باکتری های محرک رشد گیاهان: استفاده از پتانسیل های آنها |
Plant Growth Promoting Bacteria: Their Potential
in Sustainability of Agroecosystems
احمد غلامی * 1، سمیه نظارت2 و آتنا بیاری2
1- عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شاهرود 2- کارشناس ارشد زراعت
* مکاتبه کننده: ahgholami@yahoo.com
چکیده
انواعی از باکتریهای خاکزی موجود در ریزوسفر که میتوانند رشد گیاهان را تحریک نمایند در اصطلاح باکتری های محرک رشد گیاه (PGPR) نامیده میشوند. مهمترین مرحله در برقراری ارتباط بین این باکتری های سودمند و گیاه میزبان، کلونیزاسیون ریشهها توسط باکتری های PGPR است که بسیاری از عوامل زیستی و غیرزیستی می توانند این ارتباط پیچیده را تحت تأثیر قرار دهند. پس از ایجاد کلونیزاسیون، باکتری های محرک رشد گیاه با افزایش رشد گیاهچه، توسعه سیستم ریشه ای و افزایش مقاومت گیاه در برابر بیماریها از طریق بهبود رشد و سلامت گیاه سبب افزایش عملکرد گیاهان زراعی می گردند. این باکتری ها از یک یا چند مکانیسم مختلف برای تحریک رشد گیاه استفاده می کنند. تحریک رشد گیاهان با این مکانیسم ها می تواند به صورت مستقیم مانند بهبود تغذیه گیاهی یا غیر مستقیم مانند تأثیر بر سلامت گیاه با حذف عوامل بیماری زا انجام پذیرد. در این مطالعه عوامل زیستی و غیر زیستی موثر بر کلونیزاسیون باکتری ها و نیز انواع مکانیسمهای افزایش رشد گیاهان توسط این باکتری ها مورد بررسی قرار گرفته است.
واژههای کلیدی: باکتریهای محرک رشد و پایداری اکوسیستمهای زراعی
مقدمه
کودهای زیستی مواد نگهدارندهای با انبوه متراکم یک یا چند نوع موجود مفید خاکزی و یا به صورت فرآورده متابولیت این موجودات می باشند که در ناحیه اطراف ریشه و یا بخشهای داخلی گیاه تشکیل کلونی داده و رشد گیاه میزبان را با روشهای مختلف تحریک می کنند (Singh and Kapoor, 1999).در بین ریزجانداران خاک که توانایی تبدیل شدن به کود زیستی را دارند می توان به باکتریهای ریزوسفری اشاره نمود. به دلیل وجود ترشحات ریشهای و مواد غذایی فراوان حضور و فعالیت جامعه زنده میکروارگانیسمها در ریزوسفر بسیار چشمگیرتر از خاک اطراف این منطقه می باشد.
ارتباط باکتریهای محرک رشد و گیاه میزبان
حرکت باکتری در خاک :برقراری ارتباط بین باکتریها و گیاه میزبان در ابتدا نیازمند حرکت و جابه جایی آنها از محل تلقیح به سمت ریشه و اتصال به آن است. مطالعه باکتریها نشان می دهد که حرکت فعال خود باکتری در قابلیت حرکت به سمت ریشه و کلونیزاسیون نقش مهمی ایفا می نماید (Toro et al., 1997). باکتری های Azospirillumمی توانند از فاصله 30 سانتی متری به صورت افقی خود را به مجاورت ریشه برسانند (Bashan and Holguin, 1994). اسچر و همکاران (نقل از Sarwar et al., 2000) نشان دادند که وجود بذر و یا ترشحات ریشه در محیط، جابه جایی سویههای مختلف Pseudomonas را به سمت ریشه سویا تحریک می نماید.
کلونیزاسیون و ارتباط با ریشه:باکتریهای مختلف در صورتی می توانند بر گیاه اثر گذاشته و رشد آن را تحریک نمایند که پس از قرار گرفتن در موقعیت مناسب ریزوسفر، سطح ریشه و یا بخشهای داخلی ریشه را کلونیزه نمایند (Glick, 1995). تفاوت در pH خاک، پتانسیل آبی و فشار جزئی اکسیژن از جمله تغییراتی است که از طریق ترشحات گیاه بروز می نماید. برای اتصال باکتری به ریشه دو مرحله مختلف در نظر گرفته می شود: مرحله اول، اتصال ضعیفی است که توسط پروتئینهای باکتری صورت گرفته و فاز جذب نام دارد (Van Overbeek et al., 2002). مرحله دوم فاز اتصال به ریشه نامیده می شود که 16-8 ساعت پس از تلقیح رخ داده و از مرحله اول قوی تر است و به کمک ترکیبات چربی و قندی موجود در فضای بین سلولی در باکتری صورت می گیرد. این دو مرحله مستقل از یکدیگر عمل می نمایند.
عوامل موثر بر کلونیزاسیون ریشه
عوامل محیطی: شدت جذب باکتریها به اجزای خاک، به نوع خاک ( pH خاک، میزان مواد آلی، محتوای رس و تعداد کاتیونهای چند ظرفیتی) و ویژگیهای باکتری (نقطه ایزوالکتریک، برخی ضمائم سلولی و تولید پلی مرهای خارج سلولی مانند پلی ساکاریدها) بستگی دارد. گاماک و همکاران (Gammack et al., 1992) نشان دادند که وجود باکتریهای تلقیح شده با درصد رس، محتوای مواد آلی و نیتروژن خاک همبستگی مثبت داشت. این در حالی است که بین بقا و درصد شن و نیز مقدار CaCO3 همبستگی منفی مشاهده شد.
ترشحات ریشه گیاه :ترشحات ریشه گیاه مخلوط پیچیدهای از ترکیبات شیمیایی و آلی است که از طریق ریشهها به خاک تراوش کرده و اثرات مختلفی در خاک ایجاد می کند (Jaeger et al., 1999). بین 40 تا 90 درصد کربنی که از اندامهای هوایی به ریشه منتقل می شود از آن خارج و در ریزوسفر قرار می گیرد که اساس جریان کربن در ریزوسفر را تشکیل می دهد
(Lynch and Whipps, 1990).
ویژگیهای باکتری :توانایی باکتریهای وارد شده به محیط از طریق تلقیح، برای رقابت با سایر موجودات به منظور کسب عناصر غذایی از جمله دیگر عوامل موثر در موفقیت کلونیزاسیون است. گونه گیاهی می تواند بر ترکیب موجودات ریزوسفری تأثیر داشته و تنوع و بقا گونهها را تحت تأثیر قرار دهد (Lemanceau et al., 1995).
اثرات مفید باکتریهای محرک رشد بر گیاهان :تحریک رشد گیاهان توسط باکتریهای ریزوسفری می تواند به دو روش مستقیم و غیرمستقیم رخ دهد. در روش مستقیم باکتریها از طریق تثبیت نیتروژن اتمسفری، افزایش قابلیت دسترسی عناصر غذایی در ناحیه ریزوسفر، افزایش سطح تماس ریشه، تولید تنظیم کنندههای رشد و بهبود همزیستیهای مفید با گیاه میزبان در مراحل مختلف رشد، اثرات سودمند خود را نشان می دهند (Glick, 1995).
تثبیت بیولوژیکی نیتروژن:اصلی ترین انواع تثبیت کننده نیتروژن مربوط به باکتریهای اندوفیتی مانند ریزوبیوم است که در شرایط برقراری همزیستی با گیاه میزبان (به ویژه تیره بقولات) می تواند اثرات متقابل باکتریها و گیاهان را به خوبی نشان دهند (Glick, 1995). علاوه بر انواع باکتریهای همزیست تثبیت کننده نیتروژن، انواع آزادزی و یا همیاری نیز وجود دارند که می توانند به طور مستقیم در توان تولید گیاهان مداخله نموده و رشد آنها را افزایش دهند (Jacoud et al., 1998).
مقدار نیتروژن تثبیت یافته در رطوبت خاک کمتر از 25 درصد ظرفیت زراعی کاهش می یابد(Rao, 1976). علاوه بر عوامل فوق، شدت نور، غلظت اکسیژن و pH بر فعالیت آنزیم نیتروژناز و در نتیجه، تثبیت نیتروژن موثر است.
تولید تنظیم کنندههای رشد: تولید انواع مختلفی از تنظیم کنندههای رشد گیاهی توسط باکتریهای محرک رشد یکی از مهمترین روشهای تأثیر PGPR بر بهبود رشد گیاهان گزارش شده است (De Salamone et al., 2001).
اکسین ها: تخمین زده شده است که 80 درصد باکتری های ایزوله شده از ریزوسفر قادر به تولید IAA هستند
(Patten and Glick, 1996). حضور IAA و ترکیبات مرتبط در محیط رشد بسیاری از باکتری های محرک رشد اثبات شده است. مطالعات نشان داده است که باکتری های PGPR از طریق سنتز هورمون اکسین قادر به تحریک رشد گیاه می باشند.
سیتوکینین ها:انواع میکروارگانیسمها قادرند سیتوکینین را از پیش ماده آدنین (ADE) تولید نمایند
(Nieto and Frankenberger Jr., 1989b). تولید سیتوکینین از آدنین و الکل ایزوپنتیل (IA) در حضور Azotobacter و Pseudomonas در محیط کشت به اثبات رسیده است (Nieto and Frankenberger Jr., 1989a). کاربرد توام ADE، IA و Azotobacter تأثیر معنی داری بر رشد ذرت در مقایسه با شاهد نشان داد که بیانگر توانایی باکتری در تبدیل ADE+IA به سیتوکینین قبل از جذب از طریق ریشه گیاه است (.Nieto and Frankenberger Jr., 1991).
جیبرلین ها: شواهد تولید GA توسط باکتریهای محرک رشد بسیار کم است (Rademacher, 1994)، هرچند که برخی از مطالعات بیان می کنند که میکروارگانیسم های تولید کننده این هورمون قادر به تحریک رشد گیاه میزبان خود از طـریق سنتز GAs فعال آزاد شده، هستند. گوتیرز- مانرو و همکاران (Gutierrez-Manero et al., 2001) انواعی از GA را شناسایی نمودند که Bacillus sp.تولید کرده و تأثیر مثبتی بر طویل شدن ریشه و اندامهای هوایی در Alnus glutinosa داشت.
اتیلن :بسته به میزان غلظت، فرآیندهای فیزیولوژیکی طبیعی و مرحله رشدی گیاه، این ترکیب می تواند اثر تحریک کنندگی و یا بازدارندگی داشته باشد. تحقیقات گلیک و همکاران (Glick et al., 1998) نشان داد که برخی از انواع باکتریهای محرک رشد، آنزیم ACC deaminaseرا تولید می کنند. این آنزیم ACC پیش ماده تولید اتیلن در گیاهان به شمار می رود. به این ترتیب فعالیت ACC deaminase کاهش تولید اتیلن در ریشه را به همراه داشته و لذا رشد ریشه بیشتر می شود.
افزایش دسترسی گیاه به فسفر:اگرچه انواع باکتریهای حل کننده فسفات (به ویژه جنسهای باسیلوس و سودوموناس) به طور طبیعی در خاک یافت می شوند ولی تعداد و جمعیت آنها برای رقابت با سایر باکتریهای موجود در ریزوسفر کافی نیست (Richardson, 2001). بعلاوه باکتریهای درگیر در محلول سازی فسفر می توانند با روش هایی چون قابلیت دسترسی به عناصرغذایی مانند آهن و تولید مواد محرک رشد، عملکرد و رشد گیاه را تحت تأثیر قرار دهند (Richardson, 2001).
افزایش مقاومت نسبت به تنش ها: ساریج و همکاران (Sarig et al., 1988) گزارش کردند که بوته های سورگوم تلقیح یافته با آزوسپیریلوم به میزان کمتری تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند. همچنین کاربرد ماده تلقیح موجب افزایش پتانسیل آبی برگها و کاهش دمای کانوپی در مقایسه با گیاهان تلقیح نیافته شد. بنابراین افزایش عملکرد سورگوم در گیاهان تلقیح یافته به بهبود استفاده از رطوبت خاک وابسته بود. سرئوس و همکاران (Creus et al., 1998) اثرات تلقیح A. brasilense SP245 را بر روابط آبی در 2 رقم گندم مطالعه کردند. آنها دریافتند که آزوسپیریلوم رشد گیاهچه های گندم را در شرایط تاریکی و تنش شوری افزایش داد.
تولید ویتامین ها:محققین گزارش کردند که ازتوباکتر، آزوسپیریلوم و سویه های ریزوبیوم قادر به سنتز برخی و یا تمام ویتامین های گروه B محلول در آب شامل نیاسین، اسید پنتوتنیک، تیامین (B1)، ریبوفلاوین (B2)، سیانوکوبالامین (B12)، پیریدوکسین (B6) و بیوتین در محیط کشت مشخص شده هستند.
کنترل زیستی:تأثیر باکتریهای محرک رشد بر زندگی گیاه به طور غیرمستقیم با کاهش آسیب عوامل بیماری زای گیاهی نیز صورت می پذیرد. این عمل یا با اثر آنتاگونیستی باکتری بر عوامل بیماری زای خاکزی و یا از طریق القای مقاومت سیستمیک در برابر عوامل بیماری زای اطراف گیاه رخ می دهد (Haas and Defago, 2005).
تولید آنتی بیوتیک ها: عمده مطالعات بر روی باکتریهای ریزوسفری با توانایی تولید آنتی بیوتیکها در مورد P. fluorescens انجام شده است. به طوری که مشتقات فنازین به عنوان اولین آنتی بیوتیکهای شناسایی شده در کنترل زیستی، از این باکتری جداسازی شده اند. اثر تولید فنازین توسط P. chlororaphis برای مقابله با انواع قارچها توسط برخی محققین تأیید شده است (Chin-A-Woeng, 2000).
تولید سیدروفورها :اتصال سیدروفور تولید شده توسط باکتریها به یون Fe3+ و تشکیل کلات آهن، این عنصر غذایی را از دسترس انواع عوامل بیماری زای گیاهی خارج کرده و به این ترتیب رشد گیاه مورد حمایت قرار می گیرد
(Kloepper et al., 1988). P. fluorescens با تولید چنین ترکیبی می تواند به عنوان عامل کنترل کننده Pythium uttimum عمل کند
(Ramesh Kumar et al., 2002).
حذف عوامل بیماری زا:مکانیسم دیگری که می تواند در کنترل زیستی نقش مهمی ایفا کند، از بین بردن عوامل بیماری زای گیاهی خصوصا برخی از قارچها است. انحلال دیواره سلول عامل بیماری زا با ترشح آنزیمهای مختلفی چون پروتئازها، کیتانازها و گلوکانازها انجام می شود. P.stutzeri کیتیناز و لامیناریناز ترشح می نماید که قادر است میسیلیوم قارچ Fusarium solani را حل کند (Ramesh Kumar et al., 2002).
کنترل زیستی با القای مقاومت سیستمیک :بر این اساس افزایش مقاومت به کمک یک عامل القاء کننده و پس از سرایت عامل بیماری زا، مقاومت سیستمیک القاء شده نامیده می شود. تلقیح گیاهان با انواع باکتریهای محرک رشد به ویژه جنس Pseudomonas می تواند مقاومت سیستمیک گیاهان در برابر انواع عوامل بیماری زا را افزایش دهد.
افزایش همزیستیهای مفید با گیاه میزبان :این باکتریها با سایر میکروارگانیسمهای ریزوسفر نیز می توانند حالت سینرژیست و یا تشدید کننده اثرات مفید داشته باشند. در بررسیهای مختلف مشخص شده است که عمده ترین عامل مؤثر در کمک باکتریهای محرک رشد به همزیستی ریزوبیوم و بقولات ناشی از ترشح هورمونهای گیاهی (به ویژه IAA) و در نتیجه افزایش رشد ریشه است.
جمع بندی
به منظور دستیابی به افزایش تولید گیاهان کشاورزی در واحد سطح اقدامات زیادی نظیر مصرف بیشتر کودهای شیمیایی و سموم صورت گرفته است. نتیجه این فعالیتها در طی سال های اخیر بحران آلودگی های محیط زیست و به ویژه آلودگی منابع خاک و آب بود که زنجیره وار به منابع غذایی انسانها راه یافته و سلامت جوامع انسانی را مورد تهدید قرار داده است. به این منظور تلاش های گسترده ای با هدف یافتن راهکارهای مناسب برای بهبود کیفیت خاک، محصولات کشاورزی و حذف آلایندهها آغاز شده است. کاهش این مخاطرات زیست محیطی و در عین حال افزایش عملکرد گیاهان زراعی نیازمند بکار گیری تکنیکهای نوین زراعی است. از جمله این تکنیک ها، بررسی و ارزیابی جامعه زنده و فعال خاک به منظور شناسایی ریزموجودات خاکزی سودمند و استفاده از آنها به عنوان کودهای زیستی است. این تولیدات زیستی در برخی موارد به عنوان جایگزین و در اکثر موارد به عنوان مکمل کودهای شیمیایی می توانند پایداری تولید را در نظامهای کشاورزی تضمین کنند.
منابع مورد استفاده
Bashan, Y. and G. Holguin. 1994. Root-to-root travel of the beneficial bacterium Azospirillum brasilenset. Appl. Environ. Microbiol 60(6): 2120-2131.
Chin-A-Woeng, T. F. 2000. Root colonization by phenazine-1-carboxamide-producing bacterium Pseudomonas chlororaphis PCL1391 is essential for biocontrol of tomato foot and root rot. Mol. Plant. Microbe. Interact. 13(12): 1340-1345.
Creus, C. M., R. J. Sueldo and C. A. Barassi. 1998. Water relations in Azospirillum-inoculated wheat seedlings under osmotic stress. Can. J. Bot. 76: 238–244.
De Salamone, I. E. G., R. K. Hynes and L. M. Nelson. 2001. Cytokinin production by plant growth promoting rhizobacteria and selected mutants. Can. J. Microbiol. 47: 404–411.
Gammack, S. M., E. Paterson, J. S. Kemp, M. S. Cresser and K. Killhan. 1992. Factors affecting the movement of microorganisms in soils. Soil. Biol. Biochem.7: 263- 305.
Glick, B. R. 1995. The enhancement of plant growth by free-living bacteria. Can. J. Microbiol. 41: 109–117.
Glick, B. R., M. Donna Penrose and L. Jiping. 1998. A model for the lowering of plant ethylene concentrations by plant growth-promoting bacteria. Journal of Theoretical Biology 190 (1): 63-68.
Gutierrez-Manero, F. J., B. Ramos-Solano, A. Probanza, J. Mehouachi, F. R. Tadeo and M. Talon. 2001. The plant-growth promoting rhizobacteria Bacillus pumilus and Bacillus licheniformis produce high amounts of physiologically active gibberellins. Physiol. Plant. 111: 206–211.
Haas, D. and G. Defago. 2005. Biological control of soil-borne pathogens by fluorescent pseudomonads. Natur. Rev. Microbiol. 3(4): 307-319.
Jacoud, C., D. Faure, P. Wadoux and R. Bally. 1998. Development of a strain specific probe to follow inoculated Azospirillum lipoferum CR T1 under field conditions and enhancement of maize root development by inoculation. FEMS Microbiol. Ecol.27: 43–51.
Jaeger, C. H., S. E. Lindow, W. Miller, E. Clark and M. K. Firestone. 1999. Mapping of sugar and amino acid availability in soil around roots with bacterial sensors of sucrose and tryptophan. Appl.Enviorn.Microbiol. 65: 2685-2690.
Kloepper, J. W., R. Lifshitz and A. Novacky. 1988. Pseudomonas inoculation to benefit plant production. Anim.Plant. Sci. 60-64.
Lemanceau, P., T. Corberand, L. Gardan, X. Latour, G. Laguerre, J. M. Boeufgras and C. Alabouvette. 1995. Effect of two plant species, Flax (Linum usitatissinum L.) and Tomato (Lycopersicon esculentum Mill.) on the diversity of soilborne populations of fluorescens pseudomonads. Appl. Environ. 61: 1004- 1012.
Lynch, J. M. and J. M. Whipps. 1990. Substrate flow in the rhizosphere. Plant. Soil. 129: 1-10.
Nieto, K. F. and W. T. Frankenberger Jr. 1989a. Biosynthesis of cytokinins produced by Azotobacter chroococcum. Soil. Biol.Biochem. 21: 967-972.
Nieto, K. F. and W. T. Frankenberger Jr. 1989b. Biosynthesis of cytokinins in soil. Soil. Sci. Soc. Am. J. 53: 735-740.
Nieto, K. F. and W. T. Frankenberger Jr. 1991. Influence of adenine, isopentyl alcohol and Azotobacter chroococcum on vegetative growth of Zea mays. Plant. Soil. 135: 213-221.
Patten, C. L. and B. R. Glick. 1996. Bacterial biosynthesis of indole-3-acetic acide. Can. J. Microbiol. 42: 207-220.
Rademacher, W. 1994. Gibberellin formation in microorganisms. Plant Growth Regul. 15: 303–314.
Ramesh Kumar, N., V. Thirumalai Arasu and P. Gunasekaran. 2002. Genotyping of antifungal compounds producing plant growth-promoting rhizobacteria, Pseudomonas fluorescens. Cur. Sci. 82: 12- 25.
Rao, V. R. 1976. Nitrogen fixation as influenced by moisture content, ammonium sulphate and organic sources in a paddy soil. Soil. Biol. Biochem. 8: 445-448.
Richardson, A. E. 2001. Prospects for using soil microorganisms to improve the acquisition of phosphorus by plants. Aust. J. Plant. Physiol. 28: 897–906.
Sarig, S., A. Blum and Y. Okon. 1988. Improvement of the water status and yield of field-grown grain sorghum (Sorghum bicolor) by inoculation with Azospirillum brasilense. J. Agric. Sci. 110: 271–277.
Sarwar, K. S., M. Rahman and S. Khan. 2000. Grain filling rate and nutrient uptake of rice as influenced by bacterial inoculation. Bull. Inst. Trop. Agric. Kyushu Univ. 23: 27–33.
Singh, S. and K. K. Kapoor. 1999. Inoculation with phosphate solubilizing microorganisms and a vesicular arbuscular mycorrhizal fungus improves dry matter yield and nutrient uptake by wheat grown in a sandy soil. Biol. Fertil. Soils 28: 139–144.
Toro, M., R. Azcon and J. M. Barea. 1997. Improvement of arbuscular mycorrhizal development by inoculation of soil with phosphate solubilizing rhizobacteria to improve rock phosphate bioavailability (32P) and nutrient cycling. Appl. Environ. Microbiol. 63: 4408–4412.
Van Overbeek, L.S., M. Cassidy, J. Kozdroj, J. T.Trevors and J. D. van Elsas. 2002. A polyphasic approach for studying the interaction between Ralstonia solanacearum and potential control agents in the tomato phytosphere. J.Microbiol. Meth. 48: 69–86
نقش لگوم ها در تناوب زراعی |
تناوب زراعی زمانی بعنوان پایه اساسی یک کشاورزی با ثبات به حساب می آمد و تنها راه موجود برای جلوگیری از به اتمام رسیدن ذخیره مواد غذایی خاک و بدست آوردن عملکردی نسبتاً زیاد و ثابت بود. ولی پیشرفت تکنولوژی در کشاورزی باعث تجدید نظر و توجیه تناوب زراعی از جنبه های مختلف گردیده و نظرات قدیمی در مورد ضروری بودن یک تناوب برنامه ریزی شده از نظر حفظ حاصلخیزی خاک و کارآئی بهترمصرف آب دیگر مورد قبول نیست.
بخصوص در زراعت دیم و درکشور ایران که قسمت اعظم آن جزءمناطق نیمه خشک بوده و دیمکاری از اهمیت زیادی برخوردار است . در زراعت دیم که کمبود رطوبت خاک باعث محدودیت مصرف کودهای شیمیایی می شود استفاده از گیاهان لگومینوز اقتصادی ترین راه حل این مشکل است و از آنجا که دامداری و محصولات دامی در مناطق دیم کاری از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می باشد . روش توأم دامداری و زراعت در این مناطق موجب افزایش محصول غله و بالاتر از آن احیاء دامداری می گردد. با همه اهمیتی که استفاده از گیاهان خانواده لگومینوز در تناوب دیم دارند ولی متأسفانه این روش ها در ایران مورد بررسی قرار نگرفته است.
تناوب غلات با لگومها در دیم کاری
نباتات خانواده لگومینوز بعلت دارا بودن ویژگی مربوط به تثبیت ازت ، احیاء خاک و تقویت میکروارگانیسم های خاک و در نتیجه افزایش حاصلخیزی آن در زراعت مدرندیم عامل عمده ای محسوب می گردند. زیرا سبب افزایش راندمان محصول غله و تولید علوفه می گردند. براین اساس از گیاهان علوفه ای این خانواده از قبیل یونجه ، شبدر و حبوبات در تناوب دیم غلات استفاده می شود. این روش در ممالک دیم خیز مشابه با شرایط کشور ما یعنی در کشورهای استرالیا و ترکیه عمل شده و نتایج موفقیت آمیز نیز داشته است. براساس تحقیقات انجام شده در کشور استرالیا با کشت یونجه وشبدرمقدار 70 کیلوگرم ازت و حدود 5000 کیلوگرم علوفه تر در هکتار بدست آمده است و بسیار بجا خواهد بود که از تجربیات و نتایج تحقیقات این کشورها در این زمینه استفاده شود البته ازنباتات علوفه ای این خانواده که به صورت خودرو می باشند در مناطق دیم خیز کشور ما وجوددارند بنابراین شناخت لگومهای بومی مناطق مختلف و اتخاذ روشهای مناسب در جهت حمایت از آنها به تنظیم تناوب مطلوب کمک می نمایند در غیر اینصورت می توان از بذور انتخابی خارجی با توجه به سازگاری آنها با مناطق مختلف در این زمینه استفاده نمود. گونه های متعدد یونجه و شبدرمورد استفاده دردیم کلاً مبدأ مدیترانه ای دارند که طی سالیان گذشته به دیگر نقاط جهان رفته است بطوریکه درنیم قرن گذشته در کشور استرالیا کاربرد لگومها در تناوب غیردیم صورت گرفته و تحقیقات ارزنده ای نیزدراین مورد بعمل آمده است. موضوع قابل توجه این است که نباتات علوفه ای فوق الذکر یکساله بوده و اغلب دارای بذور سخت می باشند که پس از پخش آن در خاک بعلت همین خاصیت در سال بعد از گندم نیز سبز می شوند و لزومی به بذرکاری مجدد نمی باشد و بدین ترتیب کشت یکسال در میان گندم یونجه بجای سیستم کشت یکسال در میان گندم و آیش با تمام محسناتی که دارد عملی می گردد.
محسنات و مزایای استفاده از لگومها در تناوب دیم
لگومها علاوه بر تأمین مواد غذایی دام که بصورت چرا و حتی برداشت علوفه نیز انجام می شود( چرای دام بخاطر پخش فضولات قابل اهمیت می باشد و از این طریق مقادیر متنابهی به مواد آلی خاک افزوده شده و در مصرف کود از ته نیز صرفه جویی می گردد که ارزش آن فوق العاده خواهد بود ) ریشه های آنها که به عمق خاک نفوذ می کنند موجب تکثیر وتقویت میکروارگانیسم ها و افزایش حجم خاک گشته و از نظر اصلاح خاک و تنظیم اسیدیته خاک مفیدو مؤثر می باشد. همچنین باعث حفظ رطوبت درعمق خاک می شود که خود موجب تسهیل عملیات زراعتی خواهد بود. علاوه بر این تثبیت خاک از نظر خطر فرسایش آبی و بادی و کنترل علفهای هرز به دلیل غالب بودن لگومها به سایر نباتات علوفه ای از دیگر محسنات آنها است ( در زراعت آبی نیز برای کنترل علفهای هرز از کشت متراکم یونجه و بخصوص شبدر استفاده می شود) و در مجموع با استفاده از کاربرد لگومها درتناوب زراعت دیم بودن آیش علاوه بر دستیابی به یک محصول خوب و مطمئن غله و علوفه به تولید فرآورده های دامی که برای اقتصاد کشور حیاتی است کمک شایانی خواهد شد که امید است هرچه زودتر این مهم در مناطق مساعد و دیم زارهای کشور عملی شده و شاهدنتایج آن باشیم.
پرورش و نگهداری شفلرا |
نام فارسی : شفلرا (درخت چتر)
نام علمی : Schefflera actinophylla
نام انگلیسی : Octopus tree – Australian ivy palm
خانواده : Aralia ceae
روش تکثیر: قلمه از انتهای شاخه به طول12-8cm در اواسط تابستان
نوع خاک: خاک باغچه + کود خاک برگ یا خاک باغچه +کود دامی پوسیده
شکل ظاهری برگ وگل: همیشه سبز، رشد آهسته ،تک ساقه ای وبرگهای مرکب،پنجه ای که از پنج برگچه مستطیلی تا تخم مرغی به رنگ سبز براق تشکیل شده که از که از یک نقطه خارج می شوند و گاهی به صورت چماقی تولید میشود ولی در برگچه های جوان تعداد برگچه ها 3 تا 7عدد می باشد .(دو نوع سبز و ابلق طاس در محلات تولید می شود)
نیازهای محیطی:
دما : متوسط13 درجه سانتیگراد
نور : متوسط تا کم
آبیاری : متوسط
آفات و بیماریها: حشرات سپر دار ،تریپس و شپشک های آرد آلود تحت شرایط گلخانه ممکن است مشکل ساز باشند.
علل ترکیدن پوست درختان میوه |
ترکیدگی و شکاف در تنه درختان امر نسبتاً معمولی است و ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد. یکی از متداول ترین علل ترکیدگی ها و شکاف ها در تنه های درخت دمای سرد است. این شکاف ها را ترکیدگی دراثر یخزدگی گفته می شود.
چوب داخلی و بیرونی تنه درخت دراثر نوسانات تغییر دما منبسط و فشرده می شود. این امر زمانی اتفاق می افتد که در زمستان دما ها به زیر صفر بویژه بعد از یک روز آفتابی وقتی تنه درخت در اثر تابش خورشید گرم شده است پائین آید. سرعت های مختلف انبساط بین چوب داخلی و بیرونی می تواند چنین تنش را روی تنه بوجود آورد که ایجاد ترکیدگی می کند. درختان سیب به این نوع ترکیدگی در اثر یخ زدگی حساس هستند. رویش درختان در خاک های دارای زهکشی ضعیف بویژه به ترکیدگی در اثریخزدگی مستعد هستند. تنه درختان سیب را دوغاب سفید می زنند تا از ترک خوردگی در اثر یخبندان جلوگیری نمایند.
رشد خیلی زیاد در اواخر پائیز تحریک شده در اثر دما های گرم , رطوبت زیاد , و سطوح زیاد ازت می توانند سبب افزایش حساسیت درختان به ترکیدگی در اثر یخ زدگی شوند.
نوسانات شرایط رشد ممکن است سبب ترکیدگی پوست شود. شرایط مرطوب یا رشد مطلوب به دنبال آب و هوای خشک ممکن است موجب رشد زیاد یا قوی گردد که منجر به ترکیدگی پوست می شود.
آفتاب سوختگی شکل دیگری از آسیب دیگی می باشد که می تواند موجب ترکیدگی یا شکاف خوردگی می شود. این نوع خسارت معمولا" در زمستان در طرف جنوب یا غرب تنه و شاخه ها بوجود می آید. این خسارت زمانی افتاق می افتد که سلول های بافت زنده زیر پوست در روز های گرم و افتابی فعال می شوند و سپس وقتی دمای شب به زیر نقطه انجماد تنزول پیدا می کند دچار پارگی و مرگ می شوند.در بهار بعد این نقاط مرده تغییر رنگ می دهند و افتاب سوخته می شوندو این نوع ترک خوردن پوست تنه درخت را آفتاب سوختگی می گویند.پوست نازک درختان جوان به آسیب آفتاب سوختگی خیلی حساس هستند.تنه درختان را میتوان رنگ لاتکس سفید رنگ نمود.
ترکیدگی پوست در درختانی که پوست نازک دارند مانند درختانی مثل گلابی , سیب , گیلاس. بسیار دیده می شود .
ترک خوردگی ها در واقع می توانند نتیجه زخم های هرس نیز بوجود آیند. هرس سنگین , خاکورزی دیر هنگام , خاک های شنی و خسارت سمپاشی ها می توانند موجب افزایش خسارت سرمازدگی شوند.ترکیدگی ایجاد شده در هرس زخم هرس می تواند در اثر سرمازدگی بزرگتر شود.
تنه درختان جوان را در پائیز و زمستان با مواد مناسب می پوشانند تا دچار سرمازدگی یا افتاب سوختگی نشوند. رنگ سفید به بازتاب نور و گرما از تنه درخت کمک می کند.
توضیحی برخردکن های علوفه یا چاپرها |
نمای مقطعی یک خردکن علوفه ی چکشی
پس از برش و جمع آوری علوفه توسط چاقوها، علوفه به هلیسی که یک محور حلزونی شکل با شعاع دایره های یکسان است، منتقل می شود و از آن جا وارد قسمت دیگری می شوند که دارای تیغه و پروانه هایی می باشند که عمل باد زدن را انجام می دهند و با این کار علوفه را به تریلی(جهت ذخیره) منتقل می کند.
بادبزن ها همانند تیغه طراحی شده اند تا با این کار عمل خرد شدن نیز در این مرحله صورت گیرد تا با این عمل، علوفه بیشتر خرد شود و این کار باعث سهولت در جابجایی و سیلو کردن علوفه می گردد. طول مواد خرد شده در خردکنهای چکشی از 2 سانتیمتر تا 9 سانتیمتر و گاهی اوقات در حدود 15 سانتیمتر و یا قطعات بلندی که عملا قطع نشده اند تغییر می کند و به طول محصول، رابطه ی بین محصول و جهت حرکت(بخصوص در محصولات خوابیده) و نسبت چرخش گردنده به سرعت پیشروی خردکن بستگی دارد. از آنجا که طول برش متغیر است معمولا مواد خرد شده توسط خردکنهای چکشی، کمتر مناسب سیلو شدن در سیلوهای برجی هستند. در صورتی که محصول در این سیلوها سیلو شوند، مشکلات جدی برای تخلیه ی مواد به وسیله ی تخلیه کن ها و یا دست وجود خواهد داشت و جابجایی مواد سیلو شده به وسیله ی نقاله مشکل خواهد بود. اصولا علوفه ی خرد شده توسط این ماشین به صورت تازه مورد مصرف قرار می گیرد. مواد خرد شده به وسیله ی خردکنهای چکشی معمولا به مصرف تغذیه ی تازه روزانه و تهیه ی بستر می رسد. قسمت بادبزن و پشتی خردکنهای چکشی را می توان باز نمود تا مواد بریده شده بر روی زمین بریزند. این کار زمانی که بخواهیم بقایای ساقه ی گیاهان زراعی پس از برداشت محصول به عنوان کود به زمین اضافه گردد، بسیار کاربرد دارد و معمول می باشد.
خردکنهای چکشی از نوع کششی هستند که به مالبند تراکتور متصل می شوند و توسط تراکتور کشیده می شوند. دارای دو چرخ در عقب هستند که ارتفاع آن ها را تنظیم می کند. این نوع خردکن ها محور تواندهی گرد(PTO گرد) هستند. عرض برش در این نوع خردکنها 1 تا 8/1 متر است. جهت تنظیم ارتفاع برش تیغه ها می توان با بالا یا پایین بردن قسمت انتهایی خردکن ارتفاع تیغه های برش را تنظیم نمود.
قدمت این ماشین ها به حدود سال 1950 بر می گردد. به طور معمول تا قبل از سال 1950 از خردکنهای تیغه - برشی استفاده می شده است اما به دلیل ارزان تر بودن، خردکنهای چکشی نسبت به خردکنهای تیغه- برشی بیشتر مورد استفاده قرار گرفت.
قسمت اصلی این خردکنها یک روتور است که بر روی آن چکش یا چاقوهایی قرار می گیرند که این چاقوها حالت ارتعاشی و انعطاف پذیر داشته و در صورت برخورد با یک جسم سخت خارجی منحرف شده و از آسیب زیاد به چاقوها جلوگیری می کند. سه تا چهار ردیف چاقو بر روی روتور قرار می گیرند که با سرعتی حدود 1600 دور در دقیقه چرخش می کنند. این تیغه ها به واسطه ی ضربه ای که بر روی ساقه ی گیاه وارد می کنند عمل برش را انجام می دهند.
تنظیمات و بعضی از مسائلی که در هنگام کار با خرکنهای چکشی پیش می آید:
در تنظیم خردکنهای چکشی، تنظیم گردنده از اهمیت بیشتری برخوردار است که این کار بر اساس دفترچه ی راهنمای خردکن دقیقا صورت می گیرد. اگر در هنگام کار در ماشین لرزش بوجود آید باید دستگاه را خاموش کرده و بررسی های لازم صورت گیرد که عموما به علت آسیب دیدن چاقوها این مشکل بروز می کند. باید توجه شود که اگر یک چاقو در خردکن چکشی تعویض شد، متعاقب آن، چاقویی که با چاقوی آسیب دیده 180 درجه فاصله دارد نیز باید تعویض گردد تا تعادل لازم برقرار شود. در غیر این صورت ماشین آسیب می بیند.
هیچ گاه با بروز لرزش در ماشین به کار ادامه ندهید چو در این صورت علاوه بر کاهش میزان بازدهی دستگاه، به علت لرزش حاصله، فرسایش قطعات و الزامات را شاهد خواهید بود که این کار عمر دستگاه را تا حد بسیار زیادی کاهش می دهد.
مشخصات مدیر وبسایت
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی آرشیو ماهانه وبسایت
کلمات کلیدی وبسایت