.
دانشمندانی که این پروژه را برای ماههای طولانی زیر نظر داشتهاند، میگویند زمینلرزهها را میتوان یکی از پیامدهای احتمالی توفانهای قدرتمند حارهای دانست. در حقیقت با وزش این توفانها و آغاز فرآیند بارشهای بیوقفه زمینه لازم برای وقوع زمینلرزههای قدرتمند در همان مناطق هموار میشود.
آنچه این دانشمندان انجام دادهاند، تنها تلاش علمی در نوع خود به شمار نمیآید. سال 2009 نتایج مطالعه مشابهی در نشریه نیچر به چاپ رسید که حاکی از وجود ارتباطی تنگاتنگ میان توفانهای مخرب تایوان و زمینلرزههای آهسته این کشور است.
به عقیده محققانی که آن پروژه را دنبال کرده بودند، در تایوان که معمولا توفانهایی از این دست میوزد زمین لرزههایی نیز به وقوع میپیوندند که به جای آزادسازی مقادیر عظیمی از انرژی در یک بازه زمانی چند ثانیهای، در طول چند ساعت یا حتی چند روز روی میدهند و از این رو به آنها زمینلرزههای آهسته گفته میشود.
هر دوی این مطالعات به نظریه جالب توجهی گره خوردهاند که hydroseismicity عنوان میشود. این نظریه نخستین بار سال 1987 مطرح شد که براساس آن، ارتباطی میان متغیرهای محلی مربوط به بارشها و فعالیتهای درون زمینی وجود دارد.
محققانی که از این نظریه دفاع میکنند معتقدند میتوان از آن به عنوان ابزاری مناسب برای کسب آمادگیهای اولیه در رویارویی با زمینلرزههای مخرب استفاده کرد. در حقیقت آنها بر این باورند که این نظریه ابزاری سودمند در بهبود نتایج پیشبینیهای محیطی است.
دانشمندان دانشگاه میامی تاکنون وجود ارتباط میان توفانهای مخرب و بارشهای حارهای با زمینلرزهها را در دو منطقه هائیتی و تایوان مورد بررسی قرار دادهاند، اما آنها این پرسش را مطرح میکنند که آیا چنین ارتباطی در سایر مناطق زمین که پذیرای توفانهای حارهای هستند، دیده میشود؟ آنها برای یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش در نظر دارند که بررسیهای خود را در مناطق دیگری همچون ژاپن و فیلیپین که در طول سال زمینلرزههای متعددی را در خود میبینند، دنبال کنند.
ژاپن ازجمله زلزلهخیزترین مناطق جهان به شمار میآید و از آنجاکه فاصله چندان زیادی نیز با مناطق حارهای ندارد، گزینهای مناسب برای دانشمندان این پروژه به شمار میآید.
با توجه به آنچه دانشمندان درخصوص آینده زمین و افزایش اقدامات مخرب انسانی مطرح میکنند، از هماکنون میتوان نسبت به افزایش شمار زمینلرزههای مرتبط با توفانهای حارهای و بارشهای بیوقفه ابراز نگرانی کرد.
افزایش سطح آب اقیانوسها از یک سو و برهم خوردن تعادل جوی حاکم بر بسیاری از مناطق زمین زمینهساز قدرتمندتر شدن توفانهای مخربی است که حوزه ساحلی بسیاری از کشورهای واقع در مناطق حارهای را تهدید میکند.
به گفته دانشمندان در صورتی که این فرآیند ادامه داشته باشد، وقوع زمینلرزههای مخرب نیز دور از ذهن نخواهد بود. از این رو میتوان این نتیجهگیری احتمالی را نیز مدنظر قرار داد که بشر امروز در وقوع برخی زمینلرزههای مخرب در مناطق حارهای تأثیرگذار است.
منبع: Gizmag
مترجم: مهدی پیرگزی
پیش نویس گزارش ارزیابی ملی تغییرات آب و هوایی آمریکا که روز جمعه 23 دی منتشر شد نشان میدهد پیامدهای تغییرات آب و هوایی بخشهای مختلف این کشور از جمله بهداشت، بخش زیربنایی، عرضه آب، کشاورزی و بویژه وضعیت آب و هوایی را تحت تاثیر منفی قرار داده است.
به گزارش واحد مرکزی خبر، بر اساس این گزارش، تغییرات محسوس آب و هوایی در نیم قرن گذشته در وهله اول ناشی از فعالیتهای انسانی و به طور عمده آلایندگی حاصل از سوختهای فسیلی است و هیچ یک از مناطق آمریکا از این تغییرات مصون نمانده است.
این گزارش افزود: تولیدکنندگان غلات در آیووا، پرورش دهندگان صدف در ایالت واشنگتن و تولیدکنندگان شیره افرا در ورمونت شاهد تغییراتی در آب و هوای محلی شدهاند که پیش از این سابقه نداشته است.
با گذشت چند ماه پس از خسارت چند میلیارد دلاری که توفان سندی در سواحل شرقی آمریکا به بار آورد، گزارش ازریابی ملی تغییرات آب و هوایی آمریکا حاکی از آن است که نامساعد بودن آب و هوا تبدیل به رویدادی عادی شده است.
در این گزارش آمده است: وقایع مختلف آب و هوایی از جمله موج گرما، بارندگیهای شدید، و در برخی مناطق سیل و خشکسالی، شایع تر و حتی شدیدتر شده است.
این در حالی است که دانشمندان اداره ملی پیگیری تغییرات هوا و اقیانوسها چند روز پیش، سال دو هزار و دوازده را گرمترین سال در طول تاریخ آمریکا تاکنون دانسته بودند.
برخی از کارشناسان محیط زیست به دنبال انتشار این گزارش بودند تا شاید تلاشهای کاخ سفید و کنگره در خصوص مقابله با تغییرات آب و هوایی تشدید شود. اگرچه بسیاری از نمایندگان جمهوریخواه درباره اعلام ارتباط قطعی بین فعالیت انسانها و تغییرات آب و هوایی رویکرد محتاطانهای دارند.
کنگره آمریکا به طور عمده درباره تغییرات آب و هوایی سکوت کرده است، چرا که تلاشها برای وضع قانونی در این خصوص در اواسط سال دو هزار و ده در سنا شکست خورد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، پیش از آنکه نسخه نهایی گزارش ارزیابی ملی تغییرات آب و هوایی آمریکا منتشر شود، باید دورهای سه ماهه برای اظهارنظر عمومی سپری شود وآکادمی ملی علوم آمریکا نیز پیش از انتشار نسخه نهایی، گزارش را بررسی کند.
کمیته مشورتی که پیش نویس این گزارش را تهیه و منتشر کرده است، توسط وزارت بازرگانی آمریکا به منظور یکی سازی تحقیق فدرال درباره تغییرات محیط زیست و پیامدهای آن تشکیل شده است.
پژوهش جدید دانشمندان آمریکایی نشان داده که حرارت منتشر شده از ساختمانها، کارخانه ها و خودروهای شهرهای بزرگ میتواند بر آبوهوای شهرهای دیگر در مسافت هزاران کیلومتری تاثیر بگذارد.
به گزارش ایسنا، بر اساس پژوهش موسسه اقیانوسشناسی اسکریپس، اتلاف گرما میتواند سیستمهای جوی را که بر آبوهوای مسافتهای دور تاثیر گذاشته، مختل کند و دماهای فصلی را تا یک درجه افزایش یا کاهش دهد.
این تاثیر شاید بتواند دلیل گرمتر شدن آبوهوا در زمستان را در برخی از مناطق نیمکره شمالی توضیح دهد.
برخی از پرجمعیتترین شهرهای جهان با مصرف انرژی بالا در زیر کانالهای گردش اصلی در جو قرار دارند. آنها شامل رودباد قطبی شمال بوده که یک رود پر پیچ بادی است که با سرعت بیش از 160 کیلومتر در ساعت در اطراف زمین حرکت میکند.
به گفته دانشمندان، انرژی حرارتی منتقل شده از شهرهای با این سیستم گردشی باعث گرمتر شدن زمستان در نواحی بزرگی از آمریکای شمالی و شمال آسیا شده است.
در برخی مناطق دورافتاده، دما تا یک درجه سانتیگراد تغییر کرده است.
این در حالی است که آبوهوای بخشهایی از اروپا سردتر شده است. در اینجا تغییرات گردش جوی منجر به کاهش یک درجهای دما به خصوص در پائیز شده است.
این یافتهها که در مجله Nature Climate Change منتشر شده، نشان میدهد که حرارت ایجاد شده توسط شهرها میتواند منجر به گسترده شدن رودباد شود.
به گفته محققان، در مقیاس جهانی، خالص متوسط افزایش دمای تولید شده با اتلاف گرمای شهرها، میزان ناچیز 0.01 درجه سانتیگراد بوده، اما در سطح منطقهای این تاثیر بسیار چشمگیر است.
دانشمندان انرژی مصرفی را که منجر به اتلاف گرما میشود مورد ارزیابی قرار داده و دریافتند که در سال 2006 مصرف کلی انرژی جهان 16 تراوات یا 16 تریلیون وات بوده که برابر با 16 میلیارد لامپ 100 روشن در طول یک سال است.
از این میزان، متوسط 6.7 تراوات در 86 مادر شهر در نیمکره شمالی مصرف شده بود
ریزگرد (Haze) پدیدهای است که از ترکیب ذرات ریز گرد و غبار با آلایندههای شهری به وجود میآید
و این ترکیب برای بیماران تنفسی بسیار مضر است. اما این پدیده که در کشورمان شایع شده است داستان دیگری دارد
در ایران منشاء اصلی این پدیده کویرها و باتلاقهای در حال خشکشدن عراق است.
سه کشور ایران،عراق و عربستان بهصورت مشترک هزینههای مالچپاشی این اراضی را تأمین و تمام اراضی در فصل خاصی از سال مالچپاشی میشد
مالچ ماده چسبنده گرفته شده از مواد نفتی است که برای تثبیت شنهای روان در اراضی بیابانی استفاده میشود.
بهعلت بروز برخی مشکلات و تغییر رویه دولتها در این ارتباط، این اقدام صورت نگرفت و پدیده ریزگرد بهصورت گسترده بخشهایی از کشور را مورد هجوم قرار داده است.
ریزگرد و سلامت مردم
پدیده ریزگرد که تا یکی دو سال پیش برای تهرانیها ناآشنا بود و تنها ساکنان5 استان جنوبی و غربی کشور با آن دستوپنجه نرم میکردند اینک دو سوم استانهای کشور را درنوردیده و بیش از 21 استان کشور را درگیر خود کرده است.
کانون این ریز گرد ها که به فاصله چند روز مناطق وسیعی از ایران را تحتالشعاع خود قرار میدهد، عراق است و تاکنون مذاکرات و نشستهای متعددی برای مقابله با این پدیده میان مقامات ایران و عراق برگزار شده که البته نتیجه عملی مشخصی نداشته است. آن طور که گفته شده مجلس در بودجه سال90 حدود هزار میلیارد تومان برای مقابله با ریزگردها اختصاص داده که امید میرود این اعتبار بتواند حداقل بخشی از مشکل را برطرف کند. پدیده ریزگرد وقتی با آلودگی سوختهای فسیلی توأم میشود بهشدت خطرناک شده و باعث صدمات جبرانناپذیری به گروههای سنی خاص مانند کودکان، سالمندان و نیز بیماران قلبی و ریوی میشود.
سال گذشته در روزهای پیاپی، دولت با تعطیلی عمومی سعی کرد راهکارهای موقتی برای مبارزه با آلودگی هوا اتخاذ کند اما بهنظر میرسد چه در مقابله با آلودگی هوا و چه برای مبارزه با ریزگردها، دست یازیدن به راهکارهای انفعالی و موقتی، همچون استفاده از مسکنی است که اگر چه ممکن است بهصورت کوتاه مدت درد بیمار را تسکین دهد اما درمان درد او نیست.متأسفانه بهنظر میرسد دستگاههای متولی امر در ایران اعم از وزارت بهداشت و سازمان محیطزیست در قبال این رخدادهای زیانبار برای سلامت مردم، برنامه مدون خاصی ندارند و یا اگر هم برنامهای دارند آن را برای اطلاع افکار عمومی منتشر نکردهاند.ظاهرا وسعت این پدیده و فراگیری آن در گستره ملی و منطقهای باعث شده تا اغلب مسئولان تنها نظارهگر این رخداد باشند و گاهی خود نیز به زمره منتقدان، پیوسته و از وضعیت موجود بنالند.
مشخصات مدیر وبسایت
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی آرشیو ماهانه وبسایت
کلمات کلیدی وبسایت