تراکم بوته و عملکرد |
هالید (1960) مقالات متعددى را خلاصه کرده است و بر اثرات متقابل بین عملکرد و تراکم بوته که در تراکمهاى بالا اتفاق مىافتد، تأکید نموده است. این اثرات متقابل بسته به اینکه عملکرد نتیجه رشد دوره رویشى گیاه یا دوره زایشى (عملکرد دانه) باشد متفاوت است. عامل مهم آن است که آیا عملکرد وزن اقتصادى (وزن دانه) یا آنکه کل گیاه (عملکرد بیولوژیکی) را تشکیل مىدهد.
بهمنظور مطالعه عملکرد در دوره رشد زایشی، هالیدى عملکرد دانه غلات در انگلستان را مورد بررسى قرار داده است. منحنى عکسالعمل گیاه در این مرحله شکل سهمى است. قسمت بالاى این منحنى بهطور معمول افقى است و در دو طرف تراکم مطوللب ملکرد کمتر است. اگر عملکرد دانه محصول موردنظر باشد، تراکم بوته مناسبى وجود دارد که در فراتر از آن بهعلت تراکم زیاد بوته، مواد فتوسنتزى بهجاى رشد دانه، بیشتر صرف رشد رویشى یا تنفس گیاه مىگردد. |
|
منحنى عملکرد دانه را مىتوان با معادله درجه دوم توجیه کرد که در آن: |
|
|
|
Y = عملکرد در واحد سطح، x = تراکم گیاه در واحد سطح، a، b، c = ضرایب رگرسیون. |
|
در مواردى که عملکرد از رشد رویشى حاصل مىشود، عکسالعمل عملکرد نسبت به تراکم بوته به شکل مجانب بوده و بسیار مشابه LAI بحرانى مىباشند. در چنین مواردى یک پوشش متراکم بایستى وجود داشته باشد تا حداکثر تشعشع را بهسرعت جذب نماید. ولى اگر پوشش بسیار متراکم گردد تنها ضرر، هزینه بذرکارى بیشتر است. این مطلب شاید بیانگر آن باشد که چرا میزان بذر توصیه شده براى گیاهان علوفهاى معمولاً زیاد است. اگرچه در فراتر از تراکم بحرانى بوته تولید کاهش نمىیابد لیکن نفعى نیز عاید نمىشود چون فقط 100% تشعشع خورشید مىتواند جذب شود. استقرار تراکم یکنواخت بوته در مورد گیاهان علوفهاى که خود مىتواند محرکى براى میزان بذر زیاد باشد معمولاً مشکل است. منحنى عملکرد بیولوژیکى ارائه شده در شکل اثرات افزایش تراکم کاشت در عملکرد بذر، را مىتوان بهصورت سهمى با معادله زیر بیان نمود: |
|
|
|
که در آن: Y = عملکرد ماده خشک در واحد سطح، A = حداکثر عملکرد ظاهرى هر بوته، x = تعداد بوتهها در واحد سطح و b = ضریب خطى رگرسیون. |
|
در این معادله 1/(1 + Abx) نشاندهنده آن است که چگونه حداکثر عملکرد تک بوته (A) در اثر رقابت زیادى که با تراکم گیاهى بهوجود مىآید، کاهش مىیابد و لذا آن را فاکتور رقابت نیز مىنامند. |
|
اگرچه روابط تراکم بوته و عملکرد در مطالعات بسیار زیادى تعیین شده است، سه پارامتر تراکم بوته، عملکرد ماده خشک، و عملکرد دانه اغلب با همدیگر اندازهگیرى نشدهاند. البته در این مورد دونالد (1962) شش بررسى انجام داده و در هر مورد مشاهده کرده است که حداکثر عملکرد دانه تقریباً در تراکمى که منحنى عملکرد بیولوژیکى (عملکرد ماده خشک) ثابت مىشود اتفاق مىافتد. بنابراین عملکرد دانه داراى LAI مطلوب منطبق بر LAI بحرانى عملکرد ماده خشک است (شکل اثرات افزایش تراکم کاشت در عملکرد بذر). در این تراکم بوته هرچه عملکرد کل در واحد سطح بهعلت افزایش تعداد بوتهها افزایش مىیابد، کاهش وزن هر بوته این افزایش را خنثى مىکند. بدون شک این روابط نماینده شرایطى است که محدودیت تشعشع خورشید با محدودیتهاى غذائى موجود نباشد. براى مثال این روابط در شرایطى که ذخیره رطوبت خاک قبل از رسیدن دانه تمام شده باشد صادق نمىباشد. |
|
دانکن (1958) رابطه جالبى بین تراکم بوته و عملکرد ذرت بوته نموده است، که در آن تأکید خاصى بر اثرات متقابل تعداد بوته و عملکرد هر بوته دارد. سپس وى فرضیهاى را ارائه کرد و با نتایج حاصل از آزمایشاتى در شرایط مزرعه آن را ثابت نمود. فرضیه وى حاکى از آن است که لگاریتم عملکرد متوسط هر بوته یک رابطه مستقیم منفى با تراکم بوته دارد (شکل ارتباط عملکرد دانه هر گیاه) او نتیجه گرفت که مىتوان یک رقم ذرت را در تراکم بسیار متفاوت 15000 تا 62000 بوته در هکتار کشت نمود و با رسم این دو تراکم در منحنىهاى مذکور، تراکمى که در آن حداکثر عملکرد بهدست مىآید را محاسبه نمود. عملکرد هر بوته با افزایش تعداد بوته کاهش مىیابد. این رابطه را مىتوان با رسم عملکرد هر بوته بر روى یک کاغذ نیمه لگاریتمى تعیین کرد. چون این رابطه یک رابطه خطى است، بنابراین اگر عملکرد هر بوته در دو تراکم مشخص باشد در این صورت عملکرد در واحد سطح را مىتوان از حاصلضرب عملکرد هر بوته در تراکم بوته موجود بهدست آورد. بنابراین عملکرد در هر تراکمى را مىتوان محاسبه کرد و نتایج را در روى یک کاغذ گراف معمولى رسم نمود (شکل D). وقتى منحنى لگاریتمى را با منحنى خطى در شکل ارتباط بین دانه هر گیاه مشاهده مىشود که هرچه شیب منحنى لگاریتمى کمتر باشد، تراکم بوته زیادترى براى رسیدن به حداکثر عملکرد لازم است. |
|
وایلى و هیس (1969) اظهار داشتند اگرچه روش دانکن روش صحیحى است ولى در عمل، منظور نمودن یک تراکم حدواسط علاوه بر تراکم مورد استفاده دانکن مطمئنتر بهنظر مىرسد، بهطورى که نقطه محاسبه شده براى حداکثر عملکرد از تراکمهاى آزمایش چندان دور نباشد
انتخاب پرندگان نر در تلقیح مصنوعی بوقلمون |
بوقلمون نر و ماده.از سال 1863 زمانی که ابراهام لینکلن برای اولین بار آخرین پنج شنبه نوامبر را بصورت رسمی به عنوان روز شکر گزاری اعلام کرد نام این جشن همیشه مترادف با بوقلمون بوده است. در سالهای اخیر علاوه بر بوقلمون، موارد دیگری نیز به این جشن اضافه شده است، مانند: جمع شدن فامیل دور هم، مسافرت، بازیهای فوتبال و البته پس مانده های غذا، اما با اینکه در طول این سالها تغییرات در منوی این جشن نسبتاً کم بوده است، چگونه مورد اصلی (بوقلمون) بطور چشمگیری تغییر کرده است.
در گذشته مهاجرین برای شکار کردن بوقلمون ها مجبور به کمین کردن در محل گذر حیوانات وحشی بودند اما امروزه با بکار گیری فناوری های نوین، تولیدات بوقلمون بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است به گونه ای که پرورش دهندگان بوقلمون بتوانند حدود 7/4 میلیارد پوند بوقلمون، یعنی حدود 18 پوند برای مصرف سالیانه هر نفر از مصرف کنندگان آمریکایی، تولید نمایند.
در حال حاضر یکی از مراکزی که تحقیقات بسیاری را در خصوص بوقلمون های صنعتی انجام می دهد، مرکز تحقیقاتی در Beltsvile مریلند می باشد که عمده فعالیت محققین این مرکز بر بهبود تولیدات بوقلمون تمرکز دارد.
در مرکز تحقیقاتی ARS در Beltsvile مریلند (محل تولد بوقلمون های تاریخی سفید کوچک Beltsvile ) محققین در حال یافتن راه کارهائی جهت کمک به تولیدکنندگان برای رویاروئی با چالشهای پرورشی و پشت سر گذاردن آنها هستند. تحقیقات این مرکز بیشتر بر روی راه های افزایش تولید و کاهش مشکلات پیش روی پرورش دهندگان تجاری بوقلمون مانند: مشکلات مربوط به باروری و تولید تخم متمرکز است.
امروزه یکی از مشکلات اصلی صنعت پرورش بوقلمون در امر جفتگیری این پرندگان است. بوقلمون های امروزی شباهت چندانی به اجداد اولیه خود و یا حتی بوقلمون های زمان جنگ جهانی دوم ندارند .با پیشرفت در علم ژنتیک و انجام اصلاحات ژنتیکی بر روی بوقلمون های صنعتی، امروزه جنس نر این پرنده در زمان بلوغ حدود 85 پوند وزن پیدا می کند در حالیکه جنس ماده آن در سن آمادگی برای تخمگذاری تنها در حدود 20 پوند وزن دارد و این تفاوت فاحش در اندازه و وزن بدن جفتگیری طبیعی را مشکل می سازد.
عدم تعادل در وزن دو جنس و وجود سینه پهن موجب قدرت باروری کم در بوقلمونها و بروز خسارت به مزارع گردیده است که همین امر باعث سرعت یافتن تحقیقات جهت تکمیل روشهای انجام عمل لقاح مصنوعی در صنعت پرورش بوقلمون های تجاری شد.
مدیر فنی هچری تارهیل در رفورد کارولینای شمالی می گوید: ما به طور معمول در هر دوره حدود 80000 تا 100000 بوقلمون ماده داریم که بصورت مصنوعی تلقیح شده اند و جهت تامین اسپرم مورد نیاز از هزاران بوقلمون نر برای این منظور استفاده می کنیم. همچنین در همه حال ما از آزمایشات معدودی جهت تعیین عادی و یا غیر عادی بودن جنین استفاده می کنیم اما باید اذعان داشت که این امر بسیار طاقت فرسا می باشد.
پیشرفت علمی صنعت پرورش بوقلمون در 6 دهه گذشته
محلولهای جدید نگهداری اسپرم، به مزرعه داران این امکان را می دهد که اسپرمهای گرفته شده را تا 24 ساعت پس از اسپرم گیری نگهداری کنند بدون آنکه به قابلیت باروری آنها آسیبی وارد شود.در دهه 1930 ویلیام بارو و جوزف کوئین روش هائی را برای جمع آوری اسپرم و انجام عمل تلقیح مصنوعی در طیور ارائه کردند که امروزه نیز این روشها با اندکی تغییر مورد استفاده قرار می گیرند.
مطمئنا تلقیح مصنوعی در صنعت بوقلمون یک روش بسیار عالی برای تولید تخمهای بارور می باشد و در تولیدات جدید تقریباً همه ماده ها بصورت مصنوعی تلقیح می شوند به گونه ای که می توان گفت 100% از نزدیک به 300 میلیون قطعه بوقلمونی که به طور سالیانه برای مصرف داخلی آمریکا تولید می شوند حاصل تلقیح مصنوعی هستند.
به گفته یکی از محققین، تلقیح مصنوعی در بوقلمون بطور قابل ملاحظه ای موثرتر از جفت گیری طبیعی می باشد بعلاوه اینکه با لقاح مصنوعی نیاز به نگهداری بوقلمونهای های نر کمتری برای تولید تخم های بارور می باشد و نسبت لازم بوقلمون نر به ماده از 1 به 10 در روش جفت گیری طبیعی به حدود 1 به 30 در روش لقاح مصنوعی کاهش می یابد. برخلاف سیستم های تولید مثلی بکار گرفته شده در دیگر حیوانات (به عنوان مثال گاوهای شیری) که انتخاب گاوهای نر ممتاز و تلقیح مصنوعی به خوبی در انها انجام می شود، ارزیابی خصوصیات بوقلمونهای نر در صنعت پرورش بوقلمون تنها به ارزیابی ظاهری از جمله:رنگ، حجم و غلظت اسپرم محدود شده است و در حالیکه توانایی تعیین دقیق پتانسیل و کارایی نرها می تواند تاثیرات چشمگیری در پیشرفت روشهای مرتبط با تولید نسل داشته باشد اما با اینحال ارزش و پتانسیلهای روشهای تشخیص و انتخاب پرندگان نری که می توانند فرزندان بیشتری را تولید نمایند هنوز به خوبی درک نشده است.
البته هنوز نارسائی هائی در روشهای شناسائی و انتخاب بوقلمون های نر بارور وجود دارد و تاکنون هیچ نوع روش و آزمایشی قابل اعتمادی برای ارزیابی سریع اسپرمها و میزان باروری آنها که بتوان به صورت روزمره در فارمهای تجاری مورد استفاده قرار داد وجود ندارد.
البته اساس این آزمایشات و روشها چیز جدیدی نیست ولی دانشمندان از این نظریه های قدیمی برای رسیدن به روش های جدید برای مطالعه میزان قدرت حرکت و جنبندگی در جمعیت اسپرم هااستفاده می کنند.
با استفاده از مطالعات جدید، دانشمندان به روشهای جدیدی دست پیدا کرده اند که می تواند برای شناسائی نرهای با قدرت باروری زیاد از سایر نرها مورد استفاده قرار گیرد. در گذشته اکثریت آزمایشهای ارزیابی منی، در جداسازی نرهای بارور از غیر بارورها موثرتر بوده و کارآئی جهت جداسازی و رده بندی نرهای با باروری موثر و بالا نداشتند در حالیکه آزمایشات جدید در هر دو مورد فوق کارائی داشته و استفاده می گردند.
آزمایشات جدید می توانند موجب بهبود روشهای موثر در جداسازی نرهای ممتاز گله گردند که نتیجه آن بدست آوردن تخمهای بارور بیشتر با استفاده از نرهای کمتر می باشد که در نهایت کاهش در هزینه های تولید را به همراه خواهد داشت.
در صدد هستند تا با حمایت انجمن طیور آمریکا یافته های مطالعات مذکور را به صورت آزمایشی در صنعت پرورش بوقلمون اجرا نمایند.
از آنجاییکه تلقیح مصنوعی شامل جمع آوری منی از همه بوقلمونهای نر یک گله می باشد، لذا تعیین یک ویژگی جهت شناسائی آسان و سریع اسپرمهای بارور می تواند بعنوان یک اهرم جهت انجام مدیریت بهتر و آسان تر تولید مثل در گله های بوقلمون بکار گرفته شود.
آزمایش جدید ارزیابی حرکت اسپرم، ارزان، علمی و سریع است و به حداقل اطلاعات یا آموزش خاص برای انجام نیاز داشته و به آسانی در فارمهای تجاری نیز قابل استفاده است.
کارشناس در حال آزمایش میکروسکوپی جهت تعیین باروری تخمها.
نرهایی با ویژگی حرکت سریع اسپرم این قابلیت را همواره حفظ می کنند و به گفته دیگر بوقلمون نری که دارای این ویژگی است در آینده نیز آنرا حفظ کرده و می توان از قابلیت باروری مناسب اسپرم او در آینده نیز مطمئن بود.
همچنین برای اینکه قادر به دسته بندی بوقلمونهای نر خوب و بد باشیم، علاوه بر مطالب فوق دانستن علت وچگونگی تفاوت اسپرمهای دو نوع بوقلمون نیز مورد اهمیت می باشد. حتی با دانستن این مطلب که کدام یک از ویژگیهای فیزیولوژیکی بر روی باروری موثر است می توان قابلیت باروری اسپرمهای گرفته شده از بوقلمون های نر دسته ضعیف را بهبود داد.
کارشناس در حال انجام عمل کندلینگ برای تعیین نطفه داری تخم های بوقلمون.
آزمایشات میکروسکوپی به فیزیولوژیستها اجازه می دهد تا بتوانند بارور بودن یک تخم تازه گذارده شده را تشخیص دهند. بدین طریق فیزیولوژیستها می توانند هر گونه حفره ایجاد شده توسط اسپرم در لایه سطحی بخش احاطه کننده زرده تخم را در منطقه بالائی صفحه زاینده یا ژرمینال دیسک مشاهده کنند.
چگونگی حرکت اسپرمها
Donough و همکاران با استفاده از کامپیوتری دارای برنامه ارزیابی و آنالیز اسپرم، در مورد ویژگی های حرکت اسپرم اطلاعاتی را بدست آورده اند. این سیستم میزان و سرعت حرکت اسپرم در زیر میکروسکوپ را ردگیری و ثبت می کند. در این مرحله و با استفاده از یک دستگاه کامپیوتر برای ثبت این داده ها می توان صدها اسپرم حاصله از یک بوقلمون را مورد ردگیری و ارزیابی قرار داد. با این روش محققین میزان جنبندگی چند صد اسپرم حاصله از بوقلمون های گوناگون را مورد آزمایش قرار دادند و دریافتند که پارامترهای وابسته به سرعت حرکت اسپرم در بوقلمونهای مربوط به گروه ممتاز (رده بندی شده بوسیله آزمایش سرعت اسپرم) در سطح بالاتری نسبت به بوقلمون های رده بندی شده در گروه ضعیف داشته اند. این پارامترها راهی هستند برای اندازه گیری سرعت و مسیر حرکت اسپرم ها علاوه بر اینکه این مطالعات جهت پیشرفت در دستیابی به علت تفاوت در این ویژگیها می باشد. همچنین محققان سعی بر اندازه گیری میزان تاثیر افزودنیهایی همانند کافیین بر روی حرکت اسپرم در بوقلمون دارند (همانطور که در گونه های دیگر نیز دیده شده است) و برای این منظور اسپرم های حاصل از هر دو گروه بوقلمون ممتاز و ضعیف را به صورت جداگانه در معرض این ماده قرار دادند. بطور عموم تصور می شود اسپرم همه بوقلمونها به تعداد یکسانی نتیجه می دهند.ممکن است بعضی بوقلمونها ایجاد نسل بکنند ولی بعضی خیر. بنابراین از نظر اقتصادی تعیین اینکه کدام اسپرمها بارور هستند و تولید نسل می کنند اهمیت زیادی دارد.
در یک تحقیق مرغها را با مخلوطی از منی چند بوقلمون نر تلقیح کرده و سپس جهت تعیین منشا پدری از روش نمونه برداری DNA استفاده کردند. نتایج بدست آمده بسیار تعجب برانگیز بود.Donghue اظهار می دارد که در موقع استفاده از سیمن 7 تا 10 بوقلمون نر،تنها 1 تا 2 نر در تولید نسل دخیل بوده اند. احتمال دارد که دلیل این موضوع این مطلب باشد که حرکت اسپرم روی تعداد اسپرمها موجود در لوله های ذخیره اسپرم مرغ و نهایتاً ایجاد تخم های بارور تاثیر بگذارد. اگر که این فرضیه اثبات شود آزمایش حرکت اسپرم می تواند به عنوان یک روش علمی ساده برای ارزیابی نر از نظر باروری استفاده شود.
از آنجا که بطور عمومی هر مرغ را با 200-300 میلیون اسپرم در هر هفته تلقیح می شوند و اکثریت اسپرمها از یک گله می باشند لذا چنانچه یک روش عملی برای دسته بندی کردن بوقلمونهای نر خوب از بد وجود داشته باشد می توان مقدار دز منی مورد نیاز را کاهش داده و نرهای کمتری را نگهداری نمود، به عبارت دیگر با انتخاب نرها بر پایه حرکت اسپرم و استفاده از این روش در برنامه های مدیریت تولید مثلی مزارع می توان به آسانی و با خارج کردن نرهایی که در تولید نسل دخالتی ندارند حدود 5 میلیون دلار در سال صرفه جوئی انجام داد
علف های هرز تیره اسفناج (Chenopodiaceae) |
گیاهان این تیره علفى یا درختچهاى است و برگهاى آن متناوب یا متقابل، ساده و بدون گوشواره هستند. در صورتىکه ساقه? گوشتى و بندبند باشد گوشوارهها بهصورت فلس دیده مىشوند. گلآذین گرزن، گلها منظم، گلپوش 3 تا 5 عدد و بهصورت پیوسته و سبز یا غشائى و بهندرت فاقد گلپوش هستند. گلها داراى 5 پرچم، با مادگى 2 تا 12 برچهاى و به هم پیوسته، تخمک یک عدد، تمکن قاعدهاى و میوه? فندقه، از نوع آکن یا فندقه? معمولى است. گیاهان تیره? اسفناج انتشار وسیعى در سطح ایران دارند.
شرح خصوصیات مهمترین علفهاى هرز موجود در این تیره به قرار زیر است:
◊ اسفناج صحرائی - اسفناج دشتی
نام علمى: Atriplex patulum L
نام انگلیسى: Common orach, Spreading orach
گیاهچه
لپهها به رنگ سبز متمایل به خاکسترى و پوشیده از فلسهاى سبوس مانند که طول آنها سه تا چهار برابر عرض آن است. اولین برگهاى حقیقى به رنگ سبز متمایل به خاکسترى و یا آردى بوده و از این رو در زمان ظهور به سفیدى مىگراید. سطح زیرین این برگها بهخصوص در اوایل بهار ارغوانى است. این برگها بهصورت جفت ظاهر مىشوند.
گیاه کامل
- اندامهاى رویشى :
گیاهى یکساله، ایستا، به ارتفاع 30 تا 80 سانتىمتر که توسط بذر تکثیر مىیابد. ساقه? آن داراى انشعابات فراوان، باریک و صاف است و در مراحل جوانى پوششى پودر مانند سطح آن را فراگرفته که به همین علت ساقه و برگها رنگ سبز متمایل به سفید به خود مىگیرند. انشعابات ساقه بهطور افقى گسترش داشته و این خصوصیت ظاهرى درختچهاى به گیاه مىدهد. برگهاى پائینى این گیاه متقابل، سهگوش و پیکانى شکل بوده و قاعده? آنها داراى بریدگى است. حاشیه? این برگها موجدار و یا کامل است. برگهاى بالاتر متناوب، اغلب سرنیزهاى و حاشیه? آنها صاف و بدون لوب است.
- اندامهاى زایشى :
گلها کوچک، بدون دمگل، نر ماده و متمایل به سبز که در بخشهاى بالائى گیاه و یا در محور برگها ظاهر مىشوند. اندامهاى زایشى گلها (پرچم و مادگی) مىتوانند هر دو در یک گل و یا در گلهاى جداگانه قرار داشته باشند. در هر صورت گلهاى نر و ماده نامشخص و به سادگى از یکدیگر تشخیص داده نمىشوند.
میوه? این گیاه فندقه و بذرهاى آن گرد و به رنگ قهوهاى متمایل به خاکسترى است و بین دو براکته? سهگوش و سبز رنگ که در قسمت قاعده به هم متصل شدهاند قرار گرفته است. هر گیاه قادر به تولید 100 تا 6000 بذر است.
موسم گلدهى آن خرداد تا آبانماه است.
محل رشد و پراکنش
این علف هرز غالباً در زمینهاى شور و قلیائى رشد کرده و مزاحمت زیادى براى محصولات زراعى ایجاد نمىکند. بههر حال مىتوان آن را در حاشیه? جادهها، نهرها، مزارع چغندرقند، مراتع و زمینهاى بایر مشاهده کرد.
◊ جاروی قزوینی
نام علمى: Kochia scoparia (L.) Schral
نام انگلیسى: Kochia, Mockcypress, Summer cypress
گیاهچه
سطح بالائى لپهها سبز تیره و سطح زیرین آنها متمایل به قرمز است. این لپهها طولى سه تا چهار برابر پهنا دارند. اولین برگهاى حقیقى سبز متمایل به خاکسترى و پوشیده از کرکهاى نرم هستند. این برگها در مراحل اولیه به شکل روزت است. چنانچه گیاهچهها در مجاورت گیاهان رقیب قرار گیرند، فاصله? میانگرههاى آن بهطور مشخص کوتاه خواهد شد.
گیاه کامل
- اندامهاى رویشى :
گیاهى یکساله، ایستا، به ارتفاع 50 تا 150 سانتىمتر که توسط بذر تکثیر مىیابد. تاج آن گسترده و ساقهها صاف، سبز رنگ، داراى انشعابات فراوان و پوشیده از کرکهاى طویل و نرم هستند.
انشعابات فراوان این گیاه به آن ظاهرى درختچهاى مىدهد. برگها متناوب، باریک، خطى تا سرنیزهاى شکل، به طول 25/6 تا 8 و پهناى 5/2 تا 5 میلىمتر هستند. سطح زیرین آنها توسط کرکهاى نرم و محکم پوشیده شده و بدون دمبرگ هستند. در فصل پائیز و در مراحل رسیدگى به رنگ قرمز در مىآید.
- اندامهاى زایشى :
گلها کوچک، متمایل به سبز، نر ماده که بهصورت منفرد و یا دوتائى در محور برگها قرار گرفتهاند. بخش بیرونى گلها داراى کرکهاى نرم و نقرهاى رنگ مىباشد.
بذرهاى این گیاه قهوهاى با لکههای زردرنگ، تخممرغى شکل و پهن و به اندازه? 5/1 میلىمتر هستند. موسم گلدهى این گیاه تیر تا مهرماه مىباشد و دانهها از شهریور تا آبانماه مىرسند.
محل رشد و پراکنش
گیاهى است مقاوم به خشکى که بیشتر در حاشیه? جادهها مشاهده مىشود. علاوه بر این، این علف هرز را مىتوان بهصورت پراکنده در زمینهاى زراعی، بایر و باغها نیز مشاهده کرد. نمونههاى پرورشیافته? آن گاهى بهصورت مخلوط در مزارع پنبه و یا حاشیه? محصولات تابستانه براى استفادههاى تنظیفى کشت مىشود.
◊ سلمه تره – سلمک
نام علمى: Chenopodium album L
نام انگلیسى: Common lamb"s quarters
گیاهچه
سطح بالائى لپهها به رنگ سبز تیره و سطح زیرین آن ارغوانى روشن است. طول لپهه 4 تا 6 برابر عرض آنها بوده و به سمت دمگل باریک شدهاند. اولین برگهاى حقیقى بهصورت دوتائى ظاهر مىشوند، سطح بالائى این برگها سبز تیره و سطح زیرین آنها ارغوانى رنگ است.
گیاه کامل
- اندامهاى رویشى :
گیاهى یکساله، ایستا، به ارتفاع 30 تا 180 سانتىمتر که توسط بذر تکثیر مىیابد. ساقه? آن صاف، شیاردار و منشعب است و تعداد انشعابات بسته به میزان رقابت این علف هرز با گیاهان مجاور متغیر است. برگها متناوب، سطح زیرین آن متمایل به سفید و طول آن 5/2 تا 5/7 سانتىمتر است. این برگها داراى دمبرگى بلند بوده و از نظر شکل با یکدیگر متفاوت و تخممرغى تا سرنیزهاى هستند. حاشیه? آنها ممکن است صاف، لوبدار و یا موجدار باشد. ریشههاى این گیاه کوتاه ولى داراى انشعابات بسیار زیاد است و گسترش فراوانى دارد.
- اندامهاى زایشى :
گلآذین هرمى شکل، گلها کوچک و متمایل به سبز که توسط پنج قطعه گلپوش سبز متمایل به سفید و آردى احاطه شده است. گلها در انتهاء گیاه و یا انشعابات آن قرار گرفته و بدون دمگل هستند.
بذرهاى این گیاه سیاه، عدسى شکل و به اندازه? 7/0 تا 5/1 میلىمتر بوده و سطحى مشبک دارند. هر گیاه حدوداً سه هزار بذر تولید مىکند ولى این تعداد گاهى اوقات به حدود بیست هزار عدد نیز مىرسد. جوانهزنى بذرهاى سلمه تره سطحى و در عمق 5/0 تا 3 سانتىمترى خاک صورت مىگیرد.
موسم گلدهى این گیاه تیره تا مهرماه بوده و رسیدگى بذرها از مرداد تا اواخر پائیز صورت مىپذیرد.
محل رشد و پراکنش
این علف هرز براى بسیارى از محصولات زراعى ایجاد مزاحمت مىکند؛ اما، از مهمترین گیاهان هرز مزارع چغندرقند، سویا و ذرت به حساب مىآید. علاوه بر این، سلمه تره را مىتوان در باغها، زمینهاى بایر و حاشیه? جادهها نیز مشاهده کرد.
◊ علف شور
نام علمى: Salsola kali L,Syn S.iberica
نام انگلیسى: Russian thistle, prickly saltwort
گیاهچه
لپهها سبزرنگ ، گوشتی ، بسیار باریک و شبیه برگهای سوزنی کاج هستند و طول آنها 6 تا 36 میلیمتر است. اولین برگهای حقیقی بهصورت دوتائی ظاهر شده و از نظر شکل و اندازه شبیه لپهها بوده و در سطح فوقانی شیاردار هستند. بهنظر میرسد که این برگها در قاعده به ساقه متصل است. گاهی اوقات ساقههای این گیاهچهها ارغوانی رنگ هستند.
گیاه کامل
- اندامهاى رویشى :
گیاهى یکساله، ایستا، به ارتفاع 15 تا 150 سانتىمتر که توسط بذر تکثیر مىیابد. ساقه? آن از پائین تا بالا منشعب بوده و ظاهرى درختچهاى دارد. انشعابات آن باریک و محکم و فاقد کرک هستند. در مراحل رسیدگى ساقهها به راحتى از محل طوقه جدا شده و توسط باد جابهجا مىشوند. در این زمان گیاه به رنگ خاکسترى تا قهوهاى متمایل به خاکسترى درآمده است. برگهاى این گیاه، متناوب، خطى تا سرنیزهاى شکل که در مراحل جوانى گوشتى و شبیه به سوزنى برگها هستند. طول این برگها 10 تا 40 میلىمتر بوده و منتهى به خار هستند.
- اندامهاى زایشى :
گلها کوچک، بدون دمگل، به تعداد یک تا سه عدد که در بخشهاى بالائى انشعابات گیاه و یا در محور برگها قرار گرفته است و دو براکته? خاردار آن را احاطه مىکند.
بذرهاى این گیاه به رنگ خاکسترى یا زرد متمایل به آبى و داراى جنین حلقوى شکل و شبیه حلزون مىباشند.
موسم گلدهى این گیاه مرداد تا مهرماه است و رسیدگى بذرها از شهریور تا آبانماه به طول مىانجامد.
محل رشد و پراکنش
این علف هرز عمدتاً در زمینهاى شور رشد مىکند و خاکهاى با بافت سبک را ترجیح مىدهد. در سالهاى خشک مزاحمت بیشترى براى محصولات زراعى ایجاد مىکند و مىتوان آن را بیشتر در زمینهاى بایر، حاشیه? جادهها و در میان لگومهاى دانهاى بهاره مشاهده کرد.
◊ هشترخانی - سلمه - سلمه? تاتاری
نام علمى: Atriplex tatarica L
نام انگلیسى: Tatarain saltbush, Jagged orach
گیاهچه
لپهها سبز روشن و اولین برگهاى حقیقى گرد با حاشیهاى موجدار و داراى دندانههاى عمیق هستند.
گیاه کامل
- اندامهاى رویشى :
گیاهى یکساله، ایستا، به ارتفاع 50 تا 150 سانتىمتر که توسط بذر تکثیر مىیابد. ساقه? آن منشعب و داراى انشعاباتى گوشهدار، بدون کرک یا شامل کرکهاى کم و متمایل به سفید است. برگها متناوب، لوزى شکل و به طول 10 سانتىمتر و عرض 7 سانتىمتر که بهطور نامنظم سینوسى و لوبدار با لوبهائى مدور و موجدار است.
- اندامهاى زایشى :
گلآذین سنبله یا پانیکول و گلها بدون دمگل و بهصورت دستهاى در محور برگها قرار دارند. بذر این گیاه عدسى شکل، قهوهاى رنگ، کوچک و به اندازه? 5/1 تا 5/2 میلىمتر است.
موسم گلدهى این گیاه تیر تا مهرماه است.
محل رشد و پراکنش
این علف هرز را بیشتر مىتوان در حاشیه? جادهها و بعضى مواقع در سبزیجات برگى و ریشهاى مشاهده کرد. این گیاه بیشتر خاکهاى خشک غنى از مواد غذائى را ترجیح مىدهد.
نقش روی در کاهش تنش شوری |
شوری در ایران و بسیاری از مناطق خشک و نیمه خشک جهان عامل محدود کنندة رشد و نمو گیاهان زراعی است. براساس آمار موجود، سطح کلی خاکهای شور در اراضی ایران 33/7 میلیون هکتار برآورد شده است. شوری خاک به روشهای متعدد در عملکرد محصول اثر میگذارد. از مهمترین آثار شوری میتوان به کاهش آب قابل استفاده گیاه، ایجاد مسمومیت توسط برخی یونهای سمی، فعالیت اندک در گیاه، ناهنجاریهای تغذیهای، کاهش رشد و کیفیت محصول اشاره نمود.
در شرایط شور، غلظت سدیم ) معمولاً بیش از غلظت عناصر غذایی پر مصرف و کم مصرف بوده و این امر موجب میشود در گیاهان تحت تنش شوری، عدم تعادل تغذیهای از جهات گوناگون بروز کند. مطالعات انجام شده بیانگر این است که بخش عمدة مشکلات تغذیهای گیاهان در شرایط شور، از طریق تغییر در قابلیت استفاده عناصر غذایی به صورت زیر ایجاد میشود . از طریق ایجاد اختلال در جذب و توزیع عناصر غذایی توسط ریشهها و یا کاهش رشد آنها از طریق ایجاد اختلال در جذب توزیع عناصر غذایی توسط ریشهها و یا کاهش رشد آنها از طریق مختل کردن متابولیسم عناصر غذایی در درون گیاه که به طور عمده مربوط به کاهش جذب آب توسط گیاه است. بدین ترتیب شوری میتواند با تأثیر بر شکلهای شیمیایی عنصر غذایی در خاک، انتقال، یا توزیع عناصر غذایی درون گیاه و یا غیر فعال نمودن تأثیرات فیزیولوژیکی عنصر غذایی مصرف شده، منجر به افزایش ذاتی نیاز غذایی گیاه گردد.
قدم اول در بررسی وضعیت حاصلخیزی خاکها، تخمین صحیح میزان عنصر قابل جذب گیاه است. از آن جایی که روی (Zn) یکی از عناصر ضروری گیاه بوده و کمبود آن معمولاً در اوایل فصل رشد گیاه مشاهده میشود، وضعیت عنصر روی قبل از کشت و تعیین مقدار روی مورد نیاز گیاه بسیار مهم است. بدین منظور از روشهای عصارهگیری متفاوتی برای استخراج روی استفاده میشود. این روشها براساس استفاده از اسیدهای آلی و معدنی یا کمپلکسهای گوناگون برای عصارهگیری و سپس اندازهگیری عنصر روی در عصاره استوار است. تعیین این که کدام یک از روشهای عصارهگیری بهترین همبستگی را با عکسالعمل گیاه (غلظت جذب عنصر، عملکرد مطلق و عملکرد نسبی) خواهد داشت، بیشترین به ویژگیهای خاک و همچنین گیاه مربوط است؛ در نتیجه سبب خواهد شد که در شرایط خاکی متفاوت، روشهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد . در بین عوامل مؤثر بر روی (Zn)
قابل استفادة گیاه، اثر شوری به درستی شناخته نشده است و احتمال دارد تفسیر نتایج تجزیه خاک برای روی قابل جذب گیاه در خاکهای شور و غیر شور، یکسان نباشد .از این رو میبایست مرزهای جداگانهای برای تفسیر نتایج تجزیه خاک، مخصوص خاکهای شور پایه گذاری کرد . قبلاً در برخی مطالعات نشان داده شده است که در خاکهای شور، مصرف مقادیر بالاتر عنصر روی موجب افزایش تحمل گیاه به شوری و عملکرد آن میشود. در این ارتباط سؤالات اساسی زیر مطرح است:
آیا شوری موجب تغییردر نگهداری وتثبیت روی درخاکخواهد شد؟ و آیا این موضوع موجب تفاوت در روش استخراج روی از خاک در شرایط شور نسبت به شرایط غیر شور خواهد گردید؟
آیا شوری موجب اختلال در جذب و یا توزیع روی توسط ریشهها شده و در مورد قابلیت استفاده روی تأثیر میگذارد؟
تا چه اندازهای نقش تغذیهای روی در بهبود شرایط رشد گیاهان در خاکهای شور مؤثر است؟
قابلیت استفاده روی در شرایط شور
روی از جمله عناصر ضروری و کم مصرف برای گیاهان است که به صورت کاتیون دو ظرفیتی (Zn) جذب میشود. این عنصر یا به عنوان بخشی از ساختمان آنزیمهای به کار میرود و یا به صورت کوفاکتورهای تنظیم کننده در تعداد زیادی از آنزیمها عمل میکند. روی در گیاهان حداقل در ساختمان چهار آنزیم کربنیک آنهیدراز، الکل دهیدروناژ، سوپراکسید دیسموتاز و پلیمزار به کار رفته است. این عنصر برای ساخته شدن ایندول استیک اسید از ترپتوفان ضروری میباشد. کمبود ) مانع از سنتز پروتئین و متابولیسم کربوهیدراتها نیز میشود. همچنین تراوایی غشائ پلاسمایی در گیاهان مبتلا به کمبود روی، افزایش یافته و منجر به خروج پتاسیم، نیترات و ترکیبات آلی از سلول ریشه میگیرد.
مطالعه شکلهای شیمیایی روی در خاک به منظور ارزیابی قابلیت استفاده آن برای گیاه در کشاورزی و برای تغیین میزان تحرک در خاک حائز اهمیت فراوان است. بر این اساس. مقدار عنصر روی کل خاک به اجزاء متمایز زیر تقسیم میشود. این جزءها عبارتند از:
1 ـ یونهای آزاد Zn ) ) و کمپلکسهای آلی آن در محلول خاک
2 ـ روی جذب سطحی شده و تبادلی در فاز کلوئیدی خاک
3 ـ کانیهای ثانویه و کمپلکسهای نامحلول در فاز جامد خاک با توجه به خواص فیزیکی و شیمیایی خاک، قابلیت استفاده از روی متفاوت است. در بین عوامل مؤثر بر روی قابل استفاده گیاه، به طور عمده عواملی چون میزان کل روی، ، مواد آلی، کربنات کلسیم، محلهای جذب، فعالیت میکروبی و رژیم رطوبتی خاک نقش مهمی را ایفا میکنند، ولی سایر عوامل نظیر شرایط اقلیمی، شوری و اثرات متقابل روی و سایر عناصر کم مصرف و پر مصرف نیز مهم هستند. با این وجود، مطالعات اندکی در رابطه با اثر شوری خاک بر تغذیه گیاهان از جهت عنصر کم مصرف روی انجام شده است. در این ارتباط اثر سمی بور عموماً شناخته شده است ولی رفتار آهن )، منگنز ) و روی Zn) ) در خاکهای شور کاملاً شناخته نشده است. در شرایط شور قابلیت استفاده عناصر غذایی به غلظت و ترکیب نمک بستگی دارد. علاوه بر این، با توجه به واکنش نمک PH) )، قدرت یونی و ضریب فعالیت نمک، اثر شوری بر حلّالیت عناصر غذایی متفاوت است. نمکهایی که هیدورلیز شده و سبب تغییر میشوند، میتوانند تغییرات بیشتری را در این شرایط سبب گردند. فعالیت یونی نمک نیز بر حلّالیت کربناتهای خاک و گچ تأثیر میگذارد. این موضوع سبب خواهد شد که تغییراتی در اشکال عناصر غذایی در خاک و قابلیت استفادة آن به وجودآید.
برخی مطالعات نشان داده است که میزان روی قابل استفاده با افزایش شوری (نمک ) زیاد میشود. دلیل این موضوع جایگزینی روی Zn) ) قابل تبادل با سدیم Na) ) اعلام شده است. از سوی دیگر طی دو آزمایش جداگانه در خاکهای شور و سدیک، مشاهده شد که حلّالیت عناصر کم مصرف Mn, Cu,Fe,Zn) ) فوقالعاده کم بوده و کاهش در حلّالیت این عناصر، موجب کمبود آن در گیاهان میشود. در این ارتباط، حسینی و کریمیان (1378) طی بررسی خود بر روی اثر شوری در عصارهپذیری روی قابل استفاده گیاهی با چهار سطح روی (0 , 10 و 15 میلیگرم در کیلوگرم خاک به صورت Zn- EDTA) ) و پنج سطح شوری (0 , 3/4 6 و 9/7 میلیگرم کلرید سدیم در هر کیلوگرم خاک) به سه روش عصارهگیری به این نتیجه رسیدند که افزایش میزان شوری خاک موجب عصارهپذیری بیشتر روی بومی خاک میگردد. ولی عصارهپذیری روی مصرفی با افزایش شوری خاک کاهش مییابد. این موضوع به ویژه در عصارهگیر محسوستر بود. با این وجود، در شرایط شور جذب عناصر غذایی به دلیل کاهش حجم ریشه و خاصیت آنتاگونیسمی بین عناصر غذایی و یونهای سمی کاهش مییابد. در این رابطه و همکاران (2001) اعلام نمودند که با افزایش شوری، نسبت اندام هوایی به ریشه افزایش یافته و حجم ریشه کاهش مییابد. علاوه بر این، آنها کاهش جذب عناصر کم مصرف را در شرایط شور، ناشی از جذب بیشتر عناصری چون Ca , Na , Mg دانستهاند. شوری موجب تغییرات ساختمانی در ساقه، ریشه و برگ و گیاهان نیز میشود؛ به طوری که گیاهان تحت تنش شوری، دستههای آوندی کمتر و با قطر کوچکتری دارند، ولی در مقابل دارای سلولهای پارانشیمی بیشتری هستند. بر این اساس نشان داده شده که مصرف روی در غلظتهای بالا میتواند ریشه را (به واسطة افزایش سطح جذب آن) در شرایط شور بهبود بخشیده و تشکیل آوند چوبی را در مقایسه با گیاهان بدون مصرف روی زیاد کند ( , 1997 ( . غلظتهای بالاتر روی Zn) )
نقش مهمی در افزایش سطح جذب به واسطة طویل شدن ریشه و همچنین تسهیل انتقال آب و عناصر غذایی در گیاه به دلیل افزایش قطر و تعداد آوندها خواهد داشت.
عکس العمل گیاه به روی در شرایط شور
بررسیها نشان میدهد که اثر متقابل مثبتی بین شوری خاک و مصرف روی در افزایش عملکرد گیاهان وجود دارد. در آزمایشی محققین نشان دادند که مصرف روی، سبب رشد و نمو گیاه گوجه فرنگی در سطوح بالای شوری میشود، ولی در خاک غیرشور، این گیاه هیچ عکسالعملی به روی نشان نمیدهد. این وضعیت در خاکی رخ داد که مقادیر مناسبی از روی به طور طبیعی وجود داشت. در همین ارتباط اعلام شده است که مصرف روی حداکثر تا 10 میلیگرم در کیلوگرم خاک، موجب کاهش غلظت سدیم و افزایش غلظت پتاسیم در رقمهای حساس به شوری برنج میشود. ولی در مورد غلظت سدیم و پتاسیم در ارقام مقاوم به شوری، تأثیری ندارد. از این رو به نظر میرسد با توجه به مقاومت گیاهان به شوری، تأثیرپذیری آنها در اثر استفاده از روی نیز متفاوت است. برای مثال، گزارش شده است که بین سه گونة زراعی جو، چاودار و ذرت (با حساسیتهای مختلف به شوری)، بیشترین جذب نسبی روی ) در شرایط شور از جو به دست آمد که متحملترین گونه به شوری بود و بعد از آن، به ترتیب چاودار و ذرت قرار گرفتند. البته در جو نیز جذب نسبی روی ) حدود 20 درصد کاهش داشت. در مورد آهن Fe) ) نیز وضع به همین صورت بود. ولی جالب این که جذب دو عنصر کم مصرف منگنز Mn) ) و مس Cu) ) توسط جو در شرایط شور تغییری نیافت و شوری مانع جذب این عنصر نشد. به عبارت دیگر در گونه گیاهی متحمل به شوری (جو) جذب منگنز و مس تفاوتی با جذب آنها در شرایط غیر شور نداشت (ملکوتی و همکاران، 1382). در آزمایش دیگری نیز نشان داده شد که در شرایط شور، مصرف عنصر روی، عملکرد اندام هوایی سویا را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. دردیپور و همکاران (1380) همچنین نشان دادند که مصرف پتاسیم و روی بر مبنای آزمون خاک موجب افزایش عملکرد جو میشود. خوشگفتارمنش و همکاران (1380) دریافتند که در خاکهای شور مصرف سولفات روی موجب افزایش تحمل گیاه گندم به شوری و در نتیجه افزایش عملکرد آن میگردد. آنها اعلام کردند که در خاکهای شور بازده کودهای حاوی املاح پایین بوده و باید با مصرف مقدار بیشتری کود سولفات روی (تا حد 240 کیلوگرم در هکتار) عملکرد گیاه را افزایش داد.
بر همکنش مثبت پتاسیم و روی در مقابله با شوری
گیاهان حساس به شوری نسبت به مصرف پتاسیم عکسالعمل مناسبتری نشان میدهند. با افزایش نسبت پتاسیم به سدیم K/Na) ) در محلول خاک، تحمل گیاه به شوری افزایش مییابد. شواهد نشان میدهد که تحت شرایط شور، علائم کمبود پتاسیم با وجود بالا بودن غلظت آن در برگهای گندم، همچنان وجود دارد، چون مقداری از پتاسیم جذب شده برای خنثی کردن بار الکتریکی کلر ذخیره شده در واکوئلها تجمع یافته و کمکی به واکنشهای حیاتی نمیکند. از این رو در این شرایط با افزایش مقدار مصرف سولفات پتاسیم، میتوان علاوه بر رفع علائم کمبود، اثرات مسمومیت شوری را نیز کاهش داده و عملکرد را افزایش داد . با افزایش غلظت پتاسیم در محلول خاک، تحمل گیاهان به تنش شوری زیاد میشود. این در حالی است که وقتی میزان آب قابل دسترسی گیاه کم باشد، افزایش پتاسیم حتی در شوریهای بالا (15 دسیزیمنس بر متر) باعث بیشتر شدن تحمل میشود. مصرف سولفات پتاسیم در شرایط شور موجب کاهش اثرات سوء تجمع سدیم و کلر در برگهای گندم شده و در نهایت عملکرد را افزایش میدهد. همچنین حد بحرانی پتاسیم برای محصولات زراعی مقاوم به شوری مانند پنبه در شرایط شور (250 میلیگرم در کیلوگرم) بیش از شرایط غیرشور (210 میلیگرم در کیلوگرم) است و برای گیاهان نیمه متحمل و یا حساس به شوری، این اختلاف بیشتر خواهد بود. با افزایش غلظت پتاسیم و روی در شرایط شور، پراکنش و طول ریشهها زیاد میشود که در نتیجة آن، سطح جذب عناصر غذایی افزایش مییابد. همچنین مصرف سولفات روی در این شرایط تشکیل آوندهای چوبی را در گیاهان تحت تنش شوری در مقایسه با گیاهان بدون مصرف آن بهبود داده و از تخریب آن جلوگیری میکند. از آن جایی که کلر در رقابت بانیترات خاک، جذب ازت را مختل مینماید و از سوی دیگر با مصرف پتاسیم، بازیافت ازت افزایش مییابد، به طوری که به ازاء افزایش هر واحد شوری (بیش از آستانه کاهش گندم) حدود 25 کیلوگرم اوره و 20 کیلوگرم سولفات پتاسیم و 5 کیلوگرم سولفات روی در هر هکتار بیش از مقدار کود توصیه شده در شرایط غیر شور پیشنهاد میشود .
پیشنهادها (چه باید کرد؟)
در اراضی شور به دلایل متعددی از جمله بالا بودن خاک، کمبود مواد آلی، درصد بالای کربنات کلسیم و بیکربنات کلسیم، تنشهای خشکی و شوری، کیفیت پایین آبهای آبیاری و مهمتر از همه غلظت بسیار اندک روی قابل استفاده، بازده کودهای حاوی روی بسیار پایین است. بنابراین احتمالاً مصرف سولفات روی در مقادیر کم نقش مؤثری در افزایش عملکرد گندم نخواهد داشت. تحقیقات بیشتر در این زمینه همچنان ادامه دارد. به طور کلی مصرف سولفات روی در اراضی شور در شرایطی که شوری در حد کم تا متوسط باشد (با توجه به تحمل گیاه) بازده عملکرد خوبی را به همراه خواهد داشت
فاصله بین درختان در احداث باغ |
درختان مرکبات در محدوده ی وسیعی از عرض های جغرافیایی رشد می کنند . انتخاب مناسب ترین محل به موقعیت جغرافیایی ، آب و هوا ، مشخصات خاک ، منبع آب ، هزینه کارگر و فاصله ی آن از محل های مصرف یا صنایع تبدیلی بستگی دارد .
یکی از عوامل مهم در تعیین محل باغ ، توجه به دماهای پایین است که در ایران به لحاظ خسارت هایی که در 30 سال گذشته متوجه باغ های مرکبات بوده است همواره حائز اهمیت است . به علاوه دماهای بالا ، افزون بر 40 درجه ی سانتیگراد صدمات جدی به شاخ و برگ وارد می سازد . نوع خاک به خصوص خاک های سنگین و فاقد زهکشی ، موجب تقلیل رشد درختان می شود . درختان مرکبات کاشته شده در دامنه ها ( شمال ایران ) بهتر از جلگه ها و دره ها از سرما مصون می ماند . هر چند که مساله ی آبیاری از مسائلی است که در کاشت درختان در دامنه ها باید توجه کرد . به هر حال درختانی که در سواحل و جلگه ها کاشته شده اند همواره در معرض سرمازدگی قرار دارند .
از عوامل محدود کننده دیگر نوع خاک و pH آن است . با استفاده از پایه های مقاوم به pH های بالاتر از 7 (7 تا 8.5 ) می توان امکان بهره وری از چنین زمین هایی را فراهم ساخت . در خاک های با pH بالا کمبود عناصری مثل آهن و برخی از ریزمغذی ها مطرح می شود و در خاک هایی با pH پایین سمیت آلومینیوم بروز می کند . بنابراین با استفاده از آهک به افزایش pH و با افزودن سولفور به کاهش pH و اصلاح خاک ها میتوان مبادرت نمود .
در خصوص تامین آب ، چنانچه در طول سال بارندگی به صورت یکنواخت وجود نداشته باشد کاربرد سیستم های آبیاری و پیش بینی های لازم در این زمینه ضروری است . در شمال با آن که میزان بارندگی سالیانه تا 1000 میلیمتر هم می رسد ولی به علت بارندگی در زمانی که به آن نیاز چندانی نیست باغ های مرکبات حدود 2-4 ماه نیاز به آبیاری دارند که عمده ی آن در تابستان و گاهی اواخر بهار می باشد . در صورت عدم آبیاری درخت دچار تنش آبی می شود .
کاشت درختان مرکبات
دقت کافی در انتخاب رقم ، پایه ، محل کاشت ، نحوه ی کاشت و فواصلی که در نظر گرفته می شود در کیفیت و کمیت محصول آینده درخت تاثیر به سزایی دارد . در بسیاری از مناطق ایران به لحاظ نامناسب بودن ساختمان خاک ، گودال هایی به عمق و قطر یک متر قبل از کاشت حفر می شود . باید دقت نمود که در زمان حفر گودال ، خاک رویی و زیری به طور مجزا در کنار گودال ریخته شود و با هم مخلوط نشود . این گودال ها با مخلوط خاکی یک قسمت ماسه ، یک قسمت کود حیوانی پوسیده و یک قسمت خاک باغچه پر شده و سپس نهال غرس می شود .
فواصل کاشت درختان بر حسب رقم های پایه و پیوندک متفاوت است . در نقاط گرمسیری کم ارتفاع ( مناطق داخلی ایران ) معمولا 7×7 ( 205 درخت در هکتار ) تا 9×9 ( 125 درخت در هکتار ) متغیر است . در صورتی که در مناطق نیمه گرمسیری ( شمال ایران که شهر ساری دارای این اقلیم است ) بر حسب درجه حرارت و توپوگرافی زمین ، درختان مرکبات از فواصل 3×3 در فلوریدای آمریکا که با استفاده از هرس و نگهداری های ویژه نگهداری می شود تا 8×8 متغیر است .
نکته ای که در کاشت درختان مرکبات حائز اهمیت است این است که تراکم درختان در حالت لوزی بهتر از حالت مربعی است . زیرا در حالت لوزی امکان نورگیری درخت افزایش می یابد ولی برای هرس و کارهای باغی که با ماشین آلات انجام می شود دشواری ها بیشتر است .
نکته ی ظریفی را که معمولا به کار می برند این است که ارتفاع درخت نباید از دو برابر طول سایه تاج درخت بیشتر باشد . یعنی اگر قطر درخت 2 متر است ارتفاع 4 متر مناسب است .
نکته ای که حائز اهمیت است که باغداران تصور می کنند که هر چه درختان بیشتری در واحد سطح بکارند تولید محصول و در نتیجه درآمد بیشتری خواهند داشت . جواب این سوال هم بله است هم خیر .
خب چرا بله ؟
قبل از جواب باید گفت که عملکرد مطلوب سالیانه از طریق استفاده از حداکثر ظرفیت رقم ، زمین قابل دسترس و منابع انرژی و غذایی مورد نیاز درخت قابل حفظ کردن است . به همین جهت کشت متراکم درختان باعث حصول حداکثر تاج و پتانسیل تولید مثلی ، تراکم گلدهی ، میوه نشینی ، تعداد میوه نهایی برداشته شده در مرحله ی بلوغ ، میزان رشد میوه و اندازه ی نهایی آن می شود .
اما کشت متراکم به چه نوع کاشتی می گویند ؟
هر گاه تعداد درختان کاشته شده در هکتار بیش از 1000 اصله باشد کشت متراکم اطلاق می شود که از سالیان دور مد نظر بوده است . تعداد درختان در هکتار به شرایط محیطی بستگی دارد و امروزه حتی کاشت با تراکم بسیار بالا یعنی 1500 اصله در هکتار انجام می شود .
خب حتما می گویید هر چه درخت بیشتر محصول بیشتر .
حرف شما درست است ولی به شرطی که از شیوه های مدرن هرس ، استفاده از درختان پا کوتاه و تقویت زمین بهره گرفته شود . چون درختان مرکبات بعد از سال 3 یا 4 شروع به شاخ و بال کردن می کنند که باعث در هم رفتگی و در نتیجه کاهش محصول می شود . به طور کلی انتخاب شدت و حد تراکم بستگی به ویژگی های ژنتیکی رقم ، نوع و ابزار عملیات باغبانی ، پایه و شرایط محیطی دارد . با پیوند نارنگی ساتسوما روی پونسیروس و یا استفاده از پایه های فلایینگ دراگون و همچنین کاربرد پایه های مبتلا به نژاد های ضعیف ویروس اگزوکورتیس امکان افزایش تراکم درخت در هکتار فراهم می شود .
نکته : در درختکاری متراکم مصرف آب و مواد غذایی بیشتر می شود که بیشتر بستگی به نوع خاک و سیستم ریشه درخت دارد ولی در عین حال میزان کل محصول تولیدی بیشتر می باشد . همچنین درختان گرمای انعکاسی بیشتری دریافت می کنند و خطر سرمازدگی بسیار کم می شود و بازده عملکرد نسبت به میزان سموم آفت کش ، آب و مواد غذایی مصرف شده بیشتر می شود .
ولی چرا خیر
چون با متراکم شدن درختان به خصوص در مناطق مرطوب مثل شمال ایران امکان بیماری های قارچی بیشتر می شود . همچنین امکان تردد وسایل باغبانی و عبور و مرور خود باغبان هم گاهی به سختی انجام می شود و چیدن میوه با زحمت انجام می شود . ولی در باغ هایی با تراکم کم میزان مصرف کود و سموم ( البته در صورت نیاز ) و مواد اورگانیک ( کود طبیعی ) کمتر شده و هزینه کاهش می یابد و عبور ماشین آلات به سهولت انجام گرفته و به اصطلاح درختان به راحتی می توانند نفس بکشند .
خب با توجه به متن مقاله بالا نتیجه ی مهمی که به دست می آید
به هیچ وجه نمی توان گفت که مثلا باید درختان مرکبات با فاصله ی 4×4 کاشته شوند زیرا بدون در نظر گرفتن منطقه ، نوع خاک ، جنس رقم استفاده شده و عوامل محلی دیگر تعیین فاصله برای درخت کار خطرناکی است . پس حتماً باید قبل از کاشت نهال ها موارد فوق را در نظر گرفته و با مشورت کارشناس باغ خود را احداث کرده یا درختان خود را غرس کرد
مشخصات مدیر وبسایت
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی آرشیو ماهانه وبسایت
کلمات کلیدی وبسایت