پاییز 92 - مهندسی + عمران + آبادانی + توسعه
سفارش تبلیغ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
*توجه *توجه برای مشاهده مطلب و یا دانلود فایل مورد نظر خود به پایین همین پست مراجعه گردد

جدول 1- سطح زیان اقتصادی یا نرم مبارزه با سن گندم در مزارع گندم کشور

شرایط مزرعه

نرم مبارزه با سن مادر
(تعداد در متر مربع)

نرم مبارزه با پوره
(تعداد در متر مربع)

نوع کشت

عملکرد

دیم

کمتر از 2 تن

1

3-4

بیشتر از 2 تن

3

4-5

آبی

کمتر از 3 تن

3

4-5

بیشتر از 3 تن

 

4-5

6-7

گندم فلات، آزادی، گلستان و نوید

6-7

8-9

 

به جز سن (E.integriceps ) سایر سن های زیان آور غلات، که در درجة دوم اهمیت قرار دارند به شرح زیر
 می باشند

سن مائورا، سن مغربی 

Eurygaster maura L.  

(Scutelleridae, Heteroptera)

 سن مغربی یا سن مائورا تقریبآ از سرتاسر نواحی ساحلی شمال ایران به جز منطقة مغان گزارش شده است اما تراکم آن در مناطق گرگان و گنبد بیشتر از دیگر مناطق است(محقق نیشابوری،1370; مبشری،1373 ورجبی،1379). احتمالآ رطوبت و بارندگی یکی از مهم ترین عوامل تعیین کنندة انتشار این آفت است(رجبی، 1379).

 این سن یک نسل در سال دارد و زمستان گذرانی آن به صورت حشرات کامل دارای دیاپوز در پای درختان بلوط و درختچه های زرشک واقع در ارتفاعات مشرف به دشت گرگان و مینودشت است(مبشری، 1373).

 هر چند که مناطق انتشار این آفت رو به فزونی است و تراکم جمعیت آن در سال های اخیر افزایش یافته است، اما هیچ گاه کنترل شیمیایی این سن ضرورتی نیافته است. کارایی بسیار زیاد زنبورهای پارازیتوئید تخم یکی از مهم ترین دلایل کنترل طبیعی این سن در گرگان و گنبد است. میزان پارازیتیسم تخم ها توسط این زنبورها تا 90 درصد هم می رسد. این زنبورها علاوه بر کنترل جمعیت قابل توجهی از آفت، باعث عدم تطابق بین مراحل زیستی این سن و مراحل فنولوژی گیاه می شوند به طوری که به هنگام برداشت محصول، حدود 50 درصد جمعیت به صورت پوره دیده می شود(محقق، 1370) و (مبشری، 1373).

 مدیریت تلفیقی سن مائورا

ــ بسیاری از زنبورهای پارازیتوئید تخم سن گندم، تخم های سن E.maura را نیز پارازیته می کنند. در بین گونه های جمـع آوری و شناسـایی شده در مناطـق گرگان و گنبـد  T. grandis  وT. basalis  از اهمیت بیشتری برخوردار هــستند . از  مگس های پارازیتـوئیـد سن گندم چندین گونه شنـاسایی شده است که در بین آنـها  E. lateralis  وE. oblonga  اهمیت بیشتری دارند (رجبی، 1379).

 ــ کنترل طبیعی این سن توسط دشمنان طبیعی آن به خوبی صورت می گیرد و خسارت اندک جمعیت های آن در مناطق آلوده قابل تحمل است و کنترل شیمیایی آن ضروری نیست. در صورت انجام سمپاشی های بی رویه علیه سن مائورا و انهدام دشمنان طبیعی آن ، این سن به آفت خطرناکی شبیه سن گندم تبدیل خواهد شد.

Eurygaster testudinaria Geoff.

Heteroptera) (Scutelleridae,

این گونه نخستین بار توسط Brown and Eralp (1962)از منطقة تبریز و بر اساس جمع آوری یک نمونة ماده گزارش گردیده است و محقق آن را از منطقة چمستان نور در مازندران همراه با E.maura مشاهده کرده است. این گونه اهمیت اقتصادی ندارد (محقق نیشابوری،1370 و 1372)

Dolycoris baccarum L.

(Pentatomidae, Heteroptera)

این سن در اکثر نقاط کشور فعالیت دارد و علاوه بر گندم و جو، بسیاری از گیاهان زراعی و درختان میوه به عنوان میزبان آن معرفی شده اند. طبق بررسی های رجبی(1379) این گونه از نظر اکولوژیکی دارای دو شیوة زندگی متفاوت است: جمعیتی که در زیستگاه های طبیعی ساکن است و جمعیتی که به علل اکــولوژیک خــصوصآ به هــنگام کــافی نــبودن غذا در زیــســتــگاه های طــبیــعی، جابجـا می شــود و خــســارت هایی به مزارع مختلف و باغ های میوه وارد می کند. این سن تا دو نسل در سال دارد و زمستان گذرانی آن به صورت حشره کامل است.

اکثر زنبور های پارازیتوئید تخم سن گندم و مگس های پارازیتوئید سن گندم به عنوان عوامل کاهش دهندة جمعیت این گونه نیز معرفی شده اند(رجبی، 1379).

Dolycoris penicillatus (Horvath)

(Pentatomidae, Heteroptera)

این گونه کم و بیش از نقاط مختلف کشور جمع آوری شده است. بر خلاف گونه D.baccarum در زیستگاه های طبیعی واقع در ارتفاعات وروی گیاهان مرتعی وگندمیان دیگر فعالیت دارد و هیچ گاه در مزارع و باغ های میوه خسارت زا نبوده است. این سن یک نسل در سال دارد و زمستان گذرانی آن به صورت حشرة کامل است (رجبی، 1379).

Carpocoris fuscispinus (Horvath)

(Pentatomidae, Heteroptera)

این سن نیز در اکثر نقاط کشور که سن گندم فعالیت دارد، وجود داشته و از گیاهان مختلف خصوصآ گندم و جو تغذیه می کند، اما خسارت آن  اقتصادی نیست. این سن یک تا دو نسل در سال داشته و به صورت حشرة کامل زمستان گذرانی می کند. بسیاری از دشمنان طبیعی سن گندم از روی این گونه نیز جمع آوری شده اند(رجبی، 1379).

سن آئلیا 

 Aelia furcula  Fieb.

(Pentatomidae, Heteroptera)

در بین گونه های جنس Aelia ، اهمیت اقتصادی Aelia furcula  بیشتر است. این گونه در اکثر نقاطی که سن گندم فعالیت دارد یافت می شود، اما تراکم آن در استان های غرب کشور(کرمانشاه، کردستان و همدان) و استان مرکزی بیشتر است. طبق بررسی های رجبی( 1366 و 1370) این سن بر روی گندم ، جو، یولاف و چاودار خسارت زا است و در زیستگاه های طبیعی خود در ارتفاعات از گیاهان خانواده های مختلف نیز تغذیه می کند. زمستان گذرانی این سن به صورت حشرة کامل است و در بهار به گندم زار های دیم و آبی مجاور پناهگاه های زمستانه ریزش می کند و تمایلی به مهاجرت های دور دست ندارد. سن آئلیا مراحل تکاملی خود را به مدت 5-8 روز دیرتر از سن گندم آغاز می کند و به پایان می رساند و بر خلاف سن گندم دیاپوز اجباری نداشته و 20 درصد از جمعیت حشرات کامل نسل اول آن،  نسل دومی را آغاز می کنند که به دلیل در دسترس نبودن غذا و مناسب نبودن شرایط جوی، پوره های آن در نسل دوم با تلفات شدیدی مواجه می شوند. در برخی از زیستگاه های طبیعی، این سن نسل دوم خود را کامل می کند(رجبی، 1377 و 1379).

   Aelia melanota  Fieb.

(Pentatomidae, Heteroptera)

 

این گونه در اکثر نقاط کشور وجود دارد، اما به نظر می رسد که بر خلاف A.furcula در مناطق گرم تر و در مزارع آبی بیشتر یافت شود، خسارت این گونه اقتصادی نیست. این سن به صورت حشرة کامل زمستان گذرانی می کند و دارای یک نسل در سال است. حشرات کامل نسل اول در صورت مناسب بودن شرایط ممکن است جفت گیری کنند و پوره های سن اول و دوم آنها نیز به وجود آید(رجبی،1379 ).

Aelia virgata  Klug

(Pentatomidae, Heteroptera)

تقریبآ در سرتاسر کشور وجود دارد اما جمعیت آن به مراتب کمتر از دو گونة فوق است(رجبی، 1379).

Aelia acuminata  L.

(Pentatomidae, Heteroptera)

این سن از مناطقی که A.furcula وجود دارد، جمع آوری شده است، اما تراکم آن بسیار اندک بوده و خسارت آن اقتصادی نیست(رجبی، 1379).

Aelia rostrata  Boh.

(Pentatomidae, Heteroptera)

از بعضی مناطق کشور جمع آوری شده است و اهمیت اقتصادی ندارد(رجبی، 1379). 

 مدیریت تلفیقی سن های آئلیا

ــ رجبی(1379) کاهش جمعیت دشمنان طبیعی سن های آئلیا و تخریب مراتع و زیستگاه های طبیعی آنها را از عوامل کلیدی افزایش جمعیت سن های آئلیا می داند.

 ــ بسیاری از زنبور های پارازیتوئید تخم سن گندم خصوصآ Trissolcus grandis تخم های این سن ها را پارازیته می کنند. علاوه بر این مگس های پارازیتوئید سن گندم نیز روی این سن ها فعالیت می کنند که در بین آنها Elomyia lateralis  از اهمیت بیشتری برخوردار است.

ــ خسارت سن های آئلیا اقتصادی نبوده و کنترل شیمیایی آنها ضروری نیست و سمپاشی هایی که برای کنترل سن گندم صورت می گیرد روی آنها نیز موثر است


وبسایت تخصصی علوم محیطی و عمرانی ، بانک دانلود رایگان مقالات ، پایان نامه ، کتب ، فیلم و نرم افزارهای عمرانی و علوم محیطی .... برای بازگشت به صفحه اصلی اینجا کلیک کنید...

اولین دیدگاه رو شما بگذارید

  

*توجه *توجه برای مشاهده مطلب و یا دانلود فایل مورد نظر خود به پایین همین پست مراجعه گردد
مبحث کامل آفات مهم گندم و مدیریت کنترل آنها در ایران – بخش اول

ارائه ای از : آقایان منوچهر رضابیگی  و  غلام رضا رجبی

مقـدمـه

گندم عمده ترین محصول زراعی کشور است. سطح زیر کشت گندم آبی و دیم کشور در سال 1380 به ترتیب27/2 و51/3 میلیون هکتار و متوسط عملکرد آن در شرایط آبی و دیم به ترتیب 3 و 7/0 تن در هکتار بوده است. نرخ خودکفایی گندم در سال های مختلف بین 60-80 درصد نوسان داشته است. در صورتی که متوسط عملکرد در شرایط آبی و دیم به ترتیب تا سطح 8/4 و16/1 تن در هکتار افزایش یابد، خودکفایی در تولید این محصول تحقق خواهد یافت(کشاورز و همکاران، 1380).

 

مهم ترین عوامل تآثیرگذار در کاهش عملکرد گندم کشور به شرح زیر می باشند(آهون منش،1371):

      ×        پایین بودن آگاهی و دانش علمی و عملی کشاورزان

      ×        نارسایی در تآمین و توزیع به موقع نهاده های کشاورزی(بذر، کود، سم و  …)

      ×        بالا بودن میزان ضایعات در مراحل مختلف تولید

      ×        محدود بودن منابع آب و یا عدم وجود نظام صحیح آبیاری در اغلب مناطق کشور

      ×        خسارت آفات، بیماریهای گیاهی، علف های هرز و عدم مدیریت صحیح کنترل آنها

      ×        عدم مصرف صحیح و بهینة کودهای شیمیایی و یا کمبود و عدم توزیع به موقع آنها

      ×        کاربرد غیر اصولی و نامنظم ماشین آلات و ادوات کشاورزی

      ×        عدم توسعة مکانیزاسیون کشاورزی در بسیاری از نظام های بهره برداری

      ×        کمبود وسایل، ابزار و اعتبار در زمینه های مختلف تحقیق، ترویج و آموزش کشاورزی

      ×        کمبود سرمایه گزاری در تولید محصولات کشاورزی

      ×        نارسایی سیاست ها و برنامه های کشور برای تولید محصولات کشاورزی

  آفات گندم  و اهمیت اقتصادی آنها

در اکوسیستم های زراعی کشور که گندم و جو بستر زیست را تشکیل می دهند، عوامل زنده و غیر زنده ای در تولید محصول تآثیرگذار هستند که انسان برای بدست آوردن محصول بیشتر مدام آنها را تغییر می دهد. شناخت این عوامل و روابط متقابل بین آنها در حفظ تعادل کمی و کیفی گونه های تشکیل دهندة یک اکوسیستم اهمیت بسیار زیادی دارد. در ایران بیش از 70 گونه حشرة گیاه خوار شناسایی شده اند که به عنوان مصرف کنندگان اولیه از گندم و جو تغذیه می کنند. این حشرات گیاه خوار، خود مورد تغذیه حشره خواران (حشرات انگل، انگل های بالقوه و شکارگران) که مصرف کنندگان ثانویة هستند، قرار می گیرند. اتلاق واژة آفت به گونه هایی که زیان اقتصادی ندارند جایز نیست و تلاش برای حذف این گونه ها، نابودی دشمنان طبیعی آنها، طغیان احتمالی آفات بالقوه و کاهش تنوع زیستی در اکوسیستم های زراعی را به همراه خواهد داشت.

گسترش و طغیان سن گندم در اثر تخریب مراتع به عنوان زیستگاه های دائمی این حشره و تبدیل آنها به اراضی دیم کم بازده و فراهم آوردن بستر زیست مناسب تر برای تغذیه و تولید مثل آن، مثال خوبی برای نشان دادن چگونگی ایجاد یک آفت در اثر تغییر اکوسیستم توسط انسان است. 

 محدود بودن دامنة میزبانی آفات غلات و مکان زمســـتان گذرانی تعداد زیادی از آنها که در خاک و بقــایای محصول صورت می گیرد،  موجب می شود که جمعیت اکثر این آفات، با تناوب زراعی و انجام عملیات زراعی پس از برداشت، به مقدار قابل توجهی کاهش یابند. علیرغم این مسئله، حدود 15 گونه از حشرات زیان آور گندم و جو را می توان نام برد که به عنوان آفات درجة اول و دوم، زیان اقتصادی قابل توجهی به این محصولات وارد می کنند.

خسارت ناشی از آفات، بیماریها و علف های هرز در کشور ما حدود 30-35 درصد برآورد گردیده است که
10-12 درصد آن به حشرات زیان آور اختصاص دارد. بدین معنی که با مدیریت کنترل این عوامل، می توان
10-12 درصد عملکرد واقعی گندم را افزایش داد و آن را به حداکثر عملکرد قابل دسترس که در شرایط دیم و آبی به ترتیب 4 و 14 تن در هکتار ذکر شده است، نزدیک تر ساخت.

راهکارهای توصیه شده برای مدیریت منطقی کنترل آفات در مزارع گندم و جو کشور، مبتنی بر استفاده از
 روش های غیر شیمیایی است. کنترل شیمیایی سن گندم به عنوان مهم ترین حشرة زیان آور مزارع گندم و جو کشور که به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد، از این قاعده مستثنی است. طبق استنتاجی از  گزارش عملکرد فعالیت های سازمان حفظ نباتات  در سال 1378، سالانه در سطحی معادل 22-25 درصد کل اراضی گندم کشور، برای کنترل حشرات زیان آور مبارزة شیمیایی صورت می گیرد(1200000 هکتار برای کنترل سن گندم و حدود 75000 هکتار برای کنترل سایر حشرات زیان آورگندم). میانگین مصرف آفت کش ها در این محصول حدود
4/0- 5/0 کیلوگرم در هکتار است که2/0-25/0 کیلوگرم آن به حشره کش ها اختصاص دارد و این میزان در مقایسه با میانگین مصرف آفت کش ها در درختان میوه(5/9 لیتر درهکتار)، برنج (7/18 لیتر در هکتار)، پنبه(9 لیتر در هکتار) و چغندر قند(1/8 لیتر در هکتار) مقدار قابل توجهی نیست(سازمان حفظ نباتات، 1378).

 علیرغم این مسئله سیاست جاری وزارت جهاد کشاورزی و دیگر سیاست گزاران تولید گندم کشور، رسیدن به کشاورزی پایدار(تولید بهینه و مستمر محصولات کشاورزی با حفظ و یا حداقل زیان وارده به محیط زیست) است وخودکفایی در تولید گندم و کاهش ســطوح مبارزة شــیمــیایی با آفات گندم، از مهم ترین برنامه های بخش کشاورزی و زیر بخش های تابع آن( سازمان حفظ نباتات و موسسة تحقیقات آفات و بیماریهای گیاهی) می باشد.

در این مجموعه نکات مهم و کلیدی در رابطه با مناطق انتشار، خسارت، زیست شناسی و مدیریت کنترل آفات مهم گندم و جو کشور، به اختصار بیان شده است و تصاویری در رابطه مهم ترین آفات گندم و جو ارایه شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر و جزئیات دقیق تری در خصوص این آفات می توان به منابع و مراجع علمی مورد استفاده در این نوشته، مراجعه کرد.

 راست بالان زیان آور گندم

تا کنون چندین گونه ملخ که میزبان آنها گندم ذکرگردیده است، جمع آوری و شناسایی شده اند. در بین این ملخ ها گونه های زیرحائز اهمیت می باشند:

ملخ مراکشی                                                  Dociostaurus maroccanus (Thunb.)

                                                                    (Acrididae, Orthoptera) 

مناطق زیست این ملخ در ایران، دامنه های کوه های البرز و زاکرس در شمال غربی ، شمال شرقی، غرب، جنوب و جنوب غربی کشور می باشد و در مناطق مرکزی ایران بندرت دیده می شود. گیاهان زراعی مختلف خصوصآ غلات به عنوان میزبان آن ذکر شده است و بیشتر از سایر ملخ های بومی ایران که میزبان آنها گندم و جو ذکر شده است، خسارت زا است(غزوی، 1379).

 این ملخ در خاک های رسی سفت و عاری از پوشش گیاهی تخم ریزی می کند و قسمتی از تابستان، پائیز و زمستان (حدود 9 ماه از سال) را به صورت تخم سپری می کند و یک نسل در سال دارد. خاک نرم و پوشش گیاهی انبوه از تخم گذاری، افزایش جمعیت و تبدیل حالت انفرادی به گله ای آن جلوگیری می کند(غزوی، 1379). در بعضی از سال ها جمعیت های قابل توجهی از این ملخ در کانون های دائمی آن مشاهده می شود اما به محض مشاهدة افزایش جمعیت و ایجاد گله در کانون ها، توسط عوامل اجرایی سازمان حفظ نباتات کنترل می شوند.

ملخ صحرایی

Schistocerca gregaria  (Forsk.)                                                                                                   (Acrididae, Orthoptera) 

 کانون های دائمی این ملخ در افریقا، عربستان، هندوستان و پاکستان قرار دارد و تحت شرایط خاصی از فاز انفرادی به فاز گله ای تبدیل شده و به مناطق دیگر از جمله ایران حمله می کنند. این ملخ دامنة میزبانی وسیعی داشته و گندم و جو نیز از گیاهان میزبان آن به شمار می آید.

این ملخ در سال هایی که حالت گله ای آن به ایران حمله کرده است تا دو نسل در سال ایجاد کرده است (بهداد،1375). درسال های اخیر شاهد حملة دسته های مهاجر این ملخ به ایران نبوده ایم. فاز انفرادی این آفت در سیستان و بلوچستان و حاشیه دریای عمان و خلیج فارس نیز وجود دارد که در صورت مساعد بودن شرایط محیطی افزایش جمعیت داده و به زراعت های هم جوار محل زیست خود خسارت وارد می سازند (رفیعی، 1372 و غزوی و جمسی، 1373).

ملخ آسیایی                                                                                   Locusta migratoria L.

                                                                                                  (Acrididae, Orthoptera)

فاز انفرادی این ملخ در اکثر نقاط ایران وجود دارد و گندم و جو نیز به عنوان میزبان های این ملخ چند میزبانه ذکر شده است. اولین گزارش حمله آن به ایران در سال 1325 بوده که از خاک روسیه به نواحی شمالی ایران حمله کرده است (بهداد، 1375 ). در سال های اخیر این ملخ خسارت های شدیدی به مزارع نیشکر و برنج خوزستان وارد نموده است. زمستان گذرانی این ملخ به صورت تخم است و در شرایط خوزستان تا 3 نسل در سال ایجاد می کند(خواجه زاده،1381) .

برخی دیگر از ملخ های بومی در ایران وجود دارند که گندم و جو میزبان آنها ذکر شده است و در برخی سال ها خسارت های قابل توجهی به غلات وارد می کنند. اسامی علمی مهم ترین آنها به شرح زیر می باشد:

Dociostaurus  crassiusculus (Pantel) (Acrididae, Orthoptera)

Dociostaurus  hauensteini Bolivar (Acrididae, Orthoptera)

Ramburiella turcomana (F.W.) (Acrididae, Orthoptera)

Calliptamus barbarus Costa (Acrididae, Orthoptera)

Calliptamus turanicus (L.) (Acrididae, Orthoptera)

Oediopoda miniata (Pall) (Acrididae, Orthoptera)

Ailopus talassinus (Acrididae, Orthoptera)  

Pyrgodera armata (F.W.) (Acrididae, Orthoptera)

Tettigonia viridissma (L.) (Tettigonidae, Orthoptera)

Decticus albifrons (F) (Tettigonidae, Orthoptera)

مدیریت تلفیقی ملخ های زیان آور گندم

ــ پرندگان مخـتلف از شـکارگران عمومی ملـخ ها به شمار می آیند. لارو چند گونه از سوسک های جنس
 Meloe و چند گونه از سوسک های جنسMylabrisگزارش شده اند که از تخم ملخ ها تغذیه می کنند. زنبور
Scelio flavibabis M.  از پارازیتوئید های مهم تخم ملخ ها به شمار می آید(خواجه زاده، 1381) و گونه هایی از مگس های Tachinidae نیز گزارش شده اند که پارازیتوئید پوره ها و حشرات کامل ملخ ها هستند.

ــ ملخ مراکشی زمین های عاری از پوشش گیاهی و خاک سخت و کوبیده شده را برای تخم گذاری انتخاب
می کند و چرای بی رویة دام در مراتع باعث از بین رفتن پوشش گیاهی و کوبیده شدن زمین می شود و نقاط مناسبی را برای به وجود آمدن حالت گله ای ملخ فراهم می کند (سلطانی، 1362 و غزوی، 1379). کشت زمین های لخت و بالا بردن میزان پوشش گیاهی در مناطق زیست ملخ مراکشی، در جلوگیری از افزایش جمعیت آن موثر است(غزوی، 1379). 

ـــ در مدیریت تلفیقی ملخ های بومی زیان آور کشور شناسایی کانون ها و مناطق نشو و نمای این ملخ ها اهمیت فراوانی دارد. در سال 1378 عملیات دیده بانی و مبارزه با ملخ های بومی و ملخ صحرایی در سطح 118000 هکتار توسط عوامل اجرایی سازمان حفظ نباتات صورت گرفته است (سازمان حفظ نباتات، 1378).

برای کنترل شیمیایی ملخ های زیان آور،  سموم فنیتروتیون ULV 96% ( 4/0- 5/0 کیلودر هکتار)، مالاتیون ULV 96%  (7/0- 5/1 کیلو در هکتار)، فنیتروتیون EC 50% (1 لیتر درهکتار) و دیفلوبنزورون ULV 95% (300 میلی لیتر در هکتار) و طعمة مسموم ( لیندین WP 25% + 100 کیلو سبوس گندم ، برنج یا ذرت+ آب به اندازة مرطوب شدن) به مقدار 25-50 کیلو گرم در هکتار به محض خروج پوره ها تا زمان ظهور ملخ های کامل، مورد استفاده قرار می گیرند( سازمان حفظ نباتات، 1375).

ــ در کشورهای توسعه یافته، از عوامل بیماری زای حشرات ( قارچ ها و پروتوزوئرها) برای کنترل ملخ های زیان آور استفاده می کنند. در ایران نیز تحقیقاتی برای جداسازی، شناسایی و بررسی کارایی آزمایشگاهی این عوامل صورت گرفته است.

    


وبسایت تخصصی علوم محیطی و عمرانی ، بانک دانلود رایگان مقالات ، پایان نامه ، کتب ، فیلم و نرم افزارهای عمرانی و علوم محیطی .... برای بازگشت به صفحه اصلی اینجا کلیک کنید...

اولین دیدگاه رو شما بگذارید

  

*توجه *توجه برای مشاهده مطلب و یا دانلود فایل مورد نظر خود به پایین همین پست مراجعه گردد
استفاده از پروبیوتیک ها در آبزیان

مدت ها پیش از این میکروب ها بصورت نا‌اگاهانه جهت نگهداری غذا استفاده می‌شدند و این روش تجربی جهت بهبود سلامتی انسان نیز بکار گرفته می‌شد. در اوایل قرن بیستم مچنیکف پیشنهاد جایگزینی باکتری های اسید لاکتیک در داخل روده انسان را بعلت متوقف کردن فعالیت سایر میکروب های زیان آور داد.


ولی استفاده از پروبیوتیکها به مفهوم جدید تقریبا از بیست و پنج سال قبل آغاز گردید و به مدت چندین سال در جوامع علمی بررسی گردید. برای پروبیوتیکها چندین تعریف ذکر گردیده است. از جمله آنکه پروبیوتیکها ارگانیسمهائی هستند که در تعادل میکروبی روده نقش دارند، ولی این تعریف در بیشتر موارد صدق نمی‌ کند به همین دلیل بر اساس تعریف جدید پروبیوتیکها میکروبهای زنده‌ای هستند که به عنوان مکمل غذائی جهت بهبود سلامتی استفاده می‌گردند.
اولین مورد استفاده از پروبیوتیک در تغذیه آبزیان، در چند سال اخیر انجام یافته ولی علاقه به استفاده از آن بسرعت در حال گسترش می‌باشد. در حال حاضر امکان بررسی موقعیت آن از لحاظ تجربی و علمی امکان پذیر است. در این مقاله نیز :
1- امکان استفاده از این اصطلاح علمی در آبزیان
2- تفاوت روند استفاده از این ماده در موجودات مختلف
3- چشم انداز تحقیقات آتی آن بررسی گردیده است.
آیا محیط روده حیوانات آبزی برای پروبیوتیکها مناسب است؟
موجودات آبزی کاملا متفاوت از موجوداتی هستندکه در خشکی زندگی می‌کنند به دلیل توسعه مصرف پروبیوتیکها این سوال مطرح می‌ گردد که استفاده مناسب از پروبیوتیک‌ها در آبزیان چگونه باید ‌باشد. توسعه تغییرات انسان وحیوانات خشک‌زی، در داخل یک محیط آمنیوتیکی صورت می‌گیرد در حالی که لارو بیشتر ماهیها در اوایل مرحله رشد در محیط خارج رها میشوند. این لاروها در حالیکه بی نظمی میکروبی وسیعی را در داخل دستگاه گوارش نشان می‌دهند شروع به تغذیه می‌کنند در حالی که لوله گوارش آنها کاملا توسعه پیدا نکرده و در ضمن سیستم ایمنی بدن آنها نیز هنوز کامل نیست به همین دلیل استفاده از پروبیوتیکها در مراحل لاروی بسیار لازم است.
در لوله گوارش انسان و حیوانات خشک‌زی باکتریهای گرم مثبت بی هوازی سویه های غالب می‌باشند. در انسان مهمترین این گروهها، باکتریوسیدها، کوکسیهای گرم مثبت بی هوازی، ائوباکتریومها و بیفیدوباکتریومها هستند. در حالی که سویه‌های تقریبا غالب در خوک استرپتوکوکها و لاکتوباسیلها هستند و به همین دلیل بیشتر سویه ‌ های استفاده شده به عنوان پروبیوتیک به گروههای بیفیدوباکترها، لاکتوباسیلها و استرپتوکوکها تعلق دارند . همچنین گونه غالب در لوله‌گوارش خرچنگ میکروبهای گرم منفی بی‌هوازی هستند. در خرچنگها، صدفها و ماهیهای موجود در اعماق دریا ویبریوها و پزودوموناسها سویه های غالب را تشکیل می‌دهند و آئروموناسها، پزودوموناسها و انترو باکتریاسه‌ها گونه‌های غالب در ماهیهای آب شیرین می‌باشند. به همین دلیل مؤثرترین پروبیوتیکها برای حیوانات دریائی احتمالا متفاوت از آنهائی خواهند بود که برای حیوانات خشک زی استفاده می‌گردند. پایداری بیشتر میکروبها در بدن حیوانات آبزی ناچیز است. همچنین بدلیل اینکه این حیوانات خونسرد هستند میکربهای همزیست با آنها نسبت به تغییر درجه حرارت متفاوت خواهند بود، ضمن اینکه تغییر شوری آب نیز احتمالا میکروبها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. ماهیهای اعماق دریا جهت مقابله با از دست دادن آب بدن مجبور به مصرف مداوم آب می‌باشند بنابراین بافت میکروبی موجود در روده حیوانات آبزی احتمالا بوسیله میکروبهای موجود در آب و غذا تحت تاثیر قرار می‌گیرد در لارو و ماهیهای کوچک تاثیر نوع تغذیه بر روی میکروارگانیسمهای دستگاه گوارش به وضوح ثابت شده است و این تاثیر به خصوص در مورد اولین تغذیه بسیار موثر میباشد.
ایده استفاده از پروبیوتیک در یک دید وسیع
Moriority در سال 1998 پیشنهاد کرد که پروبیوتیکها به عنوان افزودنیهای آبی نیز تعریف شوند. ولی یک تعریف کلی از پروبیوتیکها به صورت زیر می‌باشد که پروبیوتیکها میکروبهائی هستند که به داخل لوله گوارش موجود زنده وارد شده و توانائی زنده‌ ماندن جهت بهبود سلامتی موجود را دارا می‌باشند. در سال 1991 Porubcan تلاشهائی جهت بهبود کیفیت آب آشامیدنی و افزایش راندمان تولید بعضی آبزیان توسط باکتریها انجام داد، که عبارت بودند از : 1) شناور کردن فیلترهای زنده شامل باکتریهای نیتروژن زدا که مقدار آمونیاک و نیتریت را در آب کاهش دادند و این امر باعث افزایش زنده ماندن میگوها گردید. 2) ترکیبی از باسیلها در مجاورت هوا دهنده استخر، تقاضای موجود برای اکسیژن را کاهش داد و مقدار برداشت میگو را افزایش داد. به همین دلیل باکتریهای نیتروژن زدا و یا باسیلوسها را نیز بعلت بهبود کیفیت آب و افزایش سلامتی حیوان به عنوان پروبیوتیک تلقی می‌نمایند ولی این دو نوع باکتری کاملا متفاوتند بطوری که باکتریهای نیتروژن زدا به هیچ عنوان در لوله گوارش حیوانات وجود ندارند و سویه باسیل ها نیز که به عنوان پروبیوتیک برای حیوانات خشک زی استفاده می‌شود اساسا منشا خاک دارند ودر لوله گوارش وجود ندارند اما در طول روده فعال می‌باشند و در این مورد گزارشهای زیادی نیز از جداسازی باسیلها از ماهیها، خرچنگها و دو کفه‌ایها گزارش شده است. در طی مطالعه‌ای مشخص شد که باسیلهای اضافه شده به محیط پرورش گربه‌ماهیها، قدرت حیاتی آنها را افزایش می‌دهند ولی در تمام این مطالعات بیشتر توجه بر روی بهبود کیفیت آب بود.
Kennedy و همکارانش در سال 1998 نوعی از باسیلوس سوبتیلیس را از یک نوع ماهی جدا نمود. تکثیر این سویه در داخل آب وقتی که شوری آب از 30 به 3 واحد بین الملی کاهش یافت موجب حذف ویبریوها از کل لاروهای این گونه گردید. Moriarty در سال 1998 متوجه افزایش قابلیت زنده‌مانی میگوهائی شد که در محیط پرورش آنها سویه‌هائی از باسیلها وجود داشتند، در این حالت تعداد ویبریوهای بیماریزا در رسوبات و آب کاهش پیدا کردند، ولی تاثیر آن بر روی میکروبهای روده مطالعه نگردید.
باسیلهای انتخاب شده علاوه بر فعالیت آنتی بیوتیکی بر علیه ویبریوها، به عنوان پروبیوتیک چند وظیفه دیگر نیز داشتند، از جمله ترشح آنزیمی و رقابت برای فضا و غذا که این مکانیسمهای آنتاگونیسمی از بوجود آمدن گونه‌های مقاوم که اولین خطر استفاده از آنتی‌بیوتیکها است جلوگیری می‌کند.
البته برای تائید این نظریه و بیان خاصیت حذف رقابتی پروبیوتیکها احتیاج به آزمایشات و شواهد زیادتری می‌‌باشد.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این اصل بر اساس جایگزینی یک گونه به جای گونه اولیه اخذ گردیده است به طوی که گونه جدید امکان سازش بهتر با شرایط زیستی محدود را دارا باشد. خاصیت تولید آنتی بیوتیک توسط سویه‌های باسیلوس، امکان توجیه خاصیت حذف رقابتی پروبیوتیکها را ندارد. در این خصوص Moriarty در سال 1998 فعالیت مهارکنندگی باسیلوس را در مقابل ویبریو در استخر خاکی نشان داد، اما تاثیر آن بر روی حیات میگوها احتمالا بصورت یک تاثیر غیر مستقیم روی سلامتی آنها بوده است. برای مثال تجزیه مواد آلی بوسیله باسیلوس احتمالا کیفیت آب را بهبود می‌ بخشد با این حال استفاده از باسیل به عنوان یک مکمل در استخر هنوز احتیاج به بررسیهای بیشتری دارد .
در حال حاضر استفاده از پروبیوتیک به عنوان یک کنترل بیولوژیکی مورد توجه می‌ باشد. اصطلاح کنترل بیولوژیکی عبارت از محدود کردن و یا حذف آفات مخرب و یا پاتوژنها بوسیله ارگانیسمهای بخصوص می‌‌ باشد. Maeda و همکاران در سال 1997 کنترل بیولوژیکی را شامل روشهائی بیان کردند که در آن بعضی میکروبها و یا ارگانیسمها در محیط آبی پاتوژنها را کشته و یا تعداد آنها را کاهش می‌ دهند. در این حالت رفتار استخرهای ذکر شده در آزمایش Moriarty در سال 1998 نوعی از کنترل بیولوژیکی می‌‌ تواند تلقی گردد.
نخستین آزمایشها در مورد استفاده از پروبیوتیکها در تغذیه آبزیان توسط موادی صورت گرفت که برای حیوانات خشکزی طراحی گردیده بود. بطور مثال اسپورهای باسیلوس توئی جدا شده از خاک، تلفات را در مار ماهی ژاپنی که توسط نوعی میکروارگانیسم آلوده شده بود کاهش و سرعت رشد را افزایش داد. اسپورها نیز به سادگی در ترکیب غذا مخلوط شدند. ولی در این آزمایش سرنوشت اسبورها در لوله گوارش پیگیری نگردید که مشخص گردد آیا اسپورها در روده رشد می‌کنند و یا دفع می‌شوند و درجه حرارت آب چه تاثیری بر روی آنها دارد. همان نوع از باسیلوس توئی بوسیله Kozasa در سال 1986 برروی رتیفرها آزمایش شدند. در این آزمایش رتیفرها به مدت 2 ساعت اسپورها را فیلتر نمودند (استفاده کردند). این روش موجب افزایش سرعت رشد گردید اما در این آزمایش نیز سرنوشت میکربها مطالعه نگردید.
طی یک مطالعه دیگر که با استفاده از اسپورهای باسیلوس انجام گرفت، بیشتر اسپورهای باسیلوس بوسیله رتیفرها در کمتر از یکساعت فیلتر گردید اما تعداد اسپورهای قابل رشد در کمتر از یکساعت به سرعت کاهش یافت اما در زمان خیلی کوتاه دوباره زندگی خود را آغاز کردند. بر اساس بررسیهای انجام یافته بسیاری از باسیلها در طی فرایند تشکیل اسپور و یا پروتئولیز سلولهای رویش‌کننده، آنتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیوتیک تولید می‌کنند و زمانی که رتیفرها از اسپورها استفاده می‌نمایند کاهش تعداد ویبریونها احتمالا از طریق آزاد شدن آنتی‌ بیوتیک از این سلولها باشد. بطور کلی تاثیر مستقیم پروبیوتیک افزایش مقاومت رتیفرها در مقابل ویبریوها بود.
محصولات تجاری بر اساس باکتریهای زنده اسیدلاکتیک نیز جهت لارو ماهی ها معرفی گردیده است، این مواد تولید و سرعت رشد رتیفرها و ماهیها را افزایش می‌دهند. در بعضی از نسبتهای اسید لاکتیک افزایش تعداد دیگر باکتریها نیز محدود می‌گردند و یا بعضی محصولات تجاری حاوی استرپتوکوک، موجب افزایش رشد و بهبود راندمان غذائی در ماهی کپور شدند، ضمن آنکه اشرشیا کولی در روده ماهی کپور بعد از 14 روز تغذیه با این نوع پروبیوتیک ناپدید گردید. این محققان بدون هیچگونه شواهد آزمایشگاهی بیان کردند که استرپتوکوک، توانائی بالائی در اتصال به اپیتلیوم روده ماهی کپور دارد. البته این آزمایشها همانگونه که ذکر شد با پروبیوتیکهای ساخته شده برای حیوانات خشک زی انجام یافته است واین نشان دهنده علاقه به استفاده از افزودنیهای باکتریائی در خوراک آبزیان نیز می‌باشد. البته زنده ماندن این میکروبها در لوله گوارش حیوانات آبزی مورد تردید می‌باشد به همین دلیل بیشتر تلاشها برروی سویه‌های بومی با خاصیت پروبیوتیکی استوار گردیده است.
تلاش برای شناسائی پروبیوتیکهائی که بطور طبیعی در آب وجود دارند
جداسازی و مشخص کردن میکروبهائی که بطور ذاتی در محیط پرورش وجود دارند
در هنگام تشریح بدن ماهیهای جوان و خرچنگها، میکروبهای بومی مستقر در نقاط مختلف معده و روده بدست می‌ آیند. میکرو بهای چسبیده به اپیتلیال روده می‌توانند از آن جدا شوند اما این روش در مورد لارو و مواد غذائی زنده امکان پذیر نیست. اما می‌توانیم سطح خارجی لارو ماهی را با محلول یک دهم درصد محلول نمکی بنز آلکونیوم کلراید جهت جداسازی میکربهای چسبیده به سطح خارجی شستشو داده وسپس بوسیله واسطه‌ های خاص و روشهای مناسب آنها را مشخص نمود.
مطالعات اولیه
 اولین گزارشهای موفقیت آمیز توسط Maeda و Liao در سال 1992 ارائه شد که در آن یک سویه به نام PM-4 را ازمحیط پرورشی یک نوع لارو ماهی جدا نمود که دارای قدرت زیستی و تکثیر خوب بود. این باکتری برای کنترل بیولوژیکی محیط این نوع لارو و ماهی کپور استفاده می شود.کنترل بیولوژیکی موجب افزایش زنده‌مانی لارو و محدود کردن رشد ویبریوآنگوئیلاروم وهالیفتوروس می‌گردد. ولی در این مطالعه هیچگونه بررسی بروی امکان زیست این باکتری در روده لارو کپور انجام نگرفت، در حالی که عفونت ویبریو آنگوئیلاروم در ابتدا از روده شروع می‌شود.
Griffith در سال 1995 گزارش کرد که لارو میگوهای پرورش یافته در بعضی استخرهای اکوادور بوسیله یک بیماری که مشخصه آن تغییر در جمعیت باکتریها است تحت تاثیر قرار می‌گیرد. در این حالت نسبت ویبریو آلگینولیتیکس کاهش یافت در حالی که ویبریو پاراهمولیتیکس افزایش یافت. به همین منظور سویه اولیه جدا شد و به عنوان پروبیوتیک در بعضی از استخرها استفاده گردید که در این حالت قدرت زیستی میگوها به حد قبل از بیماری بازگشت .
Austin و همکارانش در سال 1995 تاثیر پروبیوتیکی این سویه را بررسی نمود و گزارش کرد که سلولهای ویبریواوردالی توانائی زنده ماندن خود را در طول 3 ساعت بعد از اضافه شدن پروبیوتیک به داخل محلول از دست دادند. همچنین ویبریو آنگوئیلاروم و آئوروموناس‌سالمونیسیدا نیز با وسعت کمتری مهار شدند. در آزمایشی دیگر مشخص گردید مقاوت ماهی سالمون شستشوداده شده با پروبیوتیک در مبارزه با بیماریها بهبود یافت. بطور کلی چیزی که از یک پروبیوتیک میتوانیم انتظار داشته باشیم عبارت است از
1) آنتاگونیسم با بیماریها
2) خاصیت کلنی شدن در روده با امکان چسبیدن به موکوس روده
 3) افزایش مقاومت میزبان در مقابل بیماریها
آنتاگونیسم با بیماریها
بنظر می‌رسد در باکتریهای خاکزی خاصیت آنتاگونیسمی یک امر مشترک باشد. بطور مثال بیش از 60% از باکتریهای جدا شده از زئوپلانکتونها، خاصیت باکتریولیتیک داشتند. و بیشتر از 75% باکتریهای جدا شده از اسفنجها ترکیبات آنتی باکتریال تولید می‌ کردند. تغذیه لارو ماهی هالیبوت برای اولین بار با سویه مشخصی از باکتری، از رشد یک نوع ویبریو بیماریزا ممانعت کرد. خاصیت آنتی‌باکتریال در میکروبهای آب شیرین نیز وجود دارد. بطور مثال بعضی از باکتریهای اسید لاکتیک مانند لاکتوباسیلوس آنتاگونیسم بیماریهای ماهیها هستند.
Sugita و همکارانش در سال 1998 یک سویه از باسیلها را که آنتاگونیسم حدود 63% از میکروبهای جدا شده از روده ماهی بودند شناسائی نمود. سویه‌های بیماریزای ویبریوآئوروموناس‌ در بیشتر آزمایشهای آزمایشگاهی هدف بودند. بعضی باکتریها بر ضد ویروسها می‌باشند و احتمالا برای کنترل بیماریهای ویروسی مؤثر میباشند. حالت آنتاگونیسمی در برابر پاتوژنها احتمالا بوسیله واسطه‌های دیگری به غیر از آنتی‌بیوتیکها باشد. اسیدهای آلی، پراکسید هیدوژن، سیدروفرها از جمله این واسطه‌ها می‌توانند باشند. البته شرایط آزمایش در حالت in-vitro و in-vivo متفاوت می‌ باشد و بیان حالت ‌ آنتاگونیسمی در حالت in-vitro نمیتواند یک معیار کافی برای انتخاب پروبیوتیک باشد .
خاصیت تشکیل کلنی در روده
قدرت تشکیل کلنی یک معیار مهم برای پروبیوتیکهاست اما احتمالا اگر باکتریهای ناپایدار نیز در دز بالا و بصورت مداوم استفاده شوند مفید باشند. بنابراین در عمل ضروری می‌باشد که پایداری پروبیوتیکها در روده ارزیابی گردد. در این خصوص پایداری باکتریهای اسید لاکتیک در روده مورد مطالعه قرارگرفته است. غلظت دیورجنس در سکوم ماهیهای کد جوان بیشتر بود. به نظر می‌‌‌‌رسد باکتریهای اسید لاکتیک جدا شده قادر به زنده ماندن برای چندین روز در روده ماهی جوان باشند. ویبریونها هم احتمالا روزها و یا حتی هفته‌ها در ماهی و لارو صدفها پایدار باشند. مخمرها نیز به موکوسهای روده قزل‌ آلای رنگین‌کمان می‌چسبند و توانائی بالائی برای چسبیدن و تشکیل کلنی دارند و استفاده از آنها نیز در آبزیان مورد توجه می‌باشد.
بهبود عکس‌العمل حیوانات آبزی در برابر بیماریها توسط مصرف پروبیوتیکها در بسیاری از آزمایشها تست گردیده است. حیوانات آزمایش شده عبارت بودند از رتیفرها، لاروسپرماهیها، حلزونها، صدفها، ماهیهای کد جوان، سالمون و قزل‌‌آلای رنگین کمان که تقریبا در تمام آنها پاتوژنها ویبریونها بودند. اما پروبیوتیکها انواع مختلفی شامل ویبریونها، پزودوموناسها و باکتریهای گرم مثبت بودند. نحوه مقابله پروبیوتیک و پاتوژن در میزبان، بویژه برای تشخیص، یکی از موارد قابل بررسی می‌باشد. البته ایجاد شرایط ثابت در آزمایش نیز مهم می‌باشد زیرا فاکتورهای زیادی موجب حساسیت حیوانات در مقابل پاتوژنها و همچنین کارائی پروبیوتیکها می‌ شوند، ولی این تاثیرات اغلب تکرار پذیری کمی دارند و در بسیاری از مطالعات فقط تعداد تلفات مورد مقایسه قرار گرفته است.
در آزمایشی که از پروبیوتیکها برای لارو دوکفه‌ایها استفاده شد بهبود معنی داری در زنده‌مانی آنها مشاهده گردید. در این آزمایش لاروها به مدت یک ساعت از پروبیوتیکها استفاده کرده بودند.
این محققان فرض کردند که پروبیوتیکها مواد ممانعت کننده‌ای تولید می‌کنند که رشد باکتریهای پاتوژن را متوقف می‌کنند.
Gibson و همکارانش در سال 1998 مشاهده کردند که کاهش پروبیوتیک حتی سریعتر از پاتوژن بود. اگرچه بعضی سویه‌های باکتریائی احتمالا وقتی که به عنوان مکمل غذائی استفاده می‌شوند به عنوان واسطه‌های پرورشی عمل نموده و زنده‌مانی آبزیان را افزایش می‌دهند.
چشم انداز توسعه پروبیوتیکها
مزیتهای استفاده از پروبیوتیکها در برابر آنتی بیوتیکها بوسیله Moriarty در سال 1998 بحث گردید البته تاکنون بیشترخاصیت تولید مواد ممانعت کننده توسط پروبیوتیکها مورد توجه قرار گرفته است. خطر پاتوژنهای مقاوم به پروبیوتیکهای انتخاب شده نیز نباید فراموش شود به همین دلیل تحقیق بر روی متنوع کردن آنتاگونیسمها استوار می‌ باشد تا احتمال ایجاد باکتریهای مقاوم کاهش یابد. توانائی بعضی از پروبیوتیکها برای چسیبدن به موکوس روده احتمالا عفونت روده تولید شده توسط بعضی از پاتوژنها را متوقف کند. این حالت آنتاگونیسمی احتمالا از طریق رقابت برای مواد غذائی که برای رشد باکتریها لازم می‌باشد و یا از طریق رقابت جهت اتصال به جدار روده انجام می‌شود. حذف رقابتی، یک مکانیسم برای بیان تاثیر پروبیوتیکها در شرایط زیستی محدود می‌باشد.
آهن، مورد نیاز بسیاری از میکروارگانیسمهاست و در دسترس بودن آن در بافتهای حیوانات احتمالا برای بسیاری از پاتوژنها ضروری است.
Smith وDvey در سال 1993 پیشنهاد کردند که حالت ممانعت کنندگی آئورومونلس‌ سالمونسیدا بوسیله پزودوموناس فلوئوروسنس از طریق رقابت برای کسب آهن آزاد بود. فعالیت مهارکنندگی بسیاری از سویه‌ های پزودوموناس بنظر می‌رسد از طریق ترکیبات آهن دار می‌باشد. در لارو سپر ماهی نیز رقابت ویبریوها و باکتریهای آهن دار خالص شده، میتواند تا حدودی خاصیت پروبیوتیکی آنها را توجیه کند.
فعالیت آنتی باکتریال باسیلوسهای جدا شده بوسیله Sugita و همکارانش در سال 1998 تا حدودی مربوط به ترکیبات آهن دار بود. البته در انتخاب سویه‌ های پروبیوتیکی باید به این نکته نیز توجه داشت که استفاده از آنها، موجب افزایش نیاز میزبان به آهن نگردد.
آهن معمولا در جیره‌ غذائی ماهی اضافه می‌ گردد و محدودیت آهن جمعیت میکروبها را بدون تاثیربر روی لارو ماهیها تغییر می‌دهد.
البته مواد غذائی دیگری نیز احتمالا میکروبهای روده را تحت تاثیر قرار دهند ولی وجود آنها برای حیات حیوانات آبزی ضروری می‌باشند. بطور مثال اسیدهای چرب غیر اشباع جیره، احتمالا نسبت باکتریهای اسید لاکتیک در لوله گوارش ماهی شمالی را تحت تاثیر قرار دهند.
Gibson و Roberfroid در سال 1995 پریبیوتیک را به عنوان ماده غذائی غیر قابل هضم که بطور مؤثری سلامتی میزبان را از طریق تحریک رشد و یا فعالیت باکتریهای موجود در کلون و یا محدود کردن رشد آنها تحت تاثیر قرار می‌دهد تعریف کردند. فروکتوگلوکوساکاریدها به عنوان افزودنیهای غذائی که رشد بیفیدوباکترها و لاکتوباسیلها را در انسان و حیوانات خشک زی افزایش می‌دهند استفاده می‌ شود. لاکتوساکاروز بوسیله میکروبهای قسمت پائین روده ماهیان خاردار دریائی تخمیر شده و موجب افزایش ضخامت لایه تونیکاموسکولاریس در این ماهیان می‌گردند. این نشان داد که بعضی از محصولات حاصل از تخمیر، موجب تقویت لایه دفاعی روده در ماهی و انسان می‌گردند. به همین دلیل احتمالا چنین موادی که بوسیله پروبیوتیکها قابل هضم بوده، آنتاگونیسم پاتوژنها هستند و بافت دفاعی میزبان را تحریک می‌کنند، برای مطالعه جالب خواهند بود .
فرضیه تحریک سیستم ایمنی موجودات آبزی نیز قابل توجه می‌ باشد. بسیاری از محرکهای سیستم ایمنی، روی ماهیها و خرچنگها آزمایش شده است و بعضی از این مواد مثل مورامیل دی پپتید ، گلوکانها و لیپوپلی‌ساکاریدها در دیواره سلولی میکروبها وجود دارند.
احتمالا میکروبهای بومی دستگاه گوارش نیز سیستم ایمنی حیوانات آبزی را در برابر پاتوژنهای روده به همان صورتی که در مورد حیوانات خشک زی گزارش شده تحریک می‌کنند. با این وجود علیرغم بسیاری از گزارشها، تحریک سیستم ایمنی توسط پروبیوتیکهای اسید لاکتیک هنوز قابل بحث می‌ باشد.
نتیجه‌گیری
استفاده از پروبیوتیکها در آبزیان در حال افزایش می‌ باشد. با این حال هنوز نیاز به تحقیقات زیادی در این مورد می‌باشد. اولین سوال پاسخ داده نشده در بسیاری از موارد سرنوشت پروبیوتیکها در محیط پرورش آبزیان و در لوله گوارش می‌ باشد. بررسیهای ایمینولوژیکی و مولکولی می‌‌تواند ابزار مفیدی برای سنتز پروبیوتیکها باشند. درزمینه روش مصرف، حداکثر دز مصرفی و راه‌حلهای تکنیکی برای زنده نگه‌ داشتن این مواد در پلتهای خشک نیز نیاز به تحقیق می‌ باشد. اسپورهای باسیلوس به راحتی می‌توانند به عنوان مکمل غذائی استفاده گردند و این یک مزیت اضافی این نوع پروبیوتیکهاست. علاوه بر آن باکتریهای اسید لاکتیک نیز نمونه‌های خوبی هستند ولی هنوز مطالعات بیشتری در این خصوص ضروری می‌باشد. باکتریهائی که بصورت نرمال در حیوانات سالم وجود دارند نیز می‌ توانند منبع خوبی برای پروبیوتیکها باشند


وبسایت تخصصی علوم محیطی و عمرانی ، بانک دانلود رایگان مقالات ، پایان نامه ، کتب ، فیلم و نرم افزارهای عمرانی و علوم محیطی .... برای بازگشت به صفحه اصلی اینجا کلیک کنید...

اولین دیدگاه رو شما بگذارید

  

*توجه *توجه برای مشاهده مطلب و یا دانلود فایل مورد نظر خود به پایین همین پست مراجعه گردد
خاک های مناسب پرورش و نیاز غذایی بوته چای

چای گیاهی دائمی با محصولی برگی و اسیدی پسند است و در PH حدود 5/5-5/4 رشد بهتری دارد. چون چای نیاز فراوانی به Al و Mn دارد لذا در خاکهای اسیدی بهتر رشد می‌کند. چای خاکهای سبک و سرشار از مواد آلی را ترجیح می دهد و به رطوبت خاک نیاز فراوان دارد و در عین حال نفوذپذیری خاک و زهکشی مناسب حائز اهمیت است. در خاکهای زیر کشت چای سطح آب زیر زمینی باید پایینتر از 90 سانتی متر باشد و چنانچه بارندگی زیاد و خاک خیلی سنگین باشد محدودیت کشت پیش می آید. بافت ایده آل برای پرورش چای لوم شنی تا لوم می باشد.


عناصر غذایی اصلی : { ازت ، فسفر ، پتاسیم }
ازت: یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده کلروفیل، اسیدهای آمینه، پروتئین ها، پرتوپلاسم، هورمونها و ویتامین ها می باشد. محصول برداشت شده چای حدود 4الی5 درصد ازت براساس ماده خشک را شامل می شود. هنگامی که مقدار ازت موجود در برگها کمتر از 3 د رصد در ماده خشک چای باشد، علائم کمبود ظاهر می شود و این کمبود رشد همه جانبه گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد. ونتیجه آن کوتاه شدن دوره رشد سریع، زردی عمومی برگها، کوچکتر و کوتاه شدن میان گره ها و در کل بد شکل شدن بوته ها ی چای و خزان عمومی گیاه می باشد. با توجه به مقدار مواد آلی و هوموس خاکهای چای و برای رفع کمبود ازت باغهای چای استعمال کودهای ازتی ضروری می باشد. گیاهان چای قادر به استفاده از هر دو یون نیترات و آمونیوم ( NH4+) می باشند ولی یون آمونیوم را ترجیح می دهند. در خاکهایی با PH 5 الی 6 سولفات آمونیوم (SOA) بهترین منبع ازت در مقایسه با نیترات آمونیوم و اوره برای چای می باشد زیرا سولفات آمونیوم نه تنها آمونیوم و سولفات را برای تغذیه چای فراهم می سازد بلکه مواد غذایی را نیز از ذخایر خاک آزاد می سازد. نیترات آمونیوم که هم محتوی ازت آمونیوم و هم ازت نیترات می باشد بهترین منبع ازت برای مصرف زمستانه مزارع چای در صورت رعایت تقسیط تشخیص داده شده است. اوره ارزانترین منبع ازت بوده و قسمت بیشتر ازت سالانه در شرایط رطوبی به صورت آمونیوم و نیترات در اختیار گیاه قرار داده می شود. استعمال اوره در هوای سرد و یا در ارتفاعات زیاد، سبب تولید علایم مسمومیت بواسطه تجمع نیتریت می شود که در اثر نیتریفیکاسیون کند بوجود می آید. برای راندمان بهتر ، توصیه می شود که از کل ازت مصرفی، حدود 20 درصد به شکل سولفات آمونیوم برای استعمال در اوایل بهار ، 65 درصد به شکل اوره برای استفاده بین ماههای اردیبهشت تا مهر برای اجتناب از آبشویی و 15 درصد باقیمانده به شکل نیترات آمونیوم برای استفاده در اوایل زمستان در نظر گرفته شود.
فسفر: یکی از عناصر ضروری که در خاکهای اسیدی با محدودیت جذب توسط گیاه مواجه می‌شود و نقش مهمی در تشکیل چوب و ریشه های جدید و تشکیل ATP ایفا می کند. فسفر برای تقسیم سلولی و رشد ضروری بوده و بدون فسفر کافی، محصول چای به سطح عملکرد اقتصادی نمی رسد. به طور متوسط مقدار فسفر در شاخساره‌های تازه چای حدود 18/. درصد تا 34/0 درصد ماده خشک می باشد و مقدار فسفر کمتر از 18/0 درصد برای چای حد بحرانی (کمبود) می‌باشد.
کمبود فسفر با تیره تر شدن برگهای بالغ پایینی بوته و از بین رفتن شفافیت برگها مشخص می‌شود. بر اثر کمبود فسفر ساقه ها باریک، میان گره ها کوتاه‌تر و تشکیل ریشه ها کاهش می یابد. کمبود این عنصر منجر به کاهش برگهای بوته و حتی مرگ سر شاخه ها می شود. در مناطق چای خیز توصیه می شود فسفر در عمق 15-25 سانتی متری خاک در حفره هایی که با دیلم در کنار بوته های چای ایجاد می شود قرار داده شود. برای رفع نیاز فسفر باغهای چای، استعمال خاکی فسفر بهتر است هر دو سال یکبار انجام شود .
پتاسیم : بعد از ازت مهمترین ماده غذایی برای بوته چای می باشد. پتاسیم نقش مهمی را در نگهداری آب، تقسیم سلولی، رشد بوته چای و تشکیل ساختارهای دیواره و اسکلت گیاهان جوان بازی می کند. اهمیت پتاسیم در شرایطی که درجه حرارت پایین و فصل خشک طولانی باشد بیشتر محسوس و قابل توجه است. چای خشک به طور متوسط دارای 5/1 تا 2 درصد پتاسیم خشک می باشد. در مراحل اولیه کمبود پتاسیم، کاهش تدریجی در محصول مشاهده می شود. در مراحل پیشرفته تر، علایم به شرح ذیل مشهود است:
الف) نکروز حاشیه ای در برگهای بالغ ،
ب)خزان بی موقع و باقیماندن برگهای جوان در نوک شاخساره ،
ج)رشد چوب و سر شاخه های باریک و
د) سرانجام مرگ بوته‌ها
در اکثر باغهای قدیمی خزان، تضعیف برگها و افزایش رنگ قرمز بوته ها بیشتر از علایم دیگر مشاهده می شود که عامل اصلی آن کمبود پتاسیم تشخیص داده شده است. تقسیط کودهای پتاسه به طور معنی داری عملکرد بوته چای را بالا می برد- مصرف پتاسیم عملکرد چای سیاه را 16-5 درصد افزایش می دهد و بعلت افزایش مقدار پلی فنلها در چای سیاه کیفیت آن را بهبود می بخشد. از کودهای پتاسه، سولفات پتاسیم در افزایش رشد رویشی مزرعه چای موثرتر است.
عناصر غذایی ثانوی: { کلسیم ، منیزیم ، گوگرد }
کلسیم : در اقتصاد آب گیاه، سنتز پروتئین ها، خنثی کردن اسیدهای داخل گیاه، توسعه مناسب ریشه‌ها، جذب ازت و رشد مریستمهای انتهایی موثر می باشد. مقدار متوسط ونرمال کلسیم موجود در شاخساره های تازه حدود 3/0 -9/0 درصد ماده خشک گزارش شده است .
کمبود کلسیم بوسیله برگهای پیر شکننده و با برگهای جوان پوشیده از نواحی رنگ پریده در کناره‌های پهنک که بعدا" به رنگ قهوه ای تیره در می آید مشخص می شود. از سوی دیگر زیادی کلسیم در خاکها از سرعت رشد می کاهد. در اثر کمبود کلسیم برگهای جوان زرد شده و به طرف داخل لوله می شوند و نوک و حاشیه برگها در اکثر حالات سیاه سوخته شده و در نهایت بوته برگهایش را از دست می دهد. برای تغذیه بهینه کلسیمPH 5/4 – 5/5 مناسب می باشد. آهک دهی فقط برای باغهای چای بالغ که برداشت منظم دارند قابل توصیه است و برای زمینهای واکاری شده و باغهای چای جوان قابل توصیه نمی باشد.
منیزیم : از نظر رشد اقتصادی گیاهان چای بعد از ازت و پتاسیم در درجه سوم اهمیت قرار دارد. تنها ماده تشکیل دهنده ملکول کلروفیل که فتوسنتز را کنترل می کند و در انتقال قندها موثر می باشد. اضافه کردن منیزیم به همراه پتاسیم به باغات چای باعث افزایش 18-10% عملکرد چای سیاه می‌شود. کمبود منیزیم با ریزش بی موقع برگ دربوته های مبتلا و زردی برگهای پیر و تشکیل موزائیک با رنگ قهوه ای - زرد مشخص می شود و در بین رگبرگها شکلV معکوس دیده می شود. مقدار منیزیم در خاکهای پرورش چای عموما" پا یین تر از حد متوسط می باشد و برای حفظ باروری پایدار، کافی نبوده که با مصرف آهک دولومیتی نیاز بوته چای به منیزیم نیز تا حدود زیادی بر طرف می شود. همچنین استفاده از سولفات منیزیم یا سولفات پتاسیم منیزیم به صورت محلول پاشی یا مصرف خاکی نیز در باغهای چای توصیه می شود .
گوگرد : یک ماده حیاتی برای بوته های چای است. کمبود گوگرد به نام زردی چای (Tea Yellows) معروف و مشهودترین علامت آن شبکه ای شدن رگبرگها در برگهای جوان می‌باشد به طوری که حاشیه برگها زرد رنگ شده و رگبرگها به طور برجسته به رنگ سبز تیره و در مراحل پیشرفته تر میان گره ها کوتاهتر شده و رشد جوانه های جانبی به صورت شاخه های کوچک و سرانجام بوته خالی از برگ شده و به تدریج سر خشکیدگی شاخه ها و عاقبت مرگ کل بوته ها پیش می آید واز منابع کودی گوگرد سولفات آمونیوم در دسترس می‌باشد.
ریز مغذیها : { روی ، مس ، آلومینیوم }
روی : روی تنها ریز مغذی است که کمبود آن در بیشتر خاکهای پرورش چای گسترش وسیعی دارد و مصرف آن برای حفظ باروری بالای چای لازم است. روی به جذب ازت و فسفر توسط گیاهان کمک می کند. علایم کمبود زمانی مشاهده می شود که مقدار روی در برگها کمتر از 10ppm در ماده خشک باشد. کمبود روی با میان گره های خیلی کوتاه، برگهای داسی شکل و کلروز و شاخساره های جانبی کوتاه (روزت) مشخص می شود. ریشه بوته های مبتلا اغلب کم بوده و بر روی عملکرد اثر منفی دارد. محلولپاشی بهترین روش مصرف روی برای چای می باشد و روی محلولپاشی شده بر روی شاخه و برگ در عرض 24 ساعت جذب شده و ثابت شده در 8 ساعت اول حداکثر جذب صورت می‌گیرد در حالیکه 3 هفته برای جذب کامل روی مصرف شده در خاک وقت لازم است. همچنین استعمال روی بصورت محلولپاشی در خزانه باعث تقویت رشد گیاهان جوان می شود . مصرف روی برای باغ هرس شده خیلی خطرناک است و باید با دقت زیادی انجام شود .اولین مصرف روی بایستی در طول دوره بهبود بوته های هرس شده و مصرف نوبت دوم آن در مرحله هرس سرزنی انجام شود. براساس آزمایشات انجام شده محلول یک درصد سولفات روی برای محلولپاشی بهتر است و مناسبترین زمان مصرف آن اوایل صبح می باشد .
مس : اهمیت بسزایی در مرغوبیت چای دارد به طوری که با دخالت در عمل تخمیر برگ سبز چای مستقیما" در طعم ورنگ آن اثر می گذارد.هر گاه میزان مس به کمتر از ppm15 تقلیل یابد از مرغوبیت چای کاسته می شود. زیرا مس فعال کننده پلی فنل اکسیداز است که در عمل تخمیر اثر مستقیم دارد. در بوته های مبتلا به کمبود مس، نوک برگها زرد شده و رگبرگ اصلی بد شکل می‌شود و به سرعت دچار آفات مختلف می گردند. از بین ریز مغذی ها مس بیش از هر عنصر دیگری در فرآیند تعرق موثر می باشد. بوته های مبتلا ، مقاومت در برابر خشکی، حرارت، سرما و یخبندان را از دست می دهند. از سولفات مس برای محلولپاشی بوته های چای استفاده می کنند .
آلومینیوم : موجب جذب بهتر فسفر در گیاه می شود و بیشتر بدین سبب چای را گیاهی آلومینیوم دوست می نامند. غلظت آلومینیوم محلول در خاک با کاهشpH خاک بالا می رود و رشد چای به علت تشکیل فسفات آلومینیوم بهتر صورت می گیرد. در برخی از مناطق مسمومیت ناشی از Al دیده می‌شود. ولی بوته های چای جزو مقاومترین گیاهان در خاکهای اسیدی به زیادی Al می باشد و تا غلظت PPM700 راتحمل می کنند.
دیگر ریزمغذیها :آهن و منگنز به مقدار فراوانی در خاکهای اسیدی قابل دسترس هستند. به طوریکه کمبود آنها ناممکن بوده و مسمومیت ناشی از آنها نیز نادراست. کمبود آهن در باغهای چای به صورت زردی عمومی برگها ظاهر می شود. اماغلظت منگنز با بالا رفتن سن برگها، زیاد می شود و کمبود آن بیشتر در خاکهای شدیدا" اسیدی دیده می شود و کمبود آن با برگهای بالغ شکننده مشخص می شود


وبسایت تخصصی علوم محیطی و عمرانی ، بانک دانلود رایگان مقالات ، پایان نامه ، کتب ، فیلم و نرم افزارهای عمرانی و علوم محیطی .... برای بازگشت به صفحه اصلی اینجا کلیک کنید...

اولین دیدگاه رو شما بگذارید

  

*توجه *توجه برای مشاهده مطلب و یا دانلود فایل مورد نظر خود به پایین همین پست مراجعه گردد

مبحث کامل آفات مهم گندم و مدیریت کنترل آنها در ایران – بخش دوم

   جوربالان زیان آور گندم

  شته های زیان آور گندم

 شته های زیان آور غلات از آفات درجه دوم مزارع غلات به شمار می آیند. در بعضی سال ها جمعیت و خسارت برخی از گونه ها (خصوصآ شته روسی گندم) افزایش یافته و خسارت قابل توجهی به مزارع گندم و جو وارد می کنند. طبق گزارش سازمان حفظ نباتات سطح مبارزه شیمیایی با شته های غلات در سال 1379 حدود 17000 هکتار بوده است که عمدتآ برای کنترل شته روسی گندم صورت گرفته است(امینی، 1379).

 

شته های زیان آور غلات را از نظر محل فعالیت بر روی گیاه به دو گروه تقسیم می شوند: الف) شته هایی که روی ریشة گندم و جو فعالیت می کنند و اهمیت اقتصادی ندارند. ب) شته هایی که روی  اندام های هوایی گیاه فعالیت می کنند و اهمیت اقتصادی آنها بیشتر از گروه اول است. این شته ها علاوه بر خسارت مستقیمی که دارند، ناقل برخی از بیماریهای ویروسی گندم و جو نیز به شمار می آیند. از گروه اول 2 گونه کم اهمیت و از گروه دوم 6 گونه که دارای اهمیت بیشتری هستند، به شرح زیر معرفی می شوند

شته برگ ال 

Anoecia corni (Fabricius)

(Anoecidae, Homoptera)

این شته بیشتر در شمال ایران، اطراف کرج و قزوین جمع آوری شده است و فاقد اهمیت اقتصادی است. میزبان اصلی آن درخت ال (Cornus ) اسـت وروی برگ آن ایجاد گـال کرده و سپس به طرف ریشة گـندمـیان مهاجرت می کند.این شـته در منـاطـقی که این درخت وجود نداشتــه باشـد به صورت پارتـنـوژنـز دائم روی ریشة گنـدمـیان زندگی و تولیـد مثـل میکنند(رضوانی،1380).

 

شته گالی نارون

 Tetraneura ulmi (L.)

(Pemphigidae, Homoptera)

شته گالی نارون از بیشتر نقاط کشور به ویژه مناطق شمالی جمع آوری شده است و اهمیت اقتصادی ندارد. این شته روی میزبان اصلی آن که نارون است ایجاد گال می کند و سپس روی ریشة گندمیان از جمله گندم و جو
 می رود(رضوانی، 1380).

 

شته روسی گندم

Diuraphis noxia (Mordvilko)

(Aphididae, Homoptera)

این شته از سراسر ایران به غیر از حاشیة شمالی کشور و منطقة مغان جمع آوری شده است(رضوانی، 1380).در سال های اخیر خسارت اقتصادی آن از استان های فارس، همدان، اصفهان، کرمان، مرکزی، خراسان، تهران، یزد، سیستان و بلوچـسـتان، کرمانـشـاه و لرسـتـان گزارش شده است. در سال 73-1372 به طور غیر منـتـظره ای جمعیت آن  به همراه Rhopalosiphum padiدر استان فارس افزایش یافته و خسارت زیادی به وجود آورده است
(رضوانی، 1373). برگ های آلوده به این شته در امتداد طولی خود تاخورده و قرمز تا ارغوانی رنگ می شوند. میزبان های آلوده به این شته در برابر سرما حساس می شوند.

این شته زمستان را روی علف های هرز میزبان در حاشیة مزارع به سر برده و در پائیز با سبز شدن محصول روی گندم و جو می روند. شته روسی در مقایسه با دیگر شته های غلات به سرما مقاوم تر است و چنانچه درجة حرارت تا حد 5 درجة سانتیگراد هم کاهش یابد قادر به تولید مثل هست، درصورتی که این وضعیت در سایر
 شته های غلات به چشم نمی خورد. این شته در سال هایی که در پائیز و زمستان درجة حرارت مساعد( بالاتر از صفر) و بارندگی کم باشد تولید مثل آن افزایش یافته و طغیان می کند(رضوانی، 1373). دولتی و همکاران (1374) نیز یافته اند که با کاهش رطوبت نسبی وبالا رفتن درجة حرارت، تراکم این شته افزایش می یابد.

 

شته سبز یولاف

 Sitobion avenae (Fabricius)

(Aphididae, Homoptera)

 این شته نیز در اکثر مناطق کشور از روی گندمیان جمع آوری شده است و گندم، جو و یولاف از میزبان های مهم آن به شمار می آیند (رضوانی، 1380). در مناطق شمالی کشور و مغان جمعیت آن همیشه چشمگیر است. این شته معمولآ با دیگر گونه های مهم شته های غلات به غیر از شته روسی گندم همراه است و اهمیت اقتصادی زیادی دارد. برخلاف شته روسی گندم بارندگی و رطوبت برای تکثیر و افزایش جمعیت آن مناسب است. در بررسی های نوری و رضوانی(1373) در استان تهران، مجنی و رضوانی(1374) در گرگان و  شکاریان و رضوانی(1381) در استان لرستان،  و این گونه در بین شته های غلات، یبیشترین فراوانی را داشته است.

Rhopalosiphum maidis (Fitch)

(Aphididae, Homoptera)

این شته نیزدر اکثر مناطق کشور وجوددارد. میزبان آن گندمیان مختلف است و بیشترروی جو فعالیت دارد. جمعیت های خسارت زایی از آن به همراه شته روسی گندم و یا دیگر شته های غلات مشاهده شده است(رضوانی، 1373و1380).

Rhopalosiphum padi L.

(Aphididae, Homoptera)

این شته در اکثر مناطق ایران روی گندمیان مختلف جمع آوری شده است و به همراه شته روسی گندم و یا مخلوط با دیگر شته های غلات جمعیت های خسارت زای آن مشاهده شده است(رضوانی، 1373) و(رضوانی، 1380).

شتة گلسرخ 

Metopolophium  dirhodum (Walker)

(Aphididae, Homoptera)

این شته در اکثر مناطق کشور وجوددارد. در شمال کشور، مغان و اطراف تهران جمعیت آن بیشتر است (رضوانی، 1380). میزبان اصلی آن گلسرخ است و زمستان به صورت تخم روی آنها است. در بهار پس از گذراندن یک نسل به طرف گندمیان مختلف مهاجرت می نمایند و در اواخر پائیز به سمت گل سرخ باز می گردند. در بررسی های امیرنظری و همکاران(1381) بیشترین جمعیت را در بین شته های غلات منطقة کرج داشته است.

شتة سبزگندم، شتة سمی گندم

 Schizaphis graminum (Rondani)

(Aphididae, Homoptera)

این شته از روی غلات ودیگر گندمیان در اکثر نقاط کشور جمع آوری گردیده است( رضوانی، 1380). طبق بررسی های بندانی(1372) این شته پرجمعیت ترین گونه در منطقة سیستان بوده است. در سال های اخیر این شته در مقایسه با دیگر شته های غلات از اهمیت کمتری برخوردار بوده است.

Sipha maydis Passerini

(Aphididae, Homoptera)

این شته روی گندم و برخی دیگر از گندمیان از استان فارس، استان مرکزی و اطراف کرج جمع آوری گردیده است (رضوانی، 1373). در مقایسه با دیگر شته های غلات اهمیت چندانی ندارد.

 

مدیریت تلفیقی شته های زیان آور غلات

ــ در بین شکارگرهای شته های غلات گونه های مختلفی از جنس های Coccinella، Scymnus ، Hippodomia ، Adalia  از خانوادة Coccinellidae  جمع آوری و شناسایی شده اند که در کاهش جمعیت شته های غلات نقش موثری دارند. در بین بالتوری های خانوادة Chrysopidae گونه هایی از جنس Chrysoperla خصوصآ Chrysoperla carneaدر کنترل طبیعی شته های غلات اهمیت دارند. لارو گونه های مختلفی از مگس های Syrphidae  از شکارگرهای خوب شته های غلات به شمار می آیند. گونه هایی از عنکبوت های شکارگر این
 شته ها نیز شناسایی شده اند(امیرنظری و همکاران، 1381).

در بین زنبورهای پارازیتوئید شته های غلات گونه هایی از جنس Aphelinus از خانوادة  Aphelinidaeو گونه هایی از جنس های Aphidius ،   Diaertiella، Ephedrus  ، Lysiphlebus  وPraon جمع آوری و شناسایی شده اند (مصدق ، 1370 ; احمدی و سرافرازی، 1372; بندانی، 1372;  رضوانی، 1373 و مجنی و بیات اسدی، 1374).

ــ استفاده از ارقام مقاوم یکی از بهترین روش های کنترل شته های غلات خصوصاً شته روسی گندم است. در رابطه با شناسایی منابع مقاومت و تعیین مکانیسم های مقاومت ارقام گندم در برابر شته هایی غلات بررســی هــایــی توسط کاظمی (1368)، احمدی و سرافرازی (1372)، نعمت اللهی و احمدی(1377)، پورحاجی و احمدی(1378)، شکاریـــان و هـــمکاران(1379)، کاظمی و همکاران(1380) و موحدی و همکاران(1381) صورت گرفته است.

ــ ارزیابی دقیق میزان خسارت و تعیین سطح زیان اقتصادی شته های غلات خصوصاً شته روسی گندم یکی از  نیاز های اساسی برای مدیریت کنترل آنها است و لازم است بررسی های دقیقی در این خصوص صورت بگیرد.

ــ آلودگی مزارع غلات به شته روسی گندم از حاشیة مزارع شروع می شود و شبکه های مراقبت می بایست با  بازدید های منظم این مزارع را تعیین کنند. در صورت مشاهده آلودگی شدید،  می توان حاشیة این مزارع را به صورت نواری سمپاشی کرد (رضوانی، 1373).  اکسی دیمتون متیل EC 25% ( یک لیتر در هکتار)،
دیمتوات EC 40% ( 5/1 لیتر درهکتار) و پریمیکارب WP 50% (یک کیلو در هکتار) و تیومتون EC 25%
( 1-5/1 لیتر درهکتار) از سمومی هستند که در صورت تراکم شدید شته روسی گندم، توصیه می شوند
(سازمان حفظ نباتات ،1375 ). 

شپشک ریشة گندم

Porphyrophora tritici (Bod.)

(Margarodidae, Homoptera)

نخستین بار صفرعلیزاده و بهار(1365) این شپشک را از همدان معرفی کردند . علاوه بر این منطقه تا کنون از استان های آذربایجان غربی و شرقی، کردستان و کرمانشاه جمع آوری شده است. علاوه بر گندم و جو،  برخی از علف های هرز گندمیان نیز به عنوان میزبان این شپشک معرفی شده اند. شپشک دیگری با نام علمی Archangeleskaya Porphyrophora cinodontisاز روی ریشة مرغ توسط اکبری نوشاد(1373) گزارش  شده است.

شپشک ریشة گندم روی ریشه و طوقة بوته های گندم مستقر شده و از شیرة گیاهی تغذیه می کند و فعالیت آن ضعیف شدن و کوتاه ماندن بوته ها را به همراه دارد.

حشرة ماده این شپشک در اواسط تا اواخر خرداد در خاک تخم ریزی می کند. دورة جنینی تخم ها طولانی است (حدود 4 ماه). در اوایل مهر ماه به تدریج تفریخ می شوند و پوره های سن1 روی ریشة گندمیان می روند. زمستان گذرانی شپشک ریشة گندم به صورت پوره سن 1 در روی بوته ها ویا در خاک است و یک نسل در سال دارد(واحدی و حجت، 1370 و اکبری نوشاد، 1372)

طبق بررسی های مردوخی و حیدری(1372) یکی از دلایل افزایش جمعیت این آفت را در کردستان، ریزش دانه های گندم به هنگام برداشت و فراهم شدن امکان تغذیة آفت روی تک بوته های گندم در اراضی آیش بوده است. در این شرایط پوره هایی که در اوایل مهر ماه از تخم خارج می شوند روی ریشة گندم های جوانه زده می روند و قادرند با تغذیه از آنها از سالی به سال دیگر منتقل شوند.در این ارتباط واحدی(1374) نتایج مشابهی بدست آورده است. 

 مدیریت تلفیقی شپشک ریشة گندم

جلوگیری از ریزش محصول به هنگام برداشت، شخم پس از برداشت محصول و رعایت تناوب زراعی از بهترین روش های کنترل این آفت است.

 بال ریشک داران زیان آور گندم

چندین گونه تریپس از مزارع گندم و جو کشور گزارش شده اند( مرتضویها و درن، 1356; علوی وکمالی، 1374; علوی، 1379  و مینایی و عالیچی، 1379 ). نام علمی برخی از این گونه ها به شرح زیر است:

Haplothrips tritici (Kurdjumov) (Phlaeothripidae, Thysanoptera)

Haplothrips aculeatus (Fabricius) (Phlaeothripidae, Thysanoptera)

Haplothrips reuteri Karny (Phlaeothripidae, Thysanoptera)

Haplothrips flavitibia Williams (Phlaeothripidae, Thysanoptera)

Haplothrips niger Osborn (Phlaeothripidae, Thysanoptera)

Haplothrips subtilissimus Haliday (Phlaeothripidae, Thysanoptera)

Haplothrips tolerabilis Prisner (Phlaeothripidae, Thysanoptera)

Frankliniella intonsa (Trybom) (Thripidae, Thysanoptera)

در بین گونه های فوق H. tritici و   H. aculeatusفراوان ترین گونه ها روی غلات هستند. گونه اول اهمیت اقتصادی بیشتری دارد.

 

تریپس گندم

 Haplothrips tritici (Kurdjumov)

(Phlaeothripidae, Thysanoptera)

تریپس گندم در اکثرمناطق کشور انتشاردارد. گندم، جو، چاودار، ذرت، برنج و برخی گیاهان دیگر به عنوان میزبان آن ذکر شده اند. تغذیة این آفت باعث کوتاه ماندن و پیچیدگی سنبله ها و کج و معوج شدن ریشک ها
می شود. خسارت تریپس گندم کاهش وزن دانه ها را به همراه داشته و کاهش محصول در اثر خسارت آن  تا 24 درصد نیز گزارش شده است (آزمایش فرد و فریدی، 1372). چنانچه تراکم پوره های آن 10 عدد در هر سنبله باشد در گندم آبی 8/0 درصد و در گندم دیم تا 1 درصد وزن محصول در اثر خسارت این آفت کاهش می یابد. معمولآ تراکم این آفت در مزارع آبی بیشتر از مزارع دیم است(روشندل و رجبی، 1373).

زمستان گذرانی این آفت در منابع قدیمی به صورت حشرة کامل ذکر شده است. بررسی های انجام شده در سال های اخیر نشان می دهد که تریپس گندم به صورت پوره های سن 2 درون خاک و لابلای کاه و کلش و باقیمانده محصول، تابستان، پائیز و زمستان را به سر می برد و تنها یک نسل در سال دارد. در رابطه با بیولوژی، اکولوژی و میزان خسارت این آفت بررسی هایی توسط (تکلو زاده و زهدی، 1379) و روشندل (1381) صورت گرفته است.

مدیریت تلفیقی تریپس گندم

ــ شخم پس از برداشت محصول، انهدام بقایای گیاهی و تناوب زراعی از روش های مناسب کنترل این آفت است. سمپاشی اختصاصی علیه آن ضروری نبوده و سمپاشی های متداول علیه پوره های سن گندم در کاهش جمعیت آن موثر است(باقری و رجبی،1379 و کمانگر و رجبی، 1379). در سال زراعی 79-1378 حدود 500 هکتار از گندم زارهای کشور برای کنترل این آفت سمپاشی شده است( امینی، 1379).

انجام مطالعات بیشتری در خصوص تعیین سطح زیان اقتصادی، تهیة جدول زندگی و بررسی مقاومت ارقام گندم نسبت به این آفت توصیه می گردد.

سخت بالپوشان زیان آور گندم

بیش از 10 گونه سوسک زیان آور از مزارع گندم و جو کشور جمع آوری و شناسایی شده اند که در مرحلة لاروی، حشره کامل و یا در هر دو مرحله خسارت زا می باشند. مهم ترین گونه های خسارت زا به شرح زیر اند:

 سوسک سیاه گندم

Zabrus tenebrioides Goeze

(Carabidae, Coleoptera)

سوسک سیاه گندم  از بیشتر مناطق کشور گزارش گردیده است، اما آلودگی آن در استان های گلستان، خراسان، فارس، کرمانشاه، خوزستان و ایلام بیشتر است. طبق گزارش سازمان حفظ نباتات سطوح مبارزة شیمیایی با این آفت درسال 79-1378 حدود 45000 هکتار بوده است(امینی، 1379). این آفت علاوه بر گندم روی جو و چاودار نیز خسارت زا است و خسارت اصلی مربوط به لارو آن می باشد که در پائیز و زمستان به بوته های گندم حمله کرده و با جویدن برگ ها و باقی گذاشتن رگبرگ های اصلی خسارت می زند. لاروها به هنگام فعالیت سوراخ هایی در خاک ایجاد می کنند و برگ ها را به داخل این سوراخ ها برده و مورد تغذیه قرار می دهند. بررسی های حسینی(1373) نشان داده است که هر لارو طی دوران زندگی خود 20-30 بوته را از بین می برد. در منطقة گنبد آلودگی به این آفت شدید بوده و در بعضی از سال ها تراکم لارو ها 50-100 عدد در متر مربع و خسارت آن تا 70 درصد هم گزارش شده است(مبشری،1373). حشرات کامل آن از اوایل تا اواخر خرداد خارج می شوند و روی سنبله ها از دانه های خمیری شده تغذیة می کنند، اما خسارت آنها چندان قابل توجه نیست.

زمستان گذرانی سوسک سیاه گندم به صورت لاروهای سنین مختلف است و یک نسل در سال دارد. در سال های اخیر بیولوژی، خسارت و روش های کنترل آن توسط حسینی(1373)، مبشری(1373) و مطالعه گردیده است.

مدیریت تلفیقی سوسک سیاه گندم

- حسینی(1373) از مورچه ها به عنوان یکی از شکارگرهای مهم تخم و لاروهای ریز این آفت نام می برد. سوسکی از خانوادة Carabidae  نیز شکارگر لاروهای درشت و شفیره های آن بوده و کلاغ ها و دیگر پرندگان نیز به هنگام شخم زدن خاک از لاروها و سوسک های باقیمانده در زمین تغذیه می کنند.

- تناوب زراعی با استفاده از گیاهان وجینی، جمع آوری کاه و کلش و بقایای محصول در اراضی آلوده و شخم زدن زمین پس از برداشت، از روش های مناسب کنترل آن است.

-  این آفت با روش های زراعی فوق به خوبی قابل کنترل است و در صورتی که در مزارع آلوده تراکم لاروهای آن بیش از 4- 5 عدد در متر مربع باشد، می توان به محض مشاهدة خسارت آن  از سموم دیازینون )G 5% 30-40 کیلو در هکتار)، دیازینون EC 60% ( یک لیتر در هکتار) و کارباریل WP 85% ( 5/1-2 کیلو در هکتار) استفاده کرد.

- انجام تحقیقاتی در خصوص تهیة جدول زندگی و سطح زیان اقتصادی این سوسک ضروری به نظر می رسد.

 


وبسایت تخصصی علوم محیطی و عمرانی ، بانک دانلود رایگان مقالات ، پایان نامه ، کتب ، فیلم و نرم افزارهای عمرانی و علوم محیطی .... برای بازگشت به صفحه اصلی اینجا کلیک کنید...

اولین دیدگاه رو شما بگذارید

  

مشخصات مدیر وبسایت

مهندسی علوم محیطی و عمرانی [108]

وب سایت علوم محیطی و بانک دانلود رایگان مقالات علوم محیطی وعمرانی ، مهندسی عمران ، محیط زیست ، بهداشت محیط ، شهر سازی ، علوم جغرافیا ، آب و هواشناسی ، معماری ، زمین شناسی ، کشاورزی ، منابع طبیعی ، معدن ...
به دلیل حجم زیاد مطالب از جستجو استفاده کنید
Google

جستجو دراین وبلاگ
در تمامی اینترنت

کلمات کلیدی وبسایت

د ، د ، س ، د ، س ، م ، & ، & ، & ، & ، & ، م ، س ، س ، س ، س ، س ، س ، س ، س ، د ، د ، د ، ج ، ج ، ا ، ب ، ب ، ب ، ب ، س ، د ، د ، د ، ع ، ع ، م ، م ، م ، م ، م ، م ، م ، م ، م ، ه ، و ، م ، م ، ر ، ب ، آ ، آ ، آ ، آ ، آ ، آ ، ت ، د ، د ، د ، د ، د ، خ ، آ ، م ، م ، م ، ل ، ل ، ل ، ل ، ق ، ق ، گ ، ع ، ع ، ع ، ص ، ض ، ع ، غ ، ف ، ف ، ف ، ف ، ف ، ف ، ف ، ف ، ر ، د ، د ، س ، س ، س ، س ، س ، ش ، ش ، ص ، ص ، م ، م ، م ، م ، م ، م ، ن ، ه ، ن ، ن ، ی ، ی ، ک ، ک ، ک ، Y ، آ ، آ ، c ، b ، E ، g ، آ ، آ ، آ ، آ ، ا ، ا ، ا ، ا ، ب ، آ ، ب ، پ ، پ ، پ ، پ ، ت ، خ ، خ ، خ ، چ ، ح ، چ ، خ ، خ ، د ، د ، د ، ت ، ث ، ج ، ج ، ت ، ت ، ث ، ج ، ج ، ج ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، ج ، ج ، ت ، ج ، ج ، ج ، ج ، ج ، ج ، ج ، ث ، ت ، ت ، ت ، ت ، ت ، ت ، د ، خ ، خ ، د ، د ، د ، د ، د ، د ، د ، د ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، چ ، خ ، پ ، پ ، پ ، پ ، پ ، پ ، پ ، ب ، پ ، پ ، ب ، پ ، پ ، پ ، پ ، پ ، ب ، ب ، ب ، ب ، ب ، ب ، ب ، ب ، ب ، ب ، ب ، ا ، ا ، ا ، ا ، ا ، ا ، ا ، ا ، ا ، ا ، آ ، ا ، ا ، آ ، آ ، آ ، آ ، آ ، آ ، & ، & ، , ، آ ، آ ، آ ، آ ، آ ، آ ، آ ، م ، ک ، ک ، ک ، ک ، ک ، ک ،
ویرایش